۱۸ سال پس از ۱۱ سپتامبر
جهادگرایی همچنان یک تهدید جهانی و منطقه ایست
نویسنده: اسکات استوارت (ناظر تحلیل های تروریسم و مسائل امنیتی در استرتفور و مامور ویژه پیشین وزارت امور خارجه ایالات متحده)
دیپلماسی ایرانی: در یازدهم سپتامبر 18 سال پیش اسامه بن لادن و گروه جهادگرای او یعنی القاعده، وحشتناک ترین حمله تروریستی تاریخ را در خاک ایالات متحده انجام دادند. این حملات جان نزدیک به سه هزار نفر را گرفتند و جهان را به لرزه درآوردند به طوری که پس لرزه های آن را همچنان می توان احساس کرد؛ خواه عواقب حملات ایالات متحده به افغانستان و عراق باشند یا بازنگری کامل امنیت سفرهای هوایی جهانی. نزدیک به دو دهه از این حملات گذشته و ایالات متحده هنوز در خاورمیانه و افغانستان درگیر است. اما همانطور که عواقب حملات 11 سپتامبر ماهیتی جهانی و منطقه ای داشته، تکامل جنبش جهادگرایی نیز همینطور بوده است. امروز، طیف گسترده ای از شورشی ها و گروه های جهادگرا در سراسر جهان فعالیت می کنند. از این رو، تلاش های مقابله با تروریسم برای کسب اطمینان از اینکه جهادگرایان هرگز حمله دیگری مشابه حمله 2001 انجام نمی دهند، باید ماهیتی جهانی داشته باشند.
جنبش گسترده، اما از هم گسیخته
جهادگرایی هرگز یک جنبش یکپارچه نبوده است. از همان ابتدای امر، جهادگرایی از عناصر مختلفی تشکیل شده بود در درجات مختلف با یکدیگر کار می کردند. در حقیقت، باور این است که سرکرده های گروه های جهادگرای رقیب پشت قتل عبدالله عزام در سال 1989 بوده اند. مصطفی شلبی، هوادار عزام، دو سال بعد توسط پیروان عمر عبد الرحمان کشته شد که به دنبال کنترل گروه های تحت کنترل عزام در ایالات متحده بود. با این حال، این دو قتل را می توان تنها نمونه ای از رقابت ها در جنبش بزرگ تر جهادگرایی دانست.
بن لادن در سال 1999 در افغانستان با یک جهادگرای اردنی به نام احمد فاضل الخلیله (که جهانیان بعدتر او را با نام ابومصعب الزرقاوی شناخت) دیدار کرد. اما به گفته برخی محققان، گذشته جنایتکارانه الزرقاوی و تفسیر شدیدالحن او از تکفیر به اختلافات گسترده بین این دو انجامید و نهایتا بن لادن از پذیرفتن زرقاوی در القاعده خودداری کرد و همین سبب شد که او گروه جهادگرای جماعت التوحید و جهاد را تشکیل داد. اما این گروه جدید تنها یکی از چندین گروه جهادگرای مستقل در مناطق مختلف جهان بود.
پس از اینها بود که حمله 11 سپتامبر در سال 2001 رخ داد. این یک لحظه سرنوشت ساز برای جنبش جهادگرا بود چرا که تا پیش از آن هرگز هیچ گروه تروریستی چنین حمله ای انجام نداده بود. القاعده خیلی زود یک گروه تروریسی خیلی قدرتمند انگاشته شد و بن لادن به شهرت جهانی رسید. قدرت بادآورده القاعده سبب شد دیگر گروه های جهادگرای موجود خود را شاخه ای از آن بخوانند. از بیرون به نظر می رسید که همه جهادگرایان جهان تحت عنوان القاعده نیروی خود را تثبیت کرده اند؛ اما در داخل، هر یک از گروه ها به صورت محلی فعالیت می کردند و آموزه های عملیاتی عقیدتی القاعده را نادیده می گرفتند.
تنش های فزاینده بین القاعده و جماعت التوحید و جهاد نهایتا در سال 2013 به جدایی رسمی این گروه از القاعده و فعالیت آن تحت عنوان داعش منجر شد. اما در 8 سالی که به این جدایی ختم شد، اختلافات دیگری هم میان دیگر جهادگرایان در دیگر نقاط جهان وجود داشت. برای نمونه، گروه شبه نظامی الشباب سومانی در سال 2012 به طور رسمی به القاعده پیوست، اما یک سال بعد احمد عبدی گودان، سرکرده گروه، شروع به پاکسازی افراد وفادار به القاعده کرد.
در رابطه با داعش هم همین اتفاقات تکرار شد. در سال 2014 که این گروه موفق شد بخش های گسترده ای از عراق و سوریه را اشغال کند، بسیاری از گروه های منطقه ای نام تجاری داعش را پذیرفتند و به گروه های زیرشاخه آن تبدیل شدند. اما به رغم تغییر نام صورت گرفته، این گروه های زیر شاخه هنوز هم به صورت محلی اداره می شوند و فعالیت می کنند و نگرانی ها و درگیری های منطقه ای را نسبت به دکترین هسته داعش در اولویت قرار می دهند.
با این حال، همین طبیعت جهانی منطقه ای با ایجاد انعطاف پذیری بالا به یک مزیت برای القاعده و داعش تبدیل شده است. اگر جهادگرایی حقیقتا توسط یک نهاد سلسله مراتبی واحد اداره می شد، کشتن سرکرده اصلی می توانست به نابودی آن کمک کند؛ اما شیوه فعالیت گروه های زیرشاخه با سرکردگی غیرمتمرکز سبب شده جهادگرایی در برابر حملات علیه سطوح بالا ایمن شود. برای نمونه، قتل بن لادن در سال 2011 تاثیر چندانی بر عملکرد القاعده نداشت و شکست های گسترده ای که هسته داعش در سال های اخیر در سوریه و عراق متحمل شده، این گروه را در غرب آفریقا یا صحرای سینا ریشه کن نکرده است. دلیلش هم این است که این گروه ها پیش از فعالیت زیر پرچم القاعده یا داعش، گروه های مستقلی بوده و شبکه های پشتیبانی، کمک های مالی و لجستیکی خود را داشته اند.
تلاش برای ریشه کن کردن جهادگرایی 18 سال بعد از حمله 11 سپتامبر
گفته می شود شمار حملات گروه های جهادگرا در چند سال گذشته به میزان قابل توجهی کاهش یافته که احتمالا تا اندازه ای به فروپاشی داعش مربوط بوده است. با این حال، تهدید اصلی هنوز برطرف نشده است. اگرچه هسته داعش و القاعده تضعیف شده اند، اما همچنان فعالند و بی شک به حملات تروریستی خود ادامه خواهند داد. درست همین 2 ماه پیش بود که ایالات متحده اهداف القاعده را که تصور می شد در حال برنامه ریزی حملات بین المللی است، در شمال سوریه هدف گرفت. در رابطه با هسته داعش نیز به توجه مشابهی نیاز است. با این حال، اعمال فشار از سوی تنها یک قدرت جهانی همچون ایالات متحده کافی نیست و برای شکست دادن جهادگرایان جهانی محلی، به عملیاتی در سطح بین المللی نیاز است. ایالات متحده باید در تلاش برای ممانعت از قدرت گرفتن هسته القاعده و داعش از شرکای محلی خود در سراسر جهان از آفریقا گرفته تا فیلیپین حمایت کند و در عین حال، نیروهای پلیس و سازمان های اطلاعاتی محلی نیز باید به تلاش ها برای یافتن گروه های جهادگرا و ممانعت از حملات تروریستی یا تامین مالی این گروه ها ادامه دهند.
تا یزمانی که ایدئولوژی جهادگرایی شکست نخورده باشد، افرادی خواهند بود که نفرت را اشاعه خواهند داد و طرفداران جدیدی برای اهداف خود خواهند یافت و جهان را تهدید خواهند کرد. و اگرچه عملیات امنیتی علیه شورشیان جهادگرا و نیروهای تروریستی به تنهایی به شکست ایدئولوژی آنها منجر نخواهد شد، اما چنین تلاش هایی می تواند به محدود کردن نفوذ آنها کمک کند.
منبع: استرتفور / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :