حمله نظامی واشنگتن به تهران می تواند فاجعه به بار آورد (بخش سوم)

سوء استفاده قدرت های خارجی از تنوع قومیتی ایران

۲۶ مهر ۱۳۹۸ | ۱۳:۰۰ کد : ۱۹۸۶۸۹۵ اخبار اصلی خاورمیانه
در هر جنگی مسائلی هست که می تواند بیشتر از ارتش ها و قابلیت های نظامی بر نتیجه درگیری تاثیر بگذارد و یکی از مهم ترین این مسائل، شرایط جغرافیایی است.
سوء استفاده قدرت های خارجی از تنوع قومیتی ایران

دیپلماسی ایرانی: برای بیشتر کشورها اولین ضرورت جغرافیایی حفظ انسجام داخلی است، اما برای ایران حفظ امنیت در مرزها و سپس ایمن کردن داخل کشور است. ایران بدون مرزهای ایمن در برابر قدرت های خارجی که سعی در مداخله در تحولات داخلی آن و بی ثبات کردن نظام حاکم دارند، آسیب پذیر خواهد بود. ایران باید ابتدا محیط پیرامون و سپس آنچه در داخل است را تحت کنترل درآورد. الزامات ژئوپلیتیک ایران عبارتند از:

1. کنترل بر رشته کوه های زاگرس و البرز؛ این رشته کوه ها به مثابه قلب ایران و مانعی در برابر حملات از غرب و شمال هستند.

2. کنترل بر کوه ها در شرق، دشت کویر و دشت لوت، از مشهد تا زاهدان تا سواحل مکران و محافظت از مرزهای شرقی ایران با پاکستان و افغانستان؛ حفظ امنیت خط مرزی در محدوده قفقاز برای کسب اطمینان از بی اثر کردن تهدید ترک ها و روس ها؛ اینها خطوط ثانویه به شمار می روند.

3. تامین امنیت اروند رود. سواحل غربی ایران در خلیج فارس؛

4. کنترل بر عناصر قومی و مذهبی واگرا در محدوده یاد شده؛

5. محافظت از جبهه های مرزی در برابر تهدیدهای احتمالی به ویژه قدرت های اصلی خارج از منطقه؛

ایران به 4 مورد از مجموع 5 مورد اهداف بالا دست یافته است. توانسته امنیت مرزها را تامین کند و بر جمعیت داخلی سلطه داشته باشد. بزرگ ترین تهدیدی که ایران از زمان الکساندر کبیر با آن مواجه بوده، تهدید قدرت های بزرگ خارج از منطقه است. در گذشته و پیش از دریانوردی در آب های عمیق، ایران مسیر مستقیم به سمت هند برای قدرت های غربی به شمار می رفت. در دوران نوین، زاگرس همچنان لنگرگاه شرقی قدرت ترکیه به حساب می آمد. ایران مسیر روسیه به سمت جنوب را نیز مسدود می کرده است. البته، ذخایر نفتی ایران از دیرباز همواره برای قدرت های بزرگ جذاب بوده است.

دو مسیر سنتی به داخل ایران وجود دارد. منطقه شمال شرقی در برابر قدرت های آسیای میانه آسیب پذیر بوده، اما مسیر ورودی از غرب ایران بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. همانطور که صدام حسین در سال1980 دریافت، حمله مستقیم از طریق کوه های زاگرس عملی نیست. با این حال، به بازی گرفتن گروه های قومی داخل ایران می تواند کمک کند. برای نمونه، در جریان جنگ جهانی دوم ایران عملا حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود را در نتیجه نفوذ سیاستمداران شوروی و بریتانیایی ها که در عراق مستقر بودند بر اختلافات سیاسی داخلی، از دست داد.

بزرگ ترین تهدید برای ایران در قرن های اخیر قدرت های خارجی بوده اند که بر عراق تسلط داشتند؛ عثمانی ها یا بریتانیایی ها که برای گسترش قدرت خود و پیشروی به سمت شرق نه از نیروی نظامی، که از طریق به بازی گرفتن عوامل سیاسی داخلی استفاده کردند. مشکل دولت کنونی ایران با ایالات متحده بر مبنای همین برداشت است که آمریکا در دهه 1950 ایفای نقش بریتانیا در استفاده از موقعیت در عراق برای تاثیرگذاری بر سیاست ایران و به قدرت رساندن شاه را بر عهده گرفت.

جنگ سال های 1980 تا 1988 بین ایران و عراق یک مواجهه وحشتناک بین دو کشور بود که چندین میلیون کشته در هر دو طرف بر جا گذاشت. اما این جنگ در عین حال دو واقعیت را آشکار ساخت: اولی این بود که حمله قاطع، تامین بودجه شده و بدون مانع از بین النهرین به کوه های زاگرس شکست خواهد خورد اگرچه می تواند هزینه های سنگینی را به طرف مورد حمله وارد آورد؛ دومی این بود دوران ملت-کشوری با مرزهای مشخص و ارتش های آماده رزم و چالش لجستیکی (تدارکاتی) حمله گسترده توسط ایران به عراق را نیز به همان اندازه غیر ممکن ساخته اند. جبهه جنگ در هر حال با بن بست مواجه می شود. با این حال، از نظر ایران مخاطره اصلی عراقی حمله مستقیم نیست، بلکه مداخله و تحریک چند دستگی های داخلی است. ایرانی ها در گذشته درباره دستکاری های روسیه و دستکاری های توامان روسیه و بریتانیا از طریق افغانستان نگرانی هایی داشته اند.

وضعیت کنونی

برای ایران اوضاع فعلی به سناریوی خطرناک ایجاد شده توسط بریتانیایی ها در اوایل قرن بیستم شباهت زیادی دارد. ایالات متحده نیروهای اشغال گر یا حداقل شمار قابل توجهی از نیروهای نظامی را در شرق و غرب ایران، یعنی افغانستان و عراق، مستقر دارد. ایران نگران حمله مستقیم این نیروهای نظامی به مرزهای خود نیست. در حقیقت چنین حمله نظامی ممکن نخواهد بود. نگرانی ایران این است که ایالات متحده از این مواضع برای فراهم آوردن بسترهای لازم برای ایجاد اختلافات قومی در ایران استفاده کند. در حقیقت ایالات متحده پیشتر در چندین منطقه اقداماتی از این دست انجام داده است. آمریکایی ها در استان بلوچستان در جنوب شرقی ایران از جنبش های جدایی طلب حمایت کرده اند. از اعراب استان خوزستان در انتهای شمالی خلیج فارس نیز حمایت های مشابهی صورت گرفته است. چندین مورد هم برای تحریم کردها در شمال غربی ایران تلاش شده است. شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد ایالات متحده از جمهوری آذربایجان به عنوان پایگاهی برای تحریک آذری های ایرانی به اعتراض در در شمال غربی این کشور استفاده کرده است. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: نشنال اینترست / مترجم: طلا تسلیمی
 

کلید واژه ها: تنوع قومی ایران آسیب پذیری ایران در برابر تحریک های خارجی غیرممکن بودن حمله نظامی به ایران خطر رویارویی نظامی آمریکا و ایران


( ۱۴ )

نظر شما :

کرماشان ۰۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۱:۲۲
ما لکها کُردیم چرا توی نقشه بخشهای لک رو‌ لر زده؟
ولی ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ | ۲۰:۵۵
چراتو نقشه بختیاری ها نیستن .....مانه لر ونه عرب ونه فارس هستیم....مابختیاری هستیم قبل ازشماها بودیم وبعد از شماها هم هستیم به کوری چشم بعضی ها