چرا مستبدان امروزی ضعیف تر از آن هستند که به نظر می رسند

آخرین پایگاه دیکتاتورها (بخش چهارم)

۱۱ مهر ۱۳۹۸ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۸۶۶۴۲ اخبار اصلی اروپا آمریکا
دهه جاری میلادی دهه خوبی برای دیکتاتوری و در مقابل، برای دموکراسی وحشتناک بوده است. با این حال، وقتی شمار زیادی از مردم دریابند که به طور روز افزون آزادی های خود را از دست می دهند، اپوزیسیون قدرت خواهند گرفت و مشروعیت دیکتاتوری های پوپولیستی را به چالش خواهند کشید. نتیجه نهایی این مبارزه به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست، اما اگرچه یک دهه گذشته برای دموکراسی فاجعه آمیز بوده، دهه بعدی می تواند برای مستبدان و دیکتاتورها به شدت سخت باشد.
آخرین پایگاه دیکتاتورها (بخش چهارم)

نویسنده: یاشا مونک

دیپلماسی ایرانی: دهه جاری میلادی دهه خوبی برای دیکتاتوری و در مقابل، برای دموکراسی وحشتناک بوده است. با این حال، وقتی شمار زیادی از مردم دریابند که به طور روز افزون آزادی های خود را از دست می دهند، اپوزیسیون قدرت خواهند گرفت و مشروعیت دیکتاتوری های پوپولیستی را به چالش خواهند کشید. نتیجه نهایی این مبارزه به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست، اما اگرچه یک دهه گذشته برای دموکراسی فاجعه آمیز بوده، دهه بعدی می تواند برای مستبدان و دیکتاتورها به شدت سخت باشد.

چرخه باطل

دیکتاتورهای پوپولیستی در یک مقطع زمانی از فعالیت خود با بحران حاد محبوبیت مواجه می شوند. حتی رهبران صادق و صالح هم احتمالا اگر برای مدت زمانی طولانی در راس قدرت باقی بمانند به دلیل اتفاقاتی که کنترل کمی بر آنها دارند مانند رکود جهانی، با کاهش محبوبیت مواجه می شوند. دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد دیکتاتورهای پوپولیست بیشتر از دموکراسی ها با بحران های خود ساخته مواجه می شوند. برای نمونه، جردن کایل، دانشمند علوم سیاسی، و من بر مبنای داده های جامع جهانی درباره دولت های پوپولیستی از سال 1990 تا کنون نتیجه گرفتیم که کشورهای دموکراتیک که حاکمان پوپولیستی داشتند، بیشتر از همتایان خود بدون دولت های پوپولیستی با فساد مواجه بوده اند. این گسترش فساد احتمالا به مرور زمان ناامیدی ناشی از وعده های محقق نشده پوپولیست ها در رابطه با از بین بردن مشکلات را تشدید می کنند.

به طور مشابه، تحقیقات روبرتو فوآ، دانشمند علوم سیاسی، هم نشان می دهد که پیروزی پوپولیست ها در انتخابات عمدتا به بحران های جدی اقتصادی می انجامد. وقتی پوپولیست های جناح چپ به قدرت می رسند، سیاست های آنها اغلب به نوسان و ناامنی در بازار بورس و فرار سریع سرمایه منجر می شود. بالعکس، پوپولیست های جناح راست عمدتا در چند سال نخست فعالیت خود در راس دولت معمولا از افزایش قیمت سهام و اعتماد سرمایه گذاران بهرمند هستند؛ اما وقتی که درگیر سیاست گذاری های نامنظم می شوند، حاکمیت قانون را تضعیف می کنند و صاحب نظران مستقل را به حاشیه می رانند و به ثروت اقتصادی کشورهایشان کاهش می یابد. پس از گذشت 5 یا 10 سال از قدرت پوپولیست های جناح راستی، عمدتا کشورهای آنها از سقوط شدید بازار های بورس، بحران های مالی یا ابرتورم رنج می برند.

هنگامی که یک رژیم پوپولیستی با بحران سیاسی روبه رو می شود، تضادهای گسترده در بطن داستان مشروعیت آن، مقابله با بحران را برایش به شدت دشوار می کند. در ابتدا، سرکوب سیاسی مختص رژیم های پوپولیستی تا اندازه زیادی از دید عموم پنهان می ماند. چسبیدن به قدرت عمدتا با نوعی تغییرات پیچیده در قانون مانند پایین آوردن سن بازنشستگی قضات یا اصلاح ساز و کارهای انتخاب اعضای کمیسیون انتخاباتی کشور آغاز می شود که درک نیت حقیقی آنها عمدتا برای شهروندان عادی دشوار است. اگرچه مخالفان سیاسی، روزنامه نگاران برجسته و قضات مستقل احتمالا خیلی زود فشارهای رژیم پوپولیستی را تجربه می کنند، اما اکثریت قابل توجهی از شهروندان از جمله بیشتر کارمندان بخش دولتی تاثیر چندانی در اداره کشور نمی بینند. و از آنجایی که این مساله سبب می شود که پوپولیست ها همچنان در پای صندوق های رای از حمایت اکثریت برخوردار باشند، می توانند از این محبوبیت برای برطرف کردن هرگونه شک و تردیدی درباره ماهیت دمکراتیک حکومت استفاده کنند.

اما این توازن عمدتا در شرایطی که یک شوک یا بحران باعث کاهش محبوبیت رهبر شود، از بین می رود. در چنین شرایطی رهبر پوپولیستی مجبور می شود برای حفظ قدرت، ظلم و ستم را افزایش دهد و بدین ترتیب، سرکوب رسانه های مستقل، اخراج قضات و کارمندان دولت، تغییر نظام انتخاباتی، رد صلاحیت یا زندانی کردن نامزدهای مخالف، تقلب در رای گیری ها، ابطال نتیجه انتخابات و غیره آغاز می شود. اما همه این موارد یک مشکل مشترک ایجاد می کنند: با آشکار کردن ماهیت ضد دموکراتیک رژیم، شمار افرادی که دولت را آن طور که هستند می شناسند، افزایش می یابد. اینجاست که چرخه باطل مشروعیت پوپولیستی آغاز می شود. با کاهش حمایت ها از رژیم، حاکم پوپولیست خودکامه مجبور می شود برای حفظ قدرت خود به اعمال فشار بیشتر روی آورد.

از این رو، دیکتاتوری های پوپولیستی عمدتا به ناگاه مشروعیت خود را از دست می دهند. داستان مشروعیت آنها در ابتدا در نتیجه محبوبیت گسترده مردمی این امکان را برایشان فراهم می آورد که بدون تحت فشار گذاشتن شهروندان عادی یا از دست دادن حمایت ها در انتخابات، در جهت تضعیف نهادهای مستقل گام بردارند. اما با کاهش محبوبیت رهبر پوپولیست در مواجهه با مشکلات داخلی یا شوک های خارجی، چرخه باطل مشروعیت پوپولیست آغاز می شود. داستان مشروعیت که صرفا برای کمک به رهبر پوپولیستی برای به دست آوردن و تحکیم قدرت شکل گرفته، به طور منحصر به فردی در کمک به آنها در حفظ مشروعیت یک رژیم استبدادی فزاینده ناتوان است.  (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: فارن افرز / مترجم: طلا تسلیمی

در اینجا می توانید بخش های اول و دوم و سوم این مطلب را بخوانید.
 

کلید واژه ها: دیکتاتوری های پوپولیستی پوپولیست های اقتدارگرا پوپولیست های جناح چپ عدم مشروعیت پوپولیست ها


( ۴ )

نظر شما :