نیروهای ژئوپولیتیکی که گسترش جنگ افزارها را شکل می دهند
به سوی جهانی با تکثیر هسته ای بیشتر؟
نویسندگان: اریک برووِر، ایلان گلدنبرگ، جوزف روجرز، ماکسوِل سیمون و کالِیگ توماس
Eric Brewer With Ilan Goldenberg, Joseph Rodgers, Maxwell Simon, and Kaleigh Thomas
دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده و جامعه بین الملی، در جلوگیری از گسترش جنگ افزارهای هسته ای نسبتا موفق بوده اند اما دلایل تازه ای وجود دارد که بپرسیم آیا این وضعیت در آینده هم پابرجا خواهد ماند یا نه. آمریکا در همکاری با شرکایش، به تدریج چارچوبی از ضدانگیزه ها و موانع را برای جلوگیری از تکثیر هسته ای برپا کرد. این چارچوب در بردارنده این بخش هاست: یک. پیمانها و توافقنامه های بین الملی که موانعی حقوقی، سیاسی و عرفی بر سر راه بمب هسته ای قرار می دهد، دو. تعهدات امنیتی آمریکا به متحدانی که احساس نیاز خود به داشتن سلاح هسته ای را کنار گذارند، سه. مجموعه ای از مجازات های سخت (همچون تحریم) برای آنهایی که در تلاش برای ساخت بمب هسته ای برآیند.
به عبارت دیگر، هزینه ورود به باشگاه هسته ای بالاست و کشورهایی که به دنبال آن باشند، باید ریسک های چشمگیری را بپذیرند. به همین دلیل است که هرچند بسیاری از کشورها گزینه دستیابی به سلاح هسته ای را سبک سنگین کرده اند اما اکنون تنها 9 کشور در جهان دارای زرادخانه هسته ای هستند.
اما چندین روند در حال فرسوده کردن بنیان این مجموعه موانع هستند. این روندها ریشه در دگرش سرشت ساختار سامانه بین المللی داشته یا توسط آن شکل می گیرند: کاهش نفوذ آمریکا و عقب نشینی تدریجی آن از نظم بین المللی که خود این کشور، هفتاد سال پیش به شکل گیری آن کمک کرد و نیز ظهور یک محیط امنیتی رقابتی تر بویژه در میان قدرت های بزرگ. این روندها که در ادامه توضیح داده می شوند، سه پیامد مهم برای تکثیر هسته ای و سیاست آمریکا خواهند داشت: نخست، فشار بر کشورها برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای یا توانمندی دستیابی به آن را بیشتر می کنند. دوم، بی گمان توانایی آمریکا را به چالش می کشند تا "چماق و هویجِ" سنتیِ عدم تکثیر و نیز سیاست ضدتکثیر را بی خاصیت کنند. دست آخر هم این روندها، اهداف عدم تکثیر آمریکا را در برابر دیگر اهداف سیاسی اش قرار می دهند و شرایط دشواری را موجب می شوند.
هفت روندی که آینده تکثیر هسته ای را شکل می دهند: یک. تهدیدهای هسته ای در حال افزایش هستند و محیط های امنیتی منطقه ای، پرتنش تر می شوند و بنابراین فشارهایی به سمت تکثیر هسته ای پدید می آید. روسیه، چین و کره شمالی یعنی کشورهایی که برای آمریکا، تهدید به شمار می روند، در حال مدرن سازی و گسترش زرادخانه هسته ای خود هستند و رفتاری پرخاشگرانه دارند. حتی اگر ایران از تولید جنگ افزار هسته ای هم پرهیز کند، توانمندی اش در ساخت بمب هسته ای و نیز رفتار ناخوشایندش در منطقه، نیازمند توجه آمریکاست. این تحولات، آمریکا و متحدانش را مستقیما تهدید می کند و فشار مضاعفی بر سامانه همپیمانی آمریکا می گذارد. فرسایش محیط امنیتی جهان و تهدیدات هسته ای، هرچند عامل تعیین کننده ای در تکثیر هسته ای نیست اما می تواند کشورها را وادارد که نیازهای هسته ای خود را بازسنجی کنند.
روند دوم: متحدان آمریکا، در حال از دست دادن اعتماد خود به ایالات متحده – و از جمله به اراده واشنگتن برای عمل به تعهدات امنیتی اش هستند و همین عامل است که ریسک رو آوردن آنها به سلاح هسته ای یا توانمندی های مربوط به آن را بالا می برد. در همین راستا، ایالات متحده زیر فشار شدیدی خواهد بود تا به متحدانش چنان اطمینانی دهد که مانع از شکل گیری بلندپروازی های هسته ای شوند.
از نخستین سال های پس از جنگ دوم جهانی، تعهدات آمریکا به دیگر کشورها برای تامین نیازهای امنیتی و دفاعی شان، نقش مهمی در متوقف ماندن روند تکثیر هسته ای داشته است و آمریکا هم هرگاه با موردی روبرو شد که یک متحد در پی سلاح هسته ای باشد، تهدید کرد که تعهدات امنیتی اش را می کاهد یا تشویق کرد که آنها را بیشتر می کند تا آن متحد را از تکثیر هسته ای بازدارد. اما اکنون به نظر می رسد که اعتماد بنیادین به آمریکا در حال افول است و ریسک تکثیر توسط متحدان و شرکای آمریکا در حال افزایش.
روند سوم: ظهور رهبران اقتدارگرا، زمینه تکثیر هسته ای را فراهم تر می کند. این رهبران با موانع داخلی کمتری برای بلندپروازی های هسته ای خود روبه رو هستند و چه بسا گرایش قوی تری به نادیده گرفتن فشار بین المللی داشته باشند. بنابراین از چشم انداز تکثیر هسته ای، ظهور اقتدارگرایی به عنوان یک پدیده جهانی – بویژه در میان برخی متحدان و شرکای آمریکا – عامل نگران کننده ای است.
روند چهارم: تیره شدن این چشم انداز که تدابیر کنترل تسلیحاتی بتواند سلاح های هسته ای آمریکا و روسیه را بیشتر کاهش دهند یا زرادخانه در حال گسترش هسته ای جهان را محدود کنند. در نتیجه بده بستانی که نقطه کانونی پیمان عدم تکثیر هسته ای یا ان.پی.تی است بیش از پیش محدود می شود. بده بستانی که در چارچوب آن، کشورهای غیرهسته ای از هسته ای شدن منصرف می شوند و در برابر، کشورهای هسته ای هم به سمت خلع سلاح هسته ای حرکت می کنند. اکنون تقریبا همکاری ای میان آمریکا و روسیه در زمینه هسته ای وجود ندارد و موافقتنامه های کنترل تسلیحات هسته ای هم گونه های در حال انقراض اند.
روند پنجم: توانایی ایالات متحده در بکارگیری اهرم فروش انرژی هسته ای و کمک به اهداف عدم تکثیر، در حال افول است. آمریکا برای سال های طولانی با استفاده از همین اهرم، به صدور رآکتورهای هسته ای، سوخت و فن آوری به عنوان ابزارهایی برای کنترل فعالیت های تکثیر هسته ای از جمله غنی سازی و فعالیت های بازپردازش اقدام می کرد. اما ایالات متحده اکنون دیگر یک بازیگر مهم در بازار انرژی هسته ای نیست. توانمندی فزاینده چین، روسیه و دیگران در تدارک کمک های هسته ای با شرایط رقابتی تر – و با حساسیت های کمتر نسبت به عدم تکثیر – توانایی آمریکا را برای نوشتن قواعد بازی زایل می کند. هرچه آمریکا، مشتریان هسته ای کمتری داشته باشد، کمتر هم قادر به ردیابی و شکل دهی به شرایط هسته ای کشورهای کلیدی خواهد بود.
روند ششم: تاثیر تحریم ها به عنوان یک ابزار عدم تکثیر، کمتر خواهد شد چرا که کشورها روش هایی را برای کاهش تاثیر تحریم ها پیدا می کنند و سلطه مالی آمریکا هم در درازمدت زایل می شود. همچنین هزینه های بکارگیری ابزار تحریم برای آمریکا افزایش می یابد چرا که کشورهای هدف تحریم، بطور فزاینده ای از توانایی مقابله به مثل برخوردار می شوند. استفاده افراطی آمریکا از تحریم، دارد نتیجه وارونه می دهد.
روند هفتم: رابطه رقابتی تر میان آمریکا با روسیه، و آمریکا با چین، احتمالا همکاری بر سر عدم تکثیر هسته ای را کمرنگ می کند و اجرای سیاست عدم تکثیر آمریکا را ناکار می سازد. دوران تازه ای از بی اعتمادی عمیق تر، رقابت و تقابل اهداف میان واشنگتن با مسکو و پکن، تا همین جا هم همکاری بر سر کنترل تسلیحاتی را ناکارآمد کرده و اکنون در حال گسترش به حوزه عدم تکثیر هسته ای نیز هست.
برخی از توصیه های این پژوهش برای سیاست گذاران واشنگتن: چنانچه آمریکا خواهان جهانی با تکثیر هسته ای بیشتر در آینده نیست، باید سیاست های خود را سازگار کند. با اینحال، دگرش های ساختاری و سیستمیک که بسیاری از روندهای بالا را به پیش می رانند، حکایت از آن دارند که وارونه کردن این روندها، دشوار است؛ بنابراین برای آنکه سیاست های آمریکا، موثر، پایدار و واقع بینانه باشد، واشنگتن باید با روندهای بالا کار کند نه علیه آنها. با این ذهنیت، آمریکا باید به دنبال توافق های هسته ای با ایران و کره شمالی باشد به شکلی که ریسک تکثیر هسته ای را محدود و بازرسی های موثرتری را ممکن کند. باید مجمعی برای بحث درباره مسائل منطقه ای در خاورمیانه ایجاد شود که از جمله به موشک و توانمندی های متعارف بپردازد و برای تدابیر اعتماد ساز تلاش شود. آمریکا همچنین باید اعتماد کاهش یافته خود با متحدانش را مرمت کند و ذهنیت تضمین ها را به روز کند. آمریکا نباید به دنبال مدال طلا باشد بلکه باید رویکردهایی منعطف را پی بگیرد.
منبع: مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :