درباره توافق میان آمریکا و طالبان!
سرنوشت شوروی در انتظار ایالات متحده
صابر گلعنبری، کارشناس ارشد مسائل بینالملل
دیپلماسی ایرانی - در کوران بحرانهای متعدد و تو در توی منطقه که هر روز بر دامنه تنشها افزوده و اخبار نومید کننده، منفی و تلخ از هر نقطه و جغرافیایی مخابره میشود و گویی خبر امیدوار کننده قدغن شده است، دیروز خبر امضای توافق میان جنبش طالبان افغانستان و آمریکا در دوحه بر صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفت و برای ساعاتی تمرکز پوشش رسانهای بر کرونا را بر هم زد.
توافق دوحه تاریخی توصیف شده است و فی نفسه میتواند خبر خوشی برای ساکنان سرزمین جنگ زده افغانستان باشد که در چهار دهه اخیر از زمان حمله شوروی در سایه سنگین جنگهای خارجی و داخلی روزگار را به تلخی گذراندهاند؛ روزگاری که توصیف آن را میتوان از زبان صائب تبریزی چنین یافت:
گر چه نوش و نیش این عالم به هم آمیخته است
روزگار ماست از آغاز تا انجام تلخ
بستر بیگانه می ریزد نمک در چشم خواب
می شود عیش دل رم کرده، از آرام تلخ
اما با وجود این که این توافقِ "تاریخی" در وهله نخست امیدوار کننده به نظر میرسد، اما اجرای آن با اما و اگرهایی همراه است که به قول مثل عربی شیطان کمین کرده در جزئیات (الشیطان یکمن فی التفاصیل) و این اما و اگرها میتواند امیدها را به یاس بدل کند.
کلیت توافق بر دو اصل استوار است: یکی تعهد واشنگتن به خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان ظرف 14 ماه آینده در مقابل تعهد طالبان به خودداری از استفاده از سرزمین افغانستان برای حمله به آمریکا و همپیمانان آن، کاهش خشونت، قطع ارتباط با القاعده، تداوم جنگ با داعش، ورود به گفتگوی داخلی با دولت افغانستان برای تحقق آشتی، احترام به تکثرگرایی و در نهایت صلح.
اما در اجرا عمل آمریکا به تعهداتش به عمل طرف مقابل به تعهداتش بستگی دارد و از این رو، با نوعی از توافق مواجه هستیم که در اجرا هر گونه اختلافنظری میتواند همه چیز را تحت الشعاع خود و اراده و تصمیم دو طرف برای انجام تعهدات را تحت تاثیر قرار دهد.
واقعیت این است که اوضاع آنقدر پیچیده و آینده آن به حدی مبهم است که نمیتوان زیاد خوشبین بود که توافق دوحه آنگونه که باید و شاید است، اجرایی شود، ولی اگر تمام و کمال اجرایی شود، باید دنبال انگیزههای فراافغانی توافق رفت و اهداف فراتر از دامنه سرزمینی افغانستان خواهد بود.
به هر حال، صرف نظر از این که در عمل ظرف هفتهها و ماههای آتی چه پیش خواهد آمد، ولی مذاکرات میان طالبان و آمریکا و امضای توافق پیشگفته میان دو طرف پیامهای زیادی در خود نهفته دارد و منعکس کننده تحولاتی ژرف است. نخست این که 18 سال دخالت نظامی آمریکا در افغانستان برآیند مطلوبی برای واشنگتن نداشته است و نشستن بر سر میز مذاکرات و به نوعی مصالحه با طالبان پس از نزدیک به دو دهه از جنگ، خود موید این مدعاست؛ به ویژه این که در شرایطی این اتفاق میافتد که این گروه کنترل حدود نیمی از سرزمین افغانستان را به دست دارد.
در کنار آن نیز، تعهد آمریکا به این گروه برای خارج ساختن نیروهای خود و ناتو عملا به معنای تن دادن به هدفی است که طالبان از طریق نظامی برای تحقق آن میکوشید. این خود گویای این نکته کلیدی است که جنگ فرسایشی دو دههای همان سرنوشتی را رقم زد که سه دهه پیش برای شوروی در این کشور اتفاق افتاد.
جدا از این مسائل و این که مذاکرات صلح و توافق یاد شده نوعی مشروعیتبخشی بینالمللی به طالبان و اعتراف به قدرت آن در معادلات داخلی افغانستان است، اما ناگفته پیداست که ورود خود این گروه به این فاز بیانگر نوعی تحول و پوستاندازی ایدئولوژیک است. طالبان امروز دیگر آن جنبش دهه نود میلادی و ابتدای هزاره سوم نیست، بلکه تحت فشار تحولات و الزامات آن، نوعی دگردیسی فکری و سیاسی را تجربه میکند که خروجی آن نوعی عملگرایی و دوری تدریجی از ایدئولوژی و آرمانگرایی بوده است.
از سوی دیگر، این توافق میتواند مشکلات و اختلافت در درون طالبان را تشدید کند تا جایی که چه بسا عدهای از نیروهای مخالف توافق با آمریکا به سمت انشقاق و پیوستن به گروههای تندرو چون داعش پیش روند.
در کل رفتار طالبان ظرف یکی دو سال اخیر مشابه سبکی است که جبهه آزادیبخش ملی الجزایر در دهه شصت میلادی قرن گذشته با فرانسه در پیش گرفت؛ در حالی که شاخه سیاسی این جبهه در شهر ایوان فرانسه با دولت ژنرال دوگل مذاکره میکرد، شاخه نظامی آن مشغول انجام عملیات علیه نیروهای فرانسوی در خاک الجزایر بود.
در آن سو نیز، منتج شدن مذاکرات آمریکا و طالبان به توافق، موقعیت قطر به عنوان مرکز دیپلماسی و میانجیگری آشکار در منطقه را تثبیت خواهد کرد؛ در حالی که جایگاه عمان به عنوان کانون دیپلماسی و میانجیگری پنهان مدتی است که سست شده است.
احتمالا این مساله برآیندهای مثبتی برای دوحه به ویژه در مقابل مثلث عربی (عربستان، مصر و امارات) داشته باشد. اما دونالد ترامپ هم که برای دیدار با مقامات طالبان برنامهریزی میکند، فعلا در صرافت بهرهبرداری انتخاباتی از توافق دوحه است.
نظر شما :