ای کاش تغییر با یک اپیدمی فراگیر پیش نمیآمد
پنج روزنه امید همهگیری کروناویروس
دیپلماسی ایرانی: برغم پیامدهای منفی شیوع کروناویروس این همهگیری پیامدهای مثبتی هم دارد که به پنج تا از امیدبخشترین آنها میپردازیم.
"کاهش (اندک) سرعت دگرشهای اقلیمی": رکود اقتصادی ناشی از همهگیری، مصرف سوختهای فسیلی را به شدت کاهش داده و بنابراین انتشار کربن دیاکسید، متان و سایر گازهای گلخانهای هم افت چشمگیری داشته و سرعت گرم شدن زمین آهستهتر شده است.
دورکاری، سفرهای مربوط به کسبوکارها در آینده را تعدیل خواهد کرد و بنابراین پس از شروع احیاء و بهبودی، ترافیک پروازهای تجاری و آلودگی هوای ناشی از آن نیز کاهش خواهد یافت. کمبود گوشت ناشی از تعطیلی کشتارگاهها چه بسا مردم را به استفاده از رژیمهای غذایی سوق دهد که در آن گوشت کمتری مصرف میشود و به این ترتیب انتشار گاز متان ناشی از پرورش دام کاهش خواهد یافت.
البته این بدان معنا نیست که کووید 19 مشکل دگرش های اقلیمی را حل خواهد کرد؛ در بهترین حالت، این همهگیری اندک زمان بیشتری را برای پرداختن به این مشکل در اختیار ما قرار داده است. حتی احتمال دارد که این مساله با ایجاد احساس رضایت کاذب از بهبود موقت یا کشاندن روابط آمریکا و چین به نقطهای که پیشرفت معنادار در این مساله حیاتی ناممکن شود، بحران دگرشهای اقلیمی وخیمتر هم بشود. اما در این لحظه، کاهش انتشار گازهای گلخانهای روزنه امیدی است که رهبران ما باید به ویژه پس از انتخابات نوامبر از آن به خوبی استفاده کنند.
"بعد از من تکرار کنید: زنان در سیاست بهتر از مردان هستند": شاید تاکنون همه دانسته باشند که کشورهایی که توسط زنان رهبری میشوند در مقایسه با کشورهایی که رهبران آنها را مردان تشکیل میدهند، در مدیریت همهگیری عملکرد بهتری داشتهاند. این بدان معنا نیست که رهبران مرد عملکرد خیلی خوبی نداشتهاند اما رهبران زن در نیوزلند، آلمان، فنلاند و تایوان بسیاری از همتایان مردشان در سراسر جهان را در زمینه مدیریت همهگیری پشت سر گذاشتهاند. و عکس مساله هم کاملا روشن است: تا کنون بدترین پاسخها به همهگیری از سوی رهبران مرد کشورهایی مانند برزیل، بریتانیا، روسیه و آمریکا بوده است که هریک نمونه بارز مدیریت مردانه هستند.
بنابراین شاید، فقط شاید، کووید 19 به مردم – و به ویژه آمریکاییها – بیاموزد که دادن نقشهای بزرگتر و مهمتر به زنان در زندگی عمومی ما میتواند هم منصفانه و هم هوشمندانه باشد. بسیاری از سایر کشورها اکنون به این مرحله رسیدهاند و اگر کووید-19 بتواند آمریکاییها را متقاعد کند که تعصب منسوخ خود علیه زنان در سیاست را کنار بگذارند، گامی مهم در مسیر برابری و رهبری کارآمدتر برداشته خواهد شد.
"چه کسی میدانست که نهادهای عمومی کارآمد، چیز خوبی هستند؟": هیچ کس طرفدار بروکراسیهای دولتی غیرکارآمد و بیفایده نیست و همه به خوبی از اهمیت ابتکارها و ارزش بازارهای رقابتی آگاهی داریم. اما جناح راست آمریکا جنگی پنج دههای علیه تمام نهادهای عمومی به راه انداخته و نتیجه این کارزار موفقیتآمیز اکنون به خوبی روشن است: آمریکا ارتشی دارد که توانمندترین و پرهزینهترین ارتش جهان است، اما سایر نهادهای عمومی آن فاقد ابزار لازم برای ارائه خدماتی است که مردم آمریکا از آن انتظار دارند. بدتر این که، آنها رئیس جمهوی دارند که مهارت و تخصص را تحقیر میکند و وفاداری را به شایستگی برتری میدهد.
همهگیری نشان داد که برخورداری از نهادهای عمومی کارآمد در رویارویی با بحرانهای جهانی پیچیده چقدر میتواند مفید باشد. کشورهای دارای رهبران باکفایت که به توصیههای متخصان آموزشدیده عمل کردند اکنون شرایط بهتری دارند از کشورهایی که نهادهای کلیدی در آنها با تکیه بر تعصبات سیاسی مدیریت میشود، مسئولیتهای اصلی به اعضای خانوادههای بیکفایت وابستگان سیاسی سپرده شده است و رهبران به جای تمرکز بر حقایق در خیال و توهم به سر میبرند.
کووید-19 میتواند به آمریکاییها یادآوری کند که برخورداری از کارکنان و کارمندان دولتی ِ باکفایت، آموزش دیده و فداکار و به خوبی قدردانی شده در موفقیت ملی اهمیت اساسی دارد و آنها را متقاعد کند که به بازسازی نهادهای عمومی کارآمدی بپردازند که در پیشرفت آمریکا نقشی کلیدی داشتند.
"یک ایده جنونآمیز: به مردم اجازه رایدادن بدهید!": ماهیت یک دموکراسی واقعی، مجموعهای از نهادهاست که به شهروندان اجازه میدهد رهبرانشان را در فرایندی آزاد و منصفانه انتخاب کنند. بسیاری از دموکراسیها با سختتر کردن رایگیری برای برخی از مردم در مقایسه با سایرین و همچنین دستکاری در حوزهها یا فرایندهای انتخاباتی در راستای منافع برخی از گروهها، این استاندارد را رعایت نمیکنند. متاسفانه چنین شیطنتهای ضددموکراتیکی به ویژه در آمریکای معاصر بسیار رایج شده و احتمالا در نوامبر جاری به اوج خواهد رسید.
آیا همهگیری کروناویروس میتواند به ما در پرداختن به این مساله کمک کند؟ گرچه نگرانیهای سلامت عمومی برخی فرصتها را برای مداخلات انتخاباتی فراهم میکند، اما کروناویروس آمریکاییها را وادار میکند که گزینههایی مانند رایگیری زودهنگام یا رایگیری ای میلی را جدیتر بگیرند. سیاستمدارانی که از دور نگه داشتن مردم از صندوقهای رای نفع میبرند (مثلا آنهایی که از اقلیتهای برانگیخته حمایت میکنند یا آنهایی که در صورت مشارکت بیشتر شهروندان، بازنده انتخابات خواهند شد) این تحولات را دوست نخواهند داشت، اما به گمان من آمریکاییها خواهند دانست که راههای بهتری برای انتخابات آزاد و منصفانه وجود دارد.
میخواهم باور کنم که گسترش مشارکت مردمی تاثیرگذاری مستقلها و میانهروها را افزایش خواهد داد، انتخابات را در تمامی طیفهای سیاسی کمتر خصمانه یا افراطی خواهد کرد و سطح فعلی دوقطبیسازی در سیاستهای آمریکا را کاهش خواهد داد. اما دلایل کافی وجود دارد که درباره تحقق این چشمداشتها، بدبین باشیم.
همچنین دوست دارم باور کنم که اکثریت مردم آمریکا با اولویتهای من موافق هستند و مشارکت بیشتر مردم در انتخابات باعث خواهد شد که به کارگیری سیاستهایی که مورد پسند و ترجیح من است، افزایش یابد. اما نمیدانم آیا این امیدواری واقعا عملی خواهد شد. بنابراین باید این نقاب جهالت رالزی (جان رالز، فیلسوف آمریکایی) را به چهره بزنم: در یک دموکراسی، اولویت مهم این است که بیشتر شهروندان بتوانند دیدگاههای سیاسیاشان را منصفانه از طریق فرایندهای انتخاباتی بیان کنند، بدون این که نتیجه اهمیتی داشته باشد.
"چه بسا راهبرد کلان (گرند استراتژی) آمریکا تعیین شود": همه ما به این نتیجه رسیدهایم که همهگیری کنونی دلایل دیگری را برای درست بودن موضعگیریهای پیشین ما ارائه کرده است. شاید متعصبانه به نظر برسد، اما من بازهم باور دارم که همهگیری، احتمال چرخش گریزناپذیر به سوی یک راهبرد کلان معقولتر را در آمریکا افزایش خواهد داد.
همهگیری نه تنها شواهد روشنی از چشمپوشی آمریکاییها از برخی خطرات مهم و درگیری آنها با خطرات کوچک و کماهمیتتر ارائه میدهد، بلکه نشان میدهد که تلاشهای جسورانه برای شناور نگهداشتن اقتصاد آمریکا به سطح کلان بدهیهای عمومی میافزاید. پیش از آسیب کووید-19 نیز تعهدات مالی آمریکا بیش از توان مالیاش بود و شکاف بین منابع و تعهدات، محدودیتی پایدار علیه جاهطلبیهای بینالمللی این کشور خواهد بود.
بدیهی است که ایالات متحده همچنان یک قدرتِ بزرگِ نیرومند باقی خواهد ماند و همچنان در بسیاری از مسائل جهانی مشارکت فعال خواهد داشت. اما با نگاه به آینده میتوان گفت که آمریکاییها بسیار بیشتر از آنکه در فکر سیاستمداران فاسد در راس قدرت در کابل یا طرابلس باشند در اندیشه داشتن شغل، فرستادن کودکانشان به مدرسه یا برخورداری از درمانهای پزشکی موردنیازشان خواهند بود.
این گرایش به ویژه در میان جوانان که از قبل هم درباره برخی جنگهای خارجی بدسنجیشده آمریکا بدبین بودند، رایجتر خواهد بود. توجیه صرف میلیاردها دلار برای برنامههای پرهزینه نظامی دشوارتر خواهد شد.
من شک دارم که کووید-19 به خلع سلاح یا انزواگرایی شدید بیانجامد اما تلاش برای این که یک کشور بتواند حضورش در تمام گوشه و کنار جهان را حتمی و گریزناپذیر کند در سال های آتی کاری بسیار دشوار خواهد بود.
اگر رشد اقتصادی کند باشد و متحدان آمریکا همچنان در مقایسه با ایالت متحده درصدهای کمتری از تولید ناخالص داخلیشان را به مسائل دفاعی اختصاص بدهند، حمایت از خطمشی بینالمللی جاهطلبانهای که بیل کلینتون، جورج بوش، باراک اوباما حتی دونالد ترامپ بر آن تاکید داشتند در آینده کمتر خواهد شد.
"کلام آخر": کووید 19 بازاندیشی درباره تعهدات فرامرزی آمریکا را سرعت خواهد بخشید. در کتاب "جهنم نیتهای خوب" گفته بودم که ایالات متحده سرانجام هژمونی لیبرال – تلاش دوحزبی برای استفاده از قدرت آمریکا در راستای ایجاد یک نظم جهانی لیبرال- را رها خواهد کرد و به راهبرد پیشین خود یعنی "موازنه فراساحلی" بازخواهد گشت. من توصیه کردم که ایالات متحده به تدریح تعهدات امنیتی مستقیمش در اروپا و خاورمیانه را کاهش خواهد داد و بر متوازن کردن چین در آسیا و سایر مناطق تمرکز خواهد کرد.
به باور من ایجاد این دگرش 20 سال یا بیشتر طول میکشد و من این کتاب را برای سرعت بخشیدن به این راهبرد نوشتم. اکنون میپندارم که کووید-19 ما را سریعتر از آنچه من انتظار داشتم به آنجا خواهد رساند؛ فقط ای کاش یک فاجعه جهانی یا ملی باعث نمیشد که ما به این هدف روی بیاوریم.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :