از پوست اندازی تا اتحاد؛ آیا سرنوشت یاسر عرفات در انتظار محمود عباس است؟!
تهدید بالقوه مذاکره تلفنی ابومازن و ظریف برای منافع واشنگتن و تل آویو در معامله قرن
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – اگر چه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از همان روزهای آغازین مطرح شدن طرح دونالد ترامپ برای حل وفصل مناقشه تاریخی فلسطین موسوم به معامله قرن تا به اکنون به انحاء مختلف مخالفت صریح و جدی خود را با این طرح اعلام داشته و از هیچ کوششی، حتی تهدید به قطع مناسباتش با واشنگتن برای به شکست کشاندن آن دریغ نکرده است. اما زمانی که چهارشنبه هفته جاری، محمود عباس در حرکتی کم سابقه با محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بر پشتیبانی از حقوق ملت فلسطین، احقاق حقوقشان در تعیین سرنوشت خود و برپایی دولت مستقل به پایتختی قدس شرقی تاکید می کند، نشان از این دارد که رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین به دنبال پوست اندازی جدی، آن هم در سطح راهبردی در تعریف نوع روابط خود با تل آویو و واشنگتن است؛ پوست اندازی که نه در قالب شعار و تهدید لفظی و دیپلماتیک مقامات اسرائیلی و آمریکایی، بلکه به صورت کاملا پراتیک در حال پیگیری است.
تماس تلفنی مذکور محمود عباس با جدی ترین مخالف و دشمن اسرائیل و ایالات متحده یعنی جمهوری اسلامی ایران می تواند خط و نشان کشیدن جدی تشکیلات خودگردان برای واشنگتن و تلآویو قلمداد کرد، آن هم شخصی چون محمود عباس که زوایه سیاسی و دیپلماتیکش با تهران و مناسبات وی با سازمان مجاهدین خلق بر کسی پوشیده نیست. لذا این چرخش رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برای تل آویو و واشنگتن معنای خاصی دارد. افزون بر آن و تنها 8 روز پیش از گفت وگو و رایزنی تلفنی ظریف با رئیس تشکیلات خود گردان، شاهد آن بودیم که محمود عباس، طی تماس تلفنی با اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، خواستار کنار گذاشتن اختلافات برای مقابله با طرح معامله قرن شد.
حال این چرخش سیاسی محمود عباس که نوید تحولاتی جدی در اتحاد، همسویی و همراهی تشکیلات خودگردان با جریان های مقاومت فلسطینی خواهد بود، می تواند نقش او را از یک فردی با گرایشات سازش کارانه به فردی بدل کند که به تدریج در حال ایجاد موج ضد اسرائیلی در کل فلسطین است. در سایه این تغییر ماهیت و تغییر نقش محمود عباس، سوالی که در ذهن شکل می گیرد این است که آیا پس از گذشت 14 سال از ترور یاسر عرفات، همان سرنوشت در انتظار رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین خواهد بود یا خیر؟!
با وجود آن که تفاوت بسیار زیادی در رفتار و سیاست دو رئیس سابق و کنونی تشکیلات خود گردان فلسطین وجود دارد و در این راستا محمود عباس بر خلاف عرفات که ضمن پیگیری پروسه سازش، نیم نگاهی حمایتی هم به مبارزات مردم فلسطین داشت، با در پیش گرفتن مسیر همکاری صرف امنیتی با اسرائیلی ها نقش برجسته ای در خنثی کردن عملیات های مقاومت در کرانه باختری و گاهی هم در نوار غزه، بازداشت هزاران مبارز فلسطینی و عدم شکل گیری انتفاضه سراسری در کل خاک فلسطین داشته است، اما این واقعیت بدان معنا نیست که این سیاست و رفتارهای متضاد که به تعبیری نشان از این دارد که یاسر عرفات و محمود عباس دو راه متفاوت را در طی این سال ها طی کرده اند، سرنوشتی مختلف را برای ابومازن رقم بزند. مادامی که رژیم صهیونیستی همه چیز را در قالب حفظ منافع خود و نقش ابزاری افراد و شخصیت ها برای رسیدن به این اهداف و منافع می بیند، سرنوشت مشابه رئیس کنونی تشکیلات خود گردان با یاسر عرفات دور از انتظار نیست. آن هم در شرایطی که به نظر می رسد نگاه به شدت تقابل جویانه ابومازن با معامله قرن ظرف مدت کمتر از دو سال از او چهره یک مبارز سیاسی مخالف تمام عیار با برنامه های اسرائیل و آمریکا ساخته است.
پیرو این نکته با وجود آن که هر از گاهی طی سال های گذشته تهدیداتی از سوی مقامات آمریکایی و اسرائیلی در خصوص ترور محمود عباس مطرح شده است. اما با شرایطی که پس از رونمایی از طرح معامله قرن شکل گرفته و در ادامه رفتارهایی که رئیس کنونی تشکیلات خود گردان در پیش گرفته و یقینا در تضاد با منافع تل آویو است، اکنون بیش از هر زمان دیگری سایه مرگ و ترور محمود عباس بر سر وی سنگینی می کند. خصوصا که وضعیت نامناسب جسمی رئیس تشکیلات خود گردان می تواند مسیر هموارتری برای ترور بیولوژیکی وی فراهم آورد. چنانی که پس از گذشت 16 سال از ترور یاسر عرفات در 11 نوامبر 2004 هنوز ابعاد پنهان، ناگفته و تاریک بسیاری در رابطه با این ترور وجود دارد و کماکان هم شخص، جریان و دولتی بابت این قتل بازخواست و مجازات نشده است.
هر چند که به نظر می رسد حتی ترور محمود عباس هم گره از کار واشنگتن و تل اویو در همراه کردن بخش سازش کار فلسطین با طرح معامله قرن نخواهد داشت. چون حتی کسانی چون صائب عریقات به عنوان گفت وگو کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین که برخی او را مهمترین گزینه برای جانشینی ابومازن تلقی می کنند نیز همسو با محمود عباس و دیگر جریان های فلسطینی، مخالفت صریح خود را با این طرح نشان داده است. از این رو تل آویو و واشنگتن یا باید در دور ناتمامی از ترور مقامات و شخصیت های فلسطینی بیفتند و یا این واقعیت را بپذیرند که با طرح هایی نظیر معامله قرن، شرایطی به وجود آمده است که به جای تامین منافع اسرائیل و تثبیت موقعیت صهیونیست ها سبب تغییر نگاه خودگردان و جریان فتح به روند مناسباتش با تل آویو، پوست اندازی در مسیر سازش و اتحاد با دیگر جریان های مقاومت فلسطینی شده است. لذا اصرار بیشتر اسرائیل و ایالات متحده بر پیگیری و عملیاتی کردن معامله قرن تنها بازیگران فلسطین را در مسیر رسیدن به اتحادی یکپارچه و شروع انتفاضه سراسری دیگر جدی تر می کند. خصوصا که به نظر در سایه شرایط کنونی دونالد ترامپ با گرم تر شدن تنور انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، وضعیت حساس منطقه بعد از ترور سردار سلیمانی و حمله موشکی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی به پایگاه عین الاسد و نیز وضعیت نه چندان امیدوار کننده بینامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در آستانه سومین دور از انتخابات زود هنگام پارلمانی در سرزمین های اشغالی هیچ برگ برنده ای به جز نقد کردن همین طرح معامله قرن برای وشنگتن و تل آویو وجود نداشته باشد.
نظر شما :