با مخالفت اعضای برجام، تلاش واشنگتن برای فعال کردن مکانیسم ماشه به بن بست می رسد؟
آمریکا به تنهایی می تواند در برابر شورای امنیت قد علم کند
دیپلماسی ایرانی – دقایق آغازین بامداد دیروز چهارشنبه بود که اعضای شرکت کننده در شانزدهمین نشست کمیسیون مشترک برجام در وین در پایان این نشست بیانیه ای هفت بندی را صادر کردند. البته طی مذکرات این دور از کمیسیون مشترک برجام اختلاف نظرهایی در زمینه اقدامات کاهشی ایران و متقابلا اجرا نشدن تعهدات اعضا در چارچوب برجام وجود داشت، اما سیر مذارکات و خروجی ان نشان از این داد که اعضا تصمیم بر گرفتند که درباره این موضوع بحث نشود تا بتوانند درباره اقدامات ایالات متحده در شورای امنیت تمرکز پیدا کنند. در این راستا بند سوم از بیانیه پایانی هفت بندی موید این واقعیت است. حال در سایه این نکات باید پرسید که به رغم اعلام مخالفت گسترده ۱۳ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت مبنی بر درخواست آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه و نیز بلا اثر دانستن این ادعای واشنگتن برای احیای قطعنامههای شورای امنیت از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور آیا عملاً ایالات متحده در فعال کردن مکانیسم ماشه به در بسته خورده است؟ دیپلماسی ایرانی برای یافتن پاسخی روشن به این سوال به سراغ یوسف مولایی، کارشناس حقوقی و حقوقدان بین الملل رفته و با وی گپ و گفتی انجا داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
پس از مخالفت های گسترده ۱۳ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت با درخواست ایالات متحده آمریکا مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای این شورا علیه ایران به منظور تمدید تحریم های تسلیحاتی، دیروز چهارشنبه کمیسیون مشترک برجام طی بیانیه ای صراحتا تاکید کردند که ایالات متحده آمریکا توان فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشته قطعنامه های شورای امنیت را ندارد. پیرو این نکته و در بند سوم بیانیه مشترک پایانی هفت بندی چنین عنوان شده است که در پرتو مباحث مطروحه اخیر در شورای امنیت ملل متحد در نیویورک در خصوص تلاش برای بازگرداندن تحریمهای ملل متحد که قبلا لغو شدهاند، اعضاء تاکید دوباره کردند که آمریکا در تاریخ ۸ می ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه، توقف مشارکت خود در برجام را اعلام کرد و از آن پس، در هیچ یک از فعالیتهای مرتبط با برجام مشارکت نداشته است. اعضاء مجددا تاکید کردند که بنابراین آمریکا را نمیتوان یک دولت عضو برجام محسوب کرد. در این رابطه، اعضاء همچنین بیانیهها و مکاتبات مختلف قبلی خود با شورای امنیت ملل متحد در این خصوص، از جمله بیانیه مورخ ۲۰ اوت ۲۰۲۰ نماینده عالی اتحادیه اروپایی در ظرفیت هماهنگ کننده برجام که بیان میکند آمریکا نمیتواند فرایند بازگشت تحریمهای ملل متحد تحت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را آغاز نماید، مجددا تایید کردند. این در حالی است که سه شنبه دو هفته پیش دیان دیجانی، نماینده اندونزی در سازمان ملل به عنوان رئیس دوره ای شورای امنیت در ماه اوت(آگوست) هم در پاسخ به سوالی از جانب روسیه و چین درباره تلاش آمریکا برای فعال سازی مکانیسم ماشه اعلام کرد که در این شورای در جایگاهی نیست که بخواهد اقدام بیشتری درخصوص درخواست آمریکا مبنی بر بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران انجام دهد، چراکه میان ۱۵ عضو شورای امنیت اجماع وجود ندارد؛ پاسخی که به معنای رد تلویحی درخواست آمریکا قلمداد می شود؛ آیا مجموعه این شرایط میتواند درخواست ایالات متحده آمریکا را از لحاظ حقوقی برای فعال کردن مکانیسم ماشه بلا اثر کند؟
خیر. چرا که مسئله اساساً از یک روند و پروسه حقوقی خارج شده و یک حالت کشمکش و رقابت سیاسی و دیپلماتیک پیدا کرده است. یعنی عملاً ایالات متحده آمریکا با علم به اینکه اساساً از نظر حقوقی نمی تواند درخواستی برای فعال کردن مکانیسم ماشه را به سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان ارائه دهد، اما در یک اقدام و ادعای یکجانبه این درخواست را عرضه کرد و مصرا هم تحقق آن را پیگیری میکند. بنابراین این مسئله بیشتر یک حالت زورآزمایی و قدرت نمایی سیاسی پیدا کرده است تا اینکه مسئله را بخواهیم از نگاه حقوقی بررسی کنیم. ولی در پاسخ روشن تر و دقیق تر حقوقی به سوال شما باید عنوان کرد که پیرو گفته بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران از نظر حقوقی ایالات متحده شانسی برای فعال کردن مکانیسم ماشه در شورای امنیت را ندارد، اگرچه آمریکا سعی کرده است در این مدت از برخی ابهامها و خلأهای حقوقی، به خصوص در قطعنامه ۲۲۳۱ سوء استفاده کند و خود را به عنوان عضوی از این قطعنامه برای فعال کردن مکانیسم ماشه جا بزند ولی در حقیقت هر نوع تلاش برای فعال کردن مکانیسم ماشه مستلزم تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل است. این در حالی است که جلسه مذکور به منظور تصمیم گیری و اتخاذ موضع نهایی شورای امنیت برای فعال کردن یا نکردن مکانیسم ماشه تاکنون تشکیل نشده است و به نظر هم نمی رسد که جلسه فوق الذکر تشکیل بشود. وقتی که جلسه ای در این خصوص از جانی شورای امنیت تشکیل نشود از نظر از جانب اعضای این شورا (شورای امنیت سازمان ملل) تصمیمی برای فعال کردن مکانیزم ماشه نیز اتخاذ نمیشود. از طرف دیگر باید میان پروسه حقوقی شورای امنیت با روند فعال سازی مکانیسم ماشه تفاوت اساسی قائل شد. در توافق هسته ای هر کدام از اعضای برجام به تنهایی میتوانند نسبت به فعال کردن مکانیسم ماشه اقدام کنند در حالی که در سیستم تصمیم گیری شورای امنیت سازمان ملل یک عضو مخالف می تواند جلوی صدور یک قطعنامه را بگیرد. یعنی این مسئله از حالت سلبی به حالت ایجابی میرسد. همان گونه که شما می دانید در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت هر گونه تلاش برای احیای مفاد قطعنامههای لغوشد نیازمند فرایندی پیچیده، زمان بر و دقیقی است. ضمن این که تمامی این تلاش ها در کمال حسن نیت دیپلماتیک و با هدف حفظ برجام باید صورت گیرد، نه با انگیزه و هدف نابودی توافق هسته ای. پیرو این مسئله در ماده ۳۷ برجام ذکر شده است که مکانیسم ماشه آخرین بخش از پروسه حل و فصل اختلافات برجامی میان اعضا، تاکید دارم اعضای این توافقنامه است. لذا این مکانیسم (ماشه) تنها و تنها از طریق اعضای حاضر در برجام می تواند صورت بگیرد و چون که ایالات متحده آمریکا ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۹۷ از این توافق خارج شده است، عملاً واشنگتن از نظر حقوقی نمیتواند نسبت به فعال کردن مکانیسم ماشه اقدام کند.
مکانیسم حل اختلاف پیش بینی شده در برجام این گونه عمل می کند که اگر یکی از طرفهای برجام به این جمعبندی برسد که طرف دیگر یعنی ایران به تعهدات ذکر شده در این توافق پایبند نیست، میتواند به کمیسیون مشترک شکایت کند. این کمیسیون، در چارچوب برجام و برای نظارت بر حسن اجرای این توافق تاسیس شده است. از این رو اگر ظرف ۳۵ روز، شکایت آن گونه که شاکی میخواهد حل نشود، میتواند موضوع حل نشده را به عنوان دلیلی برای توقف اجرای تعهدات برجام در نظر بگیرد و به شورای امنیت سازمان ملل اطلاع دهد که موضوع از نظر این کشور حل نشده، متضمن عدم اجرای چشمگیر است. پس از آن، شورای امنیت ۳۰ روز وقت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریمها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند. اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این خصوص قطعنامه صادر کند، تمام تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، به طور اتوماتیک بازمیگردند. به این سازوکار، مکانیسم ماشه میگویند. البته فارغ از این سازوکار پیچیده به هر حال این نکته را هم باید در نظر داشت که برجام اولین تجربه و خروجی مذاکره مستقیم ما با ایالات متحده آمریکا و پنچ ابرقدرت جهانی دیگر بود. طبیعتا در این میان برخی ایرادات، چالش ها و انتقادات نیز به برجام و متن آن وجود دارد. باید پذیرفت که این سازوکار و مکانیسم از نظر حقوقی جزء اصول برجام است که البته در خصوص آن پیشبینی صورت نگرفته بود. چون اعضاء پیش بینی برخی اتفاقات مانند خروج ایالات متحده آمریکا را نداشتند که بعد از آن اتفاقات، تحولات و تبعات دیگری برای برجام شکل گیرد. اما باز تاکید دارم که علی الاصول از نظر حقوقی، ایالات متحده آمریکا به دلیل خروج از برجام حق استفاده از مکانیسم ماشه را ندارد. ذیل این نکات چون ایالات متحده از برجام خارج شده است به لحاظ شکلی و در قالب حقوقی، گیر واشنگتن برای فعال کردن مکانیسم ماشه این بوده و هست که باید جلسه برای درخواست آمریکا به این منظور تشکیل شود تا نظر موافق شورای امنیت مبنی بر درخواست ایالات متحده برای فعال کردن مکانیسم ماشه حاصل شود. اما اینجا مسئله سیاسی است تا حقوقی. لذا اگر اعضای حاضر در برجام و یا اعضای شورای امنیت با درخواست آمریکا موافقت میکردند، امید جدی برای فعال کردن مکانیسم ماشه وجود داشت، در حالی که پیرو نکات مطرح شده در سوالتان، هم بیانیه پایانی کمیسیون مشترک برجام، هم اعضای شورای امنیت و هم رئیس دوره ای این شورا (شورای امنیت سازمان ملل) در ماه اوت مخالفت خود را با درخواست آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه اعلام کرده اند، پس در شکل حقوقی مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه بلا اثر شده است. ولی با این حال باز تاکید میکنم اینجا مسئله، مسئله حقوقی نیست، بلکه یک زورآزمایی سیاسی و قدرت نمایی دیپلماتیک آمریکاییها در شورای امنیت است که تقریباً یک حالت بی سابقه را در سازمان ملل و شورای امنیت ایجاد کرده است. چون پس از مانورهای گسترده آمریکاییها برای تمدید تحریم های تسلیحاتی و پاسخ منفی شورای امنیت در خصوص پیش نویس قطعنامه ایالات متحده برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران اکنون کاخ سفید حیثیت و آبروی سیاسی خود را به فعال کردن مکانیسم ماشه، بازگشت قطعنامه های شورای امنیت و در نهایت تمدید تحریمهای تسلیحاتی گره زده است. پس طبیعی است آمریکا از هر طریق ممکن، چه حقوقی و چه فشار سیاسی و دیپلماتیک و حتی امکان دارد از طرق دیگر این مسئله (تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران) را محقق کند، آن هم در شرایطی که دونالد ترامپ عملاً در فاز انتخابات به سر می برد و از هر مسئلهای برای کسب برگ برنده انتخاباتی استفاده می کند و چون پرونده جمهوری اسلامی ایران و به خصوص خروج از برجام یکی از مهمترین پاشنه آشیل های سیاست خارجی وی به شمار می رود ترامپ سعی می کند با فعال کردن مکانیسم ماشه این پاشنه آشیل سیاست خارجی خود را تا اندازه ای کمرنگ کند.
اما دیروز چهارشنبه سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در گفت وگو با خبرنگاران حاضر در هتل محل برگزاری نشست کمیسیون برجام عنوان داشت که اعضای حاضر در توافق هستهای تاکید کرده اند که آمریکا را به عنوان یکی از کشورهای عضو برجام و مشارکت کننده به رسمیت نمیشناسند، لذا تلاش واشنگتن برای فعال کردن مکانیسم ماشه را غیرقانونی و بلا اثر می دانند، این در حالی است که با وجود مخالفت های گسترده اعضای حاضر در برجام و همچنین اعضای شورای امنیت، مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده پنج شنبه هفته گذشته در توئیتی مدعی شد که این کشور تحریمهای بینالمللی علیه ایران را در تاریخ ۲۰ سپتامبر برمیگرداند. چرا که ایالات متحده آمریکا روند ۳۰ روزه را فعال کرد تا تقریباً همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازیابی شود. وی در ادامه مدعی شد که پس از آنکه شورای امنیت نتوانسته ماموریت خود برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را تایید کند، این تحریم ها از نیمه شب به وقت گرینویچ در تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) بازمیگردد. دقایقی پس از این توئیت بود که پمپئو در توئیتی دیگری که بیشتر شبیه یک تهدید بود عنوان کرد که اگر هر یک از اعضای شورای امنیت قطعنامه ای برای تمدید تعلیق تحریم ها ارائه بدهد، ایالات متحده با آن مخالفت خواهد کرد؛ در این صورت اگر هیچ قطعنامه ای ارائه نشود، تحریم ها علیه ایران در ۲۰ سپتامبر باز خواهد گشت. این چگونگی عملکرد قطعنامه ۲۲۳۱ از نگاه پمپئو است. در همین راستا کلی کرافت، نماینده آمریکا در سازمان ملل در گامی جلوتر صراحتا عنوان کرد که اگر هر یک از اعضای شورای امنیت قطعنامه ای برای تمدید تعلیق تحریم ها ارائه بدهد، نه تنها ایالات متحده با آن مخالفت خواهد کرد، بلکه کشور مذکور را مورد تحریم قرار خواهد داد تا در نهایت مکانیسم ماشه فعال شود. لذا این گونه که از اظهارات مقامات آمریکایی و به خصوص دو توئیت پنج شنبه گذشته مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده میتوان این استنباط را داشت که بعد از گذشت ۳۰ روز حتی اگر کشورهای عضور شورای امنیت هم قطعنامهای هم ارائه نشود، آمریکا در مواضعی یکجانبه و یک سویه رسما اعلام خواهد کرد که از تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) تحریمهای سازمان ملل علیه ایران مجددا برقرار شده اند. در چنین حالتی نوعی شکاف بی سابقه حقوقی و دیپلماتیک بوجود خواهد آمد. چون از یک طرف، آمریکا فرض میکند که تحریمهای بین المللی شورای امنیت باید از تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) مجددا علیه ایران اعمال شود، اما در آن سو سایر کشورها فرض خواهند کرد که این تحریمها بازنگشته اند. این حالت به قول شما تقریبا در شورای امنیت بی سابقه است. حال سوال اینجا است که با فرض یک کشور مانند آمریکا می توان گفت که از تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) مکانیسم ماشه فعال و تحریمهای سازمان ملل علیه ایران مجددا برقرار شده اند؟
ببینید واقعیت این است که مسئله «فرض»، «ادعا» و یا «توهم» آمریکا نیست، اینجا مسئله توان و قدرت سیاسی، دیپلماتیک و در نهایت هژمونی ایالات متحده است که می تواند در خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه تعیین تکلیف کند. همان گونه که گفتم و چند باره هم تاکید دارم مسئله از نظر حقوقی کاملاً روشن است، ولی ما مسئله را از نگاه حقوقی بررسی نمیکنیم، چون فعال شدن مکانیسم ماشه دیگر در چارچوب حقوقی قرار ندارد. یعنی آمریکا آن را به یک زورآزمایی و قدرت نمایی سیاسی بدل کرده است. از آن سو به هر حال نمیتوان منکر ظرفیت، پتانسیل و توان سیاسی و دیپلماتیک برخی از کشورها، به خصوص اعضای ثابت شورای امنیت و در راس آن ایالات متحده آمریکا بود. همین توان به آمریکا اجازه میدهد که به صورت فردی و راسا، نقش جدی در ترسیم آینده روابط بین الملل داشته باشد. بنابراین حتی با وجود تمام نکاتی که شما اشاره کردید و علیرغم تمام مخالفت های اعضا شورای امنیت، کمیسیون مشترک برجام، اتحادیه اروپا، چین و روسیه در نهایت آمریکا می تواند از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه ها و تحریم های شورای امنیت را محقق کند.
جناب مولایی اینجا به نظر می رسد که تعیین گنندگی مسئله واکنش اعضای شورای امنیت را نادیده گرفته اید. آیا اعضای شورای امنیت مکلف به پیروی از ادعای یکجانبه آمریکا مبنی بر التزام به بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و احیای تحریمها علیه ایران از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور هستند؟
اینجا مسئله قدرت نمایی سیاسی آمریکاست. مگر بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام و بازگشت تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران ما شاهد همراهی بسیاری از کشورها و شرکت های بین المللی با تحریمهای آمریکا نبودیم. مگر این شرکت ها مبنای حقوقی برای همراهی با تحریم های ثانویه آمریکا در دو سال گذشته داشته اند؟! آن هم تحریمهایی که تنها مختص به ایالات متحده آمریکاست، نه تحریم های مربوط به شورای امنیت و یا اتحادیه اروپا. مگر شرکت های طرف معامله ایران آمریکایی بودند که خود را ملزم به رعایت تحریم های وزارت خزانه داری ایالات متحده دانند، آن هم در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان و به خصوص اعضای حاضر در برجام و تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) انتقادات جدی به یکجانبه گرایی آمریکا و اقدام ترامپ برای خروج از توافق هستهای داشته و کماکان دارند؟ اما به رغم تمام این انتقادات و مخالفت ها در نهایت این شرکت ها و کمپانی های بین المللی بودند که به ناچار خود را ملزم به رعایت تحریم های آمریکا دانستند. اینجاست که ایالات متحده آمریکا با قدرت سیاسی و به خصوص اقتصادی خود در جهان می تواند شرایط را به گونه ای ترسیم و تعیین کند که در نهایت شرکت ها بین المللی چاره ای جز تبعیت از تحریم های ثانویه آمریکا در برابر ایران نداشته باشند. آیا اینجا توجیه حقوقی برای رفتار شرکتهای بینالمللی وجود دارد یا مسئله تنها به هژمونی اقتصادی آمریکا باز می گردد؟ پس آمریکا از قدرت خود برای پیشبرد اهداف و منافعش استفاده می کند. ذیل این نکات واشنگتن در بسیاری از مواقع با یکجانبهگرایی توانسته است سناریوی مد نظر خود را محقق کند، اگرچه به لحاظ حقوقی سناریوی آمریکا با خلاءهای گستردهای مواجه بوده است.
پیرو این واقعیت از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور آمریکا می تواند در یک ادعای یکجانبه و یک سویه اینگونه اعلام کند که مکانیسم ماشه فعال شده و تحریم های شورای امنیت علیه ایران بازگشته است و هر کشور، شرکت و فردی که بخواهد با این قطعنامه ها مقابله کند و آن را نادیده بگیرد با تحریمهای سنگین ایالات متحده آمریکا مواجه میشود، آن زمان تمامی کشورهای عضو سازمان ملل، شرکت ها و افرادی که خود را با تحریمهای جدی ایالات متحده آمریکا در صورت نقض ادعای یکجانبه واشنگتن رو به رو ببینند به ناچار و علیرغم آن که این ادعای یک ادعای فراحقوقی است که شاید تاییدیه شورای امنیت واعضای این شورا را هم به همراه نداشته باشد، خود را ملزم به رعایت آن می دانند. بنابراین اینجا «قدرت» آمریکا و هژمونی این کشور اثرگذار خواهد بود، نه وجاهت حقوقی و قانونی ادعای ایالات متحده. البته میزان این اثرگذاری، ذیل نکته شما به واکنش و میزان مقابله و مخالفت اعضای شورای امنیت و دیگر کشورهای عضو سازمان ملل در برابر آمریکا باز می گردد. مثلا شما در تحریم های نفتی شاهد بودید که با یک تهدید وزات خزانه داری آمریکا، شرکتی مانند توتال فعالیت خود در ایران را متوقف کرد و یا حتی شرکت های چینی طرف معامله ایران نیز از تحریم های ثانویه ایالات متحده آمریکا برای به صفر رساندن صادرات و فروش نفت ایران تبعیت کردند. پس اینجا قدرت واقعی ایالات متحده آمریکا خود را نشان میدهد. بله از منظر حقوقی هیچ وجاهت قانونی برای کاخسفید وجود ندارد که شرکتهای بینالمللی را وادار به انصراف از معامله با ایران کند، اما قدرت آمریکا می تواند تعیین کننده باشد. در منطق روابط بین الملل این قدرت است که حق را تعیین می کند. در این راستا آمریکا هیچ توجیه حقوقی و قانونی برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریم های شورای امنیت از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور را ندارد، اما از قدرت لازم برای تحقق آن برخوردار است و میتواند این ادعا که یک ادعای یک سویه و یکجانبه است را محقق کند و در این طرف ایران، اعضای کمیسیون مشترک برجام و اعضای شورای امنیت حضور دارند که در یک ادعای حقوقی و قانونی مخالف مواضع آمریکا هستند، اما از قدرت لازم برای پیشبرد ادعایشان برخوردار نیستند و شاید نتوانند در برابر آمریکا اقدامی انجام دهد. بله هر دو طرف ادعای خود را دارند، ولی یکی دارای قدرت اعمال نظر است و طرف دیگ خیر؛ اینجا است که سنگینی کفه قدرت و هژمونی آمریکا تعیین کننده خواهد بود.
یعنی ایالات متحده آمریکا به تنهایی می تواند در برابر شورای امنیت سازمان ملل قد علم کند؟
من پیشتر اشاره کردم. ذیل همین چارچوب شورای امنیت برای هر کدام از اعضای این شورا و به خصوص اعضای دائم و مهمترین عضو آن یعنی ایالات متحده آمریکا توان و ظرفیتی از لحاظ سیاسی و دیپلماتیک برای اعمال نظر در نظر گرفته شده است. این نظم بعد از جنگ جهانی دوم و توسط فاتحان جنگ ترسیم شده است تا بتوانند خود را به عنوان بازیگرانی مطرح کنند که نظم نوین جهانی در دست آنها قرار دارد. بنابراین هر یک از کشورهای دائم شورای امنیت برای خود حقی در نظر گرفته اند که میتوانند جلوی برخی از تلاش های شورای امنیت که در تضاد با منافع شان است، بایستند و آن را وتو کنند. این حق را خود شورای امنیت به آنها داده است. لذا اعضای دائم شورای که آمریکا هم جزء آن است میتواند از حق خود استفاده کند. از طرف دیگر این نکته مهم را هم نباید فراموش کرد که عدم حضور فعال ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت می تواند به منزله تلاش واشنگتن برای تخریب و بلااثر کردن توان نفوذ این شورا در عرصه بین الملل در نظر گرفته شود تا این شورا دیگر نتواند در بسیاری از مسائل منبع و منشا تصمیم گیری باشد. به هر حال منطقی یا غیر منطقی، حقوقی و یا غیر حقوقی، قانونی و یا غیرقانونی آمریکا در چارچوب ساختار شورای امنیت می تواند از نفوذ خود در راستای منافعش که بعضا مخالف با موضع شورای امنیت است استفاده کند. الان یکی از این پرونده ها به فعال شدن مکانیسم ماشه باز می گردد. لذا شاید شورای امنیت نیز برای حفظ اثرگذاری خود و به ناچار با ادعای آمریکا همراهی کند.
آیا در صورت وقوع این مسئله شاهد شکلگیری یک بدعت خطرناک نخواهیم بود که آمریکا به صورت یکجانبه بخواهد برای کل جهان تصمیمگیری کند و شورای امنیت را نادیده گرفته و با دور زدن آن نسبت به تحقق سناریوی مدنظرش اقدام کند؟
من اسم این مسئله را «دور زدن شورای امنیت از جانب ایالات متحده آمریکا» نمیگذارم، اما قطعاً با عدم حضور فعال آمریکا در شورای امنیت، واشنگتن می تواند این شورا را منفعل و یا کم اثر کند و بعد از این وضعیت را به سمتی پیش برد که حتی قطعنامه ای در شورای امنیت تصویب نشود؛ اگر در شورای امنیت هم قطعنامه ای صادر نشود یقینا این شورا از خاصیت و کارکرد واقعی خود می افتد. ببینید در دوران جنگ سرد بسیاری از تصمیمات شورای امنیت توسط ایالات متحده آمریکا وتو و رد می شد. بنابراین در طول حیات سیاسی شورای امنیت از پایان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۹۱ میلادی (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی)، این شورا تصمیمات چندان جدی اتخاذ نکرد. حتی شورای امنیت در خصوص جنگ تحمیلی عراق بر ایران نتوانست تصمیم سازنده ای را اتخاذ کند. پیرو این واقعیت مجموع قطعنامههای شورای امنیت ذیل فصل هفتم به اندازه یک چهارم قطعنامههایی است که شورای امنیت در مدت زمان نه ساله بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی تا سال ۲۰۰۰ میلادی تصویب کرد. چرا که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک نظم جدید در جهان شکل گرفت. در سایه این نظم، اعضای دائم شورای امنیت به این توافق رسیدند که نقش فعال تری برای شورای امنیت سازمان ملل در اثرگذاری بر تحولات بینالمللی قائل شوند با این فرق که دیگر بلوک شرقی وجود نداشت، بلکه کانون و محور این تصمیمات غرب و ایالات متحده آمریکا بود. در طول دوران جنگ سرد هر کدام از ابرقدرتهای بلوک شرق و غرب در قالب اعضای دائم شورای امنیت در برابر تصمیم گیری طرف های مقابل ایستادگی و آن را وتو می کردند. الان هم به نظر من آمریکا به دنبال احیای این مسئله است. چون به باور آمریکا اگر شورای امنیت نتواند منافع ایالات متحده را تامین کند دیگر بود و نبودش برای واشنگتن فرقی ندارد. به قول معروف کاخ سفید معتقد است دیگی که برای من نجوشد، می خواهم چراغ آن را خاموش کنم تا این دیگ شورای امنیت برای دیگران هم نجوشد. از آن طرف چون از دید کشورهای جهان و به خصوص اروپایی ها، حضور و وجود شورای امنیت برای برقراری حفظ صلح و تداوم امنیت جهانی بسیار مهم است و برای آنکه این شورا از اثرگذاری لازم دور نشود احتمالا به یک سازش ها و همراهی هایی با آمریکا دست بزنند. یکی از این سازش ها و همراهی ها می تواند در خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامههای شورای امنیت به منظور تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران باشد، همانگونه که پیشتر کشورهای جهان و به خصوص اعضای شورای امنیت در همراهی با آمریکا آن قطعنامه های شش گانه را علیه ایران تصویب کردند.
نظر شما :