گام چهارم به کجا میرسد؟
بازی برجامی نه چندان مطمئن روحانی
نویسنده: احمد زیدآبادی، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: سانتریفیوژهای مستقر در تأسیسات هستهای فردو کار غنیسازی اورانیوم را آغاز کردند. این گام چهارم ایران در کاهش تعهدات برجامی خود است، اما شاید نقطه عطفی در روند بحران هستهای جمهوری اسلامی هم باشد.
میزان اهمیت گام چهارم به این بستگی دارد که پاسخ روشنی در باره چرایی برداشتن این گام در حوزهای بسیار حساس در دسترس باشد. در واقع، آنچه از سخنان حسن روحانی و محمد جواد ظریف در مورد هدف نهایی کاهش گام به گام تعهدات برجامی برداشت میشود؛ این است که ایران از یک سو نمیتواند در مقابل تحریمهای فزاینده ناشی از خروج یکجانبه آمریکا از برجام ساکت بنشیند و از سوی دیگر، در پی به دست آوردن ابزاری قدرتمند برای پیشبرد دیپلماسی خود در جهت لغو یا کاهش تحریمها و داشتن دستی پر در صورت ورود دوباره به مذاکره است.
به عبارت روشنتر، حسن روحانی معمولاً چشماندازی از مذاکره و ضرورت ورود ایران به آن با دستی پر را ترسیم میکند. طرف مذاکره هم مشخص است گرچه اصل مذاکره میتواند در قالبی چند جانبه صورت گیرد.
با این حال، چشماندازی که روحانی ترسیم میکند، ضمانت چندانی ندارد و با دو مشکل بزرگ روبه روست. مشکل نخست اینکه در مورد مذاکره احتمالی با آمریکا در سطح نهادهای حاکم، اجماع نظر وجود ندارد و چه بسا هر گامی که دولت برای کاهش تعهدات برجامی بر میدارد، با گذر زمان به امری غیرقابل برگشت تبدیل شود. همانطور که روشن است نیروهای قدرتمندی در سطح رسمی از اساس با برجام اظهار مخالفت میکنند و چنانچه نفس آن به شماره افتد، بعید است اجازه احیای آن را به دولت روحانی بدهند.
بنابراین، روحانی در کنار برداشتن هر گام در جهت کاهش تعهدات برجامی، باید درصدد اجماعسازی در سطح حکومت در مورد چشم انداز آینده برآید و اگر چنین توانی نداشته باشد، عملاً پروژهای را تدارک دیده است که هیچ یک از اجرایش در کنترل او نخواهد بود.
مشکل دوم اما بخشی از نیروی بینالمللی است که در آرزوی مرگ رسمی برجام لحظه شماری میکند تا بر اثر آن اجماعی جهانی علیه ایران پدید آید. این نیرو که اسرائیل به طور رسمی و برخی متحدان عرب آمریکا در منطقه به صورت مخفی به عنوان بخشی از آن عمل میکنند، نفوذ قابل ملاحظهای در سطح رسمی سیاست آمریکا و حتی دیگر قدرتهای جهانی دارد. آنها نیز به نوبه خود علاقمندند که گامهای عقبنشینی از برجام به امری غیر قابل بازگشت تبدیل شود تا به زعم خود، ایران به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی شناخته شود و انواع فشارها علیه آن تا سرحد ممکن افزایش یابد.
در این مورد بخصوص بنیامین نتانیاهو که در بنبست سیاسی بیسابقهای قرار گرفته است، برای بقای خود، بیش از هر چیز به مسئله تهدید ایران دامن میزند تا احزاب و جامعه اسرائیل را به وحشت اندازد و بدینوسیله آنها را نسبت به ضرورت تمدید دوران نخست وزیری خود متقاعد کند.
به هر حال، وضع بینهایت رو به پیچیدگی گذاشته است. هشدارها و نصایح هم اگر با توپ و تشر روبه رو نشود، دست کم بیاثر است. ای کاش در این شرایط بغرنج، نهادهای حاکم حداقل به نزاعهای سخیف و نامربوط و مچ گیریهای بیمحتوا علیه یکدیگر پایان میدادند و عمده وقت خود را صرف اجماع روی چند مسئله مهم به خصوص چشمانداز خروج از این وضعیت میکردند. من که از بس به این مسائل فکر کردهام، مریض شدهام؛ نمیدانم مسئولان کشور چطور با خیال راحت سر به بالین میگذارند!
نظر شما :