نقدی بر سخنرانی دکتر ظریف در نشست دوحه
واقعیتهای میدانی خلاف تصور جناب وزیر است
نویسنده: فرهاد زیرک بین، کارشناس روابط بینالملل
دیپلماسی ایرانی: آقای دکتر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در نشست اخیر دوحه، در سخنرانی خود به چهار محور اشاره می کند که به نظر می رسد جای نقد و بررسی دارد. در اولین نکته ایشان معتقد است کشورها نباید به حاصلجمع صفر در روابط با یکدیگر و بین الملل فکر کنند. دکتر طریف گفت: "اولین و مزمن ترین اختلال شناختی همان اتخاذ دیدگاه حاصلجمع صفر در قبال تحولات جهانی است." در دومین نکته ایشان به فروش سلاح در منطقه اعتراض دارد و گفت: "در ارتباط با تجارت اسلحه، کشورهای حوزه خلیج فارس طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ به اندازه تقریبا یک چهارم کل فروش اسلحه در جهان سلاح وارد کردند که این میزان تقریبا دو برابر میانگین فروش اسلحه در مقایسه با پنج سال پیش از آن است." در سومین نکته ایشان به برتریطلبی کشورها بر یکدیگر و در منطقه اعتراض کرد و گفت: "برخی از بازیگران منطقه ای نابرابریها را به عنوان فرصتی برای استیلای منطقهای تلقی میکنند. محاصره قطر توسط سعودیها و جنگ در یمن تنها نمونههایی از این خطاهای فاجعهبار در استفاده از فرصتهای سوءتعبیر شده برای استیلای منطقهای است." در آخرین یا چهارمین نکته معتقد به همکاری منطقه ای تحت نظر سازمان ملل متحد هستند. دکتر ظریف گفت: "ما در ایران، بسیار همانند دوستانمان در قطر، اعتقاد داریم که نیازمند یک تغییر اساسی در پارادایم حاکم بر منطقه مان از طریق اصلاح شناخت ها و توجه به لزوم ایجاد یک ترتیبات همکاری و امنیت منطقه ای تحت لوای سازمان ملل هستیم."
هیچکدام از پیشنهادهای دکتر ظریف نه تنها عملی نیست بلکه عقلانی هم به نظر نمی رسند. در مورد نکته اول؛ بازی فعلی در روابط بین الملل بر مبنای حاصلجمع صفر است. روابط بین چین و امریکا، اتحادیه اروپایی و جمهوری اسلامی ایران، روسیه و امریکا، عربستان و ایران، قطر و عربستان، ترکیه و ناتو، حتی روابط ایران و چین هم یکطرفه است. هند و ایران، کره شمالی و امریکا. وقتی بازی فوتبال است، چگونه می توان آن را به والیبال تغییر داد؟ ابراز ایده جمهوری اسلامی ایران آرمانگرایانه است اما با واقعیت سیاست فعلی بین الملل همخوانی ندارد. دقت کنیم ملاحظه می شود وقتی امریکا سیاست حاصلجمع صفر با چین و روسیه را شروع کرد، هر دو کشور چین و روسیه بازی را نه به میل امریکا، بلکه توافق برای بازی جدید ادامه دادند. پافشاری جمهوری اسلامی ایران برای نوع بازی خاص که طرف دیگر میل به آن بازی را ندارد؛ خود نوعی تحمیل و لجبازی است.
اعتراض دوم ایشان فروش سلاح در منطقه است که این اعتراض هم معقول به نظر نمی رسد. جمهوری اسلامی خود منتظر پایان محدودیت زمانی برای خرید و فروش سلاح است. فروش سلاح همانند دیگر کالاها از جمله ضروریات تهیه توسط همه کشورها از جمله کشورهای منطقه است. هژمون یا برتری طلبی یک "باید" است که در منطقه ما به وقوع نپیوسته و باید برای این امر تاکید و گذار کنیم. در اروپا طی دو جنگ جهانی جایگاه سه قدرت رقیب؛ انگلیس، فرانسه و آلمان مشخص شد. صلح پایدار بعد از جنگ برای برتری طلبی عملی است. در آسیای دور بین اندونزی و مالزی وجود داشت و حل شد. در آسیای مرکزی بین هند و پاکستان وجود دارد که هنوز مراحل گذار را می گذراند. در بین کشورهای امریکای لاتین هم وجود دارد. برزیل و آرژانتین مدتی در تنش بودند و به تدریج آرام شد و هر کدام ظرفیت و جایگاه خود را یافتند و به همزیستی مسالمت آمیز ادامه می دهند. در منطقه خاورمیانه بین عراق و ایران برای برتری طلبی رقابت بود. رقابت مزمن و دیرینه که با جنگ هشت ساله جایگاه هرکدام مشخص شد. بین عربستان و ایران نیز نیازمند گذار از طریق جنگ است که هرچه به تاخیر بیفتد؛ هزینه آن بیشتر خواهد شد. تنها راه پیشگیری از جنگ، یارگیری و گروه بندی منطقه ای در دو قطب متوازن است که می توان در دستورکار قرار داد.
در انتقاد به آخرین نظریه ایشان مبنی بر همکاری منطقه ای تحت نظر سازمان ملل متحد نیز باید گفت پیشنهاد ارائه قیمومیت به سازمان ملل متحد اصلا معقولانه نیست. سازمان ملل متحد نقشی جز گزارشنویسی و ثبت مناقشات و طرفداری از مجموعه شورای امنیت به خصوص اعضای غربی نداشته و ندارد. آیا نقش سازمان ملل در جنگ هشت ساله عراق و رفتار سیاسی مجموعه کشورهای غربی علیه ایران را فراموش کردیم. چگونه از همین سازمان دعوت می کنیم؟ با کدام سابقه مثبت؟
البته جناب آقای دکتر ظریف در خاتمه سخنرانی خود می گوید: "درحالیکه بسیاری می توانند استدلال کنند که تغییر پارادایم بر پایه همکاری و اعتماد سازی شاید چندان واقعبینانه نباشد، اما آنها قادر نیستند ویژگی های پارادایم سیاست واقعگرایانه که طی چهار دهه گذشته بارها امتحان و به شکست انجامیده است را چندان تشریح کنند. البته یک نکته قابل توجه نیز وجود دارد. همانند توافق هستهای برجام، هیچ ایده خوبی را نمی توان توسط تنها یک طرف پیگیری کرد و هیچ توافقنامه ای را نمی توان به تنهایی توسط یکی از طرفین اجرا کرد. نمی توان تنها از یکی از طرفین انتظار همکاری داشت درحالیکه دیگران مسیری در جهت مخالف را می پیمایند." اظهارات فوق در تضاد با مطالب ارائه شده در سخنرانی است زیرا ایشان خود اذعان دارند که با "کوک ناکوک فعلی روابط بین الملل، نمی توان کوک ناکوک قدیمی را نواخت"، باید واقع گرا بود و در زمین بازی، فعلا همان بازی را که دیگران دوست دارند؛ بازی کنیم والا به بازی نمی گیرند.
نظر شما :