کم شدن بار مسئولیت امنیتی ایالات متحده در منطقه با طرح صلح خلیج فارس
توافق هسته ای جدید با ایران خاورمیانه را امن نخواهد کرد (بخش دوم و پایانی)
نویسنده: ولی نصر
دیپلماسی ایرانی: دولت ترامپ به جای تمرکز روی خاورمیانه، روی جایگزین کردن توافق هسته ای سال 2015 ایران با یک توافق جایگزین که فعالیت های منطقه ای این کشور را نیز در بر بگیرد، متمرکز شده و این رویکرد صرفا به ایجاد بی ثباتی بیشتر در منطقه انجامیده و منافع ایالات متحده را به خطر انداخته است.
میانجی های آماده خدمت
برای ایران اختلاف ها در جهان عرب یک فرصت به شمار می رود. ایران که به طور همزمان هم محدودیت تعهدات ایالات متحده در خاورمیانه را آشکار ساخته و هم توانایی خود را برای انجام فعالیت در منطقه به نمایش گذاشته، اخیرا یک ابتکارعمل دیپلماتیک برای کاهش تنش ها از طریق تدابیر امنیتی جمعی ارائه کرده است. ایران پیشنهاد داده که سازمان ملل متحد با استفاده از قطعنامه شورای امنیت که در آن پایان جنگ ایران و عراق به عنوان یک چارچوب مشخص شده، رهبری را بر عهده بگیرد و با همکاری دولت های منطقه برای دستیابی به یک برنامه قابل قبول برای همه تلاش کند.
حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، این رویکرد جدید در قبال منطقه را از چند ماه پیش آغاز کرده است. او در ماه سپتامبر طرحی موسوم به «صلح هرمز» را به عنوان اولین قدم در جهت امنیت جمعی در خلیج فارس ارائه و به رهبران کشورهای خلیج فارس نامه های رسمی ارسال کرد و از آنها برای حمایت از این ابتکارعمل دعوت به عمل آورد. او همچنین به پادشاهی های عربی حاشیه خلیج فارس پیمان های عدم تجاوز پیشنهاد و به حوثی های یمن برای آغاز مذاکرات صلح با عربستان سعودی چراغ سبز نشان داد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، هم ظاهرا به طور مشابه فرصت را برای شکل دادن به معماری امنیتی خاورمیانه مناسب یافته است. پوتین که به دنبال گسترش رد پای روسیه در خاورمیانه و پر کردن خلاء دیپلماتیک ناشی از کاهش حضور ایالات متحده است، پیشنهاد داده در مذاکرات منطقه ای با هدف دستیابی به توافق امنیتی میانجی گری کند. ایران از مدتی پیش در مناسبات مشابه به رهبری روسیه در منطقه قفقاز و آسیای میانه شرکت داشته است. روسیه به عنوان تنها قدرت خارجی که با همه کشورهای حوزه خلیج فارس روابط دوستانه دارد، می تواند نقش یک میانجی دیپلماتیک میان ایران و همسایگان عرب آن را ایفا و از این طریق نقش روسیه را در منطقه تثبیت کند که این دقیقا هدفی است که پوتین از مدت ها پیش دنبال می کرده.
بازیگران منطقه ای خودشان پیشتر به صورت آزمایشی در جهت اعتمادسازی و حل و فصل اختلافات قدم برداشته اند. مقامات ارشد امنیتی امارات و ایران از تابستان گذشته با هدف کاهش تنش ها در منطقه مشغول مذاکره بوده اند. کویت بین قطر و عربستان سعودی میانجیگری می کند و عمان مذاکرات بین عربستان و حوثی ها را تسهیل کرده است. اگرچه همه این اقدامات نسبتا ساده و اندک به نظر می رسند، اما در قیاس با یک سال پیش که هیچ تلاش دیپلماتیک منطقه ای برای حل و فصل درگیری ها صورت نمی گرفت، از یک پیشرفت قابل توجه حکایت دارند. تا دستیابی به نوعی مناسبات امنیتی منطقه ای در خاورمیانه هنوز راهی طولانی در پیش است. اما در کوتاه مدت، حتی پیش از شروع مذاکراتی جدی در این زمینه، منطقه می تواند از گفت و گوها و اعتماد سازی ها، چه رسمی و چه غیر رسمی، دو جانبه یا چند جانبه، سود زیادی ببرد. بعید است که کشورهای خاورمیانه درباره یک تهدید مشترک به عنوان مبنایی برای امنیت جمعی با یکدیگر توافق نظر داشته باشند، اما می توانند بر سر برخی از اصول توافق کنند. همانطور که امیر کویت پیشنهاد کرده، اصلی که کشورها می توانند با آن شروع کنند، عدم تجاوز و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر است. هر دولتی در منطقه تجاوز و مداخله سیاسی خارجی را تهدید امنیت ملی می داند و حتی ایران هم بازیگران خارجی را عامل اعتراض های اخیر در کشور دانسته است.
دولت های منطقه می توانند از توافق بر اصول مشترک شروع کنند و به سمت موضوعات مورد علاقه مشترک مانند مدیریت بحران های محیط زیست، همکاری های اقتصادی، روابط میان مردم کشورها و امنیت دریایی و انرژی برسند. کشورهای منطقه می توانند از معاهدات دو و چند جانبه به عنوان ابزاری برای حل و فصل اختلافات استفاده کرده، حد و مرز امنیت جمعی را مشخص و موسساتی برای اجرای این ساز و کارهای جدید ایجاد کنند.
یک مثال اروپایی
ایالات متحده ممکن است به دلایلی به چشم انداز امنیت جمعی در خاورمیانه مشکوک باشد، اما نباید سد راه این جاه طلبی شود؛ در مقابل، با توجه به افزایش تنش ها در منطقه و کاهش تعهدات ایالات متحده، واشنگتن باید دولت ها در حاشیه خلیج فارس را ترغیب کند که مانند همتایان خود در جهان عمل و برای بهبود امنیت منطقه تلاش کند. ایالات متحده همچنین نباید انتظار نتیجه خاصی داشته باشد و صرفا باید به مزایای این روند توجه کند. بی شک، ایالات متحده از پیمان های عدم تجاوز و وعده های عدم دخالت کشورها در امور یکدیگر استقبال می کند؛ اگر ایران به چنین پیمانی متعهد شود، بار مسئولیت امنیتی ایالات متحده در منطقه از بین نمی رود اما کم می شود.
اینکه ایران و همسایگانش به چنین توافقاتی برسند، چندان دور از ذهن نیست. ایران و عربستان در سال 1995 به یک توافق امنیتی دو جانبه دست یافتند که همکاری های اقتصادی و امنیت منطقه ای و دیگر موضوعات را شامل می شد. این توافقنامه به مدت ده سال امنیت خلیج فارس را بهبود بخشید. ایران در سال 2015 توافق هسته ای را با شش قدرت جهانی امضا کرد. بسیاری در نهاد سیاست خارجی ایالات متحده گفتند که ایران به تعهدات خود پایبند نخواهد بود. اما ایران تا سال 2019، دو سال پس از آنکه ایالات متحده از توافق خارج شده بود، به تعهدات برجامی عمل می کرد.
اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بتوانند در مسیر امنیت جمعی پیشرفت کنند، ایالات متحده می تواند با حمایت از متحدانش و حفظ توازن قدرت در منطقه، به ایجاد اعتماد در میان شرکای خود و پیشروی آنها در جهت مناسبات امنیتی جدید کمک کند. یک نمونه موفق چنین روندی سازمان امنیت و همکاری در اروپاست. این سازمان با ارتباط های سطح پایین و اقدامات برای اعتماد سازی در میان ملل اروپایی که شکاف ایدئولوژیکی قابل توجهی داشتند، شکل گرفت. این تلاش های اندک در مذاکرات دو و چند جانبه با گذشت زمان به توافق های گسترده تر انجامید و سرانجام، یک نهاد امنیتی کاملا اروپایی شد. خاورمیانه هم از تلاش در روندی مشابه سود می برد.
باراک اوباما دریافت که اگر ایالات متحده خواستار مسئولیت پذیری کمتر در خاورمیانه باشد، باید بازیگران منطقه را به همکاری و سرمایه گذاری در امنیت مشترک ترغیب کند. خرد آن بینش اکنون غیرقابل انکار است. درک نیاز به چنین تلاش و پشتیبانی به نفع سیاست گذاران خواهد بود چراکه گزینه جایگزین، هرج و مرج بیشتر و جنگ بی پایان است.
منبع: فارن افرز / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :