دلار ۱۹ هزار تومانی، واکنش روانی بازار به تصویب قطعنامه شوای حکام علیه ایران
منتطر روزهای سخت تر اقتصادی باشیم؟!
دیلماسی ایرانی – چنانی که انتظار می رفت با اقدام دیروز جمعه شورای حکام در تصویب قطعنامه توبیخی تروئیکای اروپایی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران، بازارهای داخلی به خصوص ازر امروز شنبه به این اتفاق واکنش نشان دادند. در این راستا قیمت دلار در بازار امروز تهران از مرز ۱۹ هزار تومان گذشت و به رقم ۱۹ هزار و سی تومان رسید که نسبت به 2 روز پیش، افزایش 1.1 درصدی داشته است. اما تا چه اندازه جنون این روزهای بازار ارز مرتبط با تحولات حوزه سیاست خارجی و دیپلماتیک است؟ آیا می توان کل افزایش نرخ ارز طی روزهای اخیر را به مسائل دیپلماتیک گره زد؟ دیپلماسی ایرانی واکاوی بیشتر این سوال را در گفت وگویی با ابراهیم رزاقی، استاد دانشگاه و اقتصاددان پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
آن گونه که انتظار می رفت بازرا ارز امروز شنبه به اقدام دیروز جمعه شورای حکام در تصویب قطعنامه توبیخی تروئیکای اروپایی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران واکنش نشان داد و بازار امروز تهران از مرز ۱۹ هزار تومان گذشت و به رقم ۱۹ هزار و سی تومان رسید که نسبت به 2 روز پیش، افزایش 1.1 درصدی داشته است. شما تا چه اندازه دلار 19 هزار و سی تومانی امروز شنبه را واکنش روانی بازار به تصویب قطعنامه شوای حکام علیه ایران می دانید؟ اساسا می توان کل افزایش نرخ ارز طی روزهای اخیر را به مسائل دیپلماتیک گره زد؟ آیا سقوط ارزش ریال ایران در برابر دلار در بازارهای غیر رسمی به پایینترین حد خود از سپتامبر سال ۲۰۱۸ تا به اکنون مرتبط با تحولات حوزه سیاست خارجی و دیپلماتیک است؟
این سوال شما چند بخش دارد که باید به هر کدام جداگانه پاسخ داد. ابتدا به ساکن باید عنوان کرد که من هم موافقم اقدام دیروز شورای حکام در تصویب قطعنامه تروئیکای اروپایی علیه برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران تا اندازه ای، تاکید می کنم تا اندازه ای باعث شد که بازار ارز با سرعت بیشتری افزایش پیدا کند. البته با توجه به شرایطی که طی یک هفته اخیر در بازار ارز شکل گرفته و شیبی که برای افزایش نرخ دلار به وجود آمده است حتی اگر ما دیروز جمعه شاهد تصویب این قطعنامه شورای حکام هم نبودیم دلار به کانال ۱۹ هزار تومان وارد می شد، اما شاید این اتفاق طی یک هفته یا ده روز آینده می افتاد. در صورتی که تصویب این قطعنامه به عنوان یک کاتالیزور در افزایش نرخ دلار و جهش آن عمل کرد. به هر حال باید بپذیریم که اکنون بازار ارز و به خصوص مسئله دلار مستعد افزایش قیمت تا کانال ۲۰ هزار تومان و حتی بالاتر از آن را دارد. اینجا مسئله شرایط سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک، اقتصادی و معیشتی مردم است که میتواند تعیین کننده شدت و سرعت این اوج گیری نرخ ارز باشد. اما با این وجود من معتقدم مهم ترین عاملی که اکنون به عنوان یک چالش در اقتصاد کشور عمل میکند و سبب شده تا موتور رشد نرخ ارز با شتاب حرکت کند که به بی ثباتی، عدم مدیریت صحیح و نبود راهبرد و سیاستی برنامه ریزی شده برای مدیریت اقتصاد کشور از سوی دولت و بدنه اقتصادی باز می گردد. چون ما اکنون شاهدیم که بانک مرکزی با وجود آن که سال گذشته توانست با مدیریت خود شرایط را تا اندازهای با ثبات کند، اما از ابتدای سال جاری شمسی دیگر خبری از آن مدیریت نیست و متاسفانه روز به روز شاهد سقوط ارزش ریال کشور و به تبع آن پررنگ شدن تورم، کوچکتر شدن سفره مردم و ضعیف شدن توان خرید مردم هستیم.
نکته مهم دیگری که در این میان باید به آن اشاره کرد این است که اساساً وضعیتی که برای اقتصاد و تجارت ایران طی ۴۰ سال گذشته شکل گرفته است باعث شده ما خواه نا خواه به سمت اقتصاد ارز محور پیش رویم که در دوران هاشمی رفسنجانی سنگ بنای آن گذاشته شد. از این رو این تحولات سیاسی، دیپلماتیک و مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای قطعاً بر وضعیت اقتصادی کشور اثرگذاری خود را دارد. در صورتی که ما میتوانستیم در طی این سال ها با توانمندسازی داخلی، عملاً وضعیت را به نقطه برسانیم که کمترین آسیب و تبعات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی منطقه اقتصاد کشور را تحت الشعاع قرار دهد. لذا پیرو این واقعیت تلخ نمی توان مسئله اثرگذاری سیاست خارجی را بر تحولات اقتصادی و معیشتی کشور نادیده گرفت. اما باز هم تاکید میکنم که پارامتر اصلی شکلگیری بیثباتی اقتصادی به خصوص از سال ۹۲ تاکنون تنها و تنها به واسطه نگاه غلط دولت به حوزه سیاست خارجی باز می گردد. ما نباید اقتصاد خود را به برجام گره می زدیم؛ برجامی که اکنون دیگر هیچگونه سود و منفعتی برای ایران ندارد که هیچ، دست ایران را در پیگیری منافع و اهدافش هم بسته است. لذا باید به جای نگاه به خارج پتانسیل داخلی را تقویت کرد. اما متاسفانه وضعیت بازار ارز طی روزهای اخیر نشان می دهد که دولت عملاً کشور و اقتصاد و معیشت مردم را رها کرده است.
اما حتی در کشورهای توسعه یافته و غول های اقتصادی جهان هم پارامتر سیات خارجی به شدت اثر گذار است. پس طبیعی است که دولت به سمت بهبود و ارتقای سیاست خارجی پیش رود. کما این که موید این واقعیت معدل بالای رشد نرخ ارز بعد از خروج ترامپ از برجام است. لذا نمی توان منکر این واقعیت بود که از زمان وضع دوره تازه تحریم ها، بهای دلار روندی صعودی را طی بیش ار دو سال گذشته پیموده است. با این وصف دیپلماسی در کجای آشفته بازار این روزهای ارز قرار دارد؟
در پاسخ به سوال پیشین شما اشاره کردم که نمی توان پارامتر سیاست خارجی و دیپلماسی را از حوزه اقتصادی هر کشوری پاک کرد. قطعاً هر دولتی که بتواند با یک نگاه درست و مبتنی بر واقعیت، دیپلماسی و سیاست خارجی را که بتواند بیشترین منافع را برای آن کشور به وجود آورد، می تواند بستر را برای شکل گیری اقتصادی قدرتمند، درون زا و کاراء به وجود آورد. ولی نکته بسیار مهم و انتقاد من اینجاست که ما نباید وضعیت را برعکس ببینیم. مسئله تعامل صحیح و سازنده با جهان را نباید با گفت وگو، مذاکره و وادادگی دیپلماتیک در برابر آمریکا و اروپا خلط کنیم. چون این دو کاملا از هم جدا هستند. جمهوری اسلامی ایران بنایی برای تنش زایی با هیچ کشور منطقه ای و فرامنطقه ای را نداشته و ندارد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای حیات خود تا به اکنون به دنبال تعامل سازنده با همه بوده است؛ مشکل به زیاده خواهی های ایالات متحده آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی بازمیگردد. اینجا دیگر ایران نباید به دنبال وادادگی باشد. تعامل سازنده یک بحث است و انفعال و وادادگی دیپلماتیک بحث دیگر. مضافاً اینکه ما می توانیم در بستر همین واقعیت اقتصاد خود را به نحوی طراحی و عملیاتی کنیم که بیشتر ابزار، دانش، توان و نیروی آن در داخل کشور وجود دارد. پس چرا نگاه به بیرون باید در دستور کار باشد؟ زمانی که می دانیم غرب به دنبال زورگویی و تحکم بر ایران است چرا باید اقتصادی را طراحی کنیم که می تواند یک اهرم فشار و پاشنه آشیل برای ما باشد؟ اتفاقاً طراحی اقتصاد ارز محور و وابسته به فروش نفت در طول ۴۰ سال گذشته سبب شده است که ما در سال ۹۲ به فکر تغییر دولت و روی کار آمدن حسن روحانی باشیم که تنها راه حل مشکلات کشور را مذاکره و شکل گیری برجام می دانست. نتیجه این نگاه است که باعث شده دلار در دو سال گذشته دو بار تا مرز ۲۰ هزار تومان پیش رود. پس اگر اقتصاد داخلی ما از توان و ظرفیت بالایی با اتکاء به نیروی داخلی برخوردار بود کار ما به جایی نمیرسید که به سمت مذاکره پیش رویم؛ مذاکرهای که امروز نتایج آثار و تبعات آن برای کشور بیش از پیش روشن است. لذا در پاسخ دقیق و کوتاه به سوال شما باید گفت که کشورهای توسعه یافته و غولهای اقتصادی جهان دیپلماسی را زمانی در دستور کار خود قرار داده اند که بیشترین منافع را برای کشورشان در پی داشته است. اما من از شما میپرسم آیا دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم اینگونه بوده است؟!
حال ذیل این نکات با اوجگیری دلار به بالای ۱۹ هزار تومان، این پرسش مطرح است که تأثیر تحریمها بر مردم است یا بر مسئولین؟
قطعا مردم. اما آن چیزی که فشار اقتصادی و معیشتی را بر مردم افزایش داده است و سبب شده تا بار تحریم ها سنگین تر شود به عدم مدیریت صحیح اقتصادی باز می گردد. برای مثال اکنون چند سال است که قانون اخذ مالیات از خانه های خالی تصویب شده است، چرا دولت در این مدت این قانون را عملیاتی نکرد تا شرایط به جایی برسد که دلالان به فکر سودجویی در حوزه مسکن و اجارهبها باشد. کما این که مشابه همین وضعیت برای بازار خودرو، ارز و سکه و طلا وجود دارد. اتفاقا همین تشتت و بی ثباتی در بازار ارز و سکه نیز نشان می دهد که اگر تحریم به عنوان موتور محرکه نابه سامانیهای اقتصادی عمل کرد، اما کاتالیزور و تسریع کننده این بیثباتی و چالشها فقط و فقط به ناتوانی مدیریتی دولت ها باز میگردد. من منظورم فقط دولت روحانی نیست. از هاشمی تا خاتمی، احمدی نژاد و این دولت در شکل گیری وضعیت کنونی مقصرند. پس همه چالش ها از تحریم نیست. بلکه در کنار تحریم چالش اصلی که اکنون جمهوری اسلامی ایران با آن درگیر شده به فساد گسترده باز می گردد که همه را درگیر خود کرده است. سال هاست مسئولین با رانت دولتی، موج سواری سیاسی و حزبی به نام مردم بیشترین سوء استفاده از منابع داشته اند. لذا تحریم ها به خودی خود چالش زا نیست، بلکه فساد و ناتوانی مدیریتی هم به عنوان دو ضلع دیگر، چالشها را برای اقتصاد و معیشت مردم صد چندان کرده است. در این شرایط طبیعی است که بار تحریمها بر دوش مسئولین نیست. چراکه مسئولین هیچ درک و آگاهی از مشکلات اقتصادی مردم ندارند. آنها با رانت دولتی از بیشترین امتیازات اقتصادی برخوردارند. این وسط فساد، تبعیض و بی عدالتی در کنار تحریم ها سبب شده است که مشکلات اقتصادی فقر بر دوش مردم باشد. متاسفانه فساد، بی عدالتی و عدم مدیریت اقتصادی سبب شده است که روز به روز جمعیت بیشتری از کشور زیر خط فقر قرار بگیرند به گونهای که اکنون اقتصاددانان معتقدند جمعیتی بین ۷۰ تا ۸۰ درصد جامعه زیر خط فقر قرار دارد. مطمئن باشید با افزایش نرخ ارز، بی ارزش شدن ریال و پررنگ شدن تورم ما شاهد خواهیم بود که جمعیت بیشتری از کشور زیر خط فقر خواهند رفت.
اما با توجه به شرایطی که اکنون پس از تصویب قطعنامه شورای حکام برای پرونده هستهای ایران شکل گرفته است و تهران اعلام کرده بنایی برای همراهی با این قطعنامه ندارد و نیز واکنش روانی که بازار امروز به این تحولات نشان داد از نگاه شما بازار ارز طی روزها و هفتههای آتی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
من بیش از آنکه پارامتر دیپلماسی را تعیین کننده آینده بازار ارز بدانم، معتقدم که این مدیریت بانک مرکزی و دولت است که می تواند سبب ثبات در بازار ارز شود. در سایه این نکته مطمئن باشید اگر دولت با همین نگاه شرایط را ادامه دهد وضعیت بازار ارز بسیار نگران کننده خواهد بود به گونه ای که من حتی معتقدم شرایط به مراتب بدتر از سال ۹۷ خواهد بود که دلار رکورد نزدیک به بیست هزار تومان ثبت کرد. چون مولفه ها و شاخص های اقتصادی کشور هیچگونه امیدی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور را نشان نمی دهد. پس باید منتظر وخیمتر شدن بازار ارز باشیم.
نظر شما :