اروپا می تواند یک بازیکن جهانی شود؟
جوزپ بورل، بخت اتحادیه اروپا برای اتحاد در سیاست خارجی
نویسنده: مارک لئونارد
دیپلماسی ایرانی: برای اروپا و چشم انداز سیاست خارجی آن، پنج سال گذشته سال های آسانی نبودند. رقابت جدید بر سر قدرت برتر، نظم بین المللی مبتنی بر قوانین را به حاشیه کشانده و از جنبه های گوناگون جهانی سازی از تجارت گرفته تا اینترنت، بیشتر برای انفصال کشورها استفاده می شود و نه اتحاد آنها. در همین حال، منطقه ژئواستراتژیک اتحادیه اروپا به یک حلقه آتش تبدیل شده است.
این چالش ها عمدتا منعکس کننده تغییری در تعادل جهانی قدرت هستند که چشم انداز سیاست خارجی ایالات متحده را اساسا تغییر داده است. همانطور که شورای اروپایی در روابط خارجی در گزارش جدید خود توضیح داده، تحولات جهانی کشورهای عضو اتحادیه اروپا را در برابر فشارهای خارجی به شدت آسیب پذیر کرده و مانع از اعمال حاکمیت آنها شده است. این آسیب پذیری امکان اعمال نظر دیگر قدرت ها بر اروپایی ها را فراهم می آورد و امنیت، اقتصاد و منافع دیپلماتیک آنها را به خطر می اندازد. آنچه که شرایط را وخیم تر می سازد این است که نهادهای حاکم بر اتحادیه اروپا برای غلبه بر اختلافات بین کشورهای عضو اقدامات چندانی انجام نداده اند و در واکنش به بحران هایی مانند اوکراین، سوریه و لیبی به طور موثر ایفای نقش نکرده اند.
اکنون که جوزپ بورل برای سمت نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست های امنیتی نامزد شده، اتحادیه اروپا فرصت لازم برای اجرای مجدد سیاست خارجی خود را به دست آورده است. وظیفه بورل که در حال حاضر وزیر خارجه اسپانیا، یکی از مراکز جدید قدرت در اتحادیه اروپاست این است که نهادهای اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه در کشورهای عضو اتحادیه را در اتخاذ یک سیاست خارجی مشترک در سطح اتحادیه اروپا متحد سازد.
اما جدای از این مساله، بورل با سه چالش اساسی مواجه خواهد شد. اولین چالش تامین امنیت استقلال استراتژیک اروپاست. بورل باید از همان روز اول استراتژی هایی را برای مدیریت مسائل دیپلماتیک و امنیتی بلوک از تهدیدهای روسیه و چین گرفته تا مسائل مربوط به سوریه، آفریقا و بالکان در نظر بگیرد. بورل مجبور خواهد شد یک مسیر جدید به جلو ترسیم کند و در این مسیر نه دیدگاه های مخالف کشورهای عضو را نادیده بگیرد و نه به پایین ترین سطح اشتراکات بین کشورهای مطرح در اتحادیه رضایت دهد. بورل برای این منظور باید پیشنهاد یک بسته توافقی مشابه آنچه که در شورای اروپا برای انتخاب تیم رهبری جدید مورد استفاده قرار گرفت را در نظر بگیرد. در هر گونه سازش اینچنینی باید میان برخوردی خلاقانه در جبهه جنوبی اتحادیه اروپا و اتخاذ موضعی سخت در برابر روسیه تعادل وجود داشته باشد. اتحادیه اروپا لزوما به سیاست های خارجی جدید نیاز ندارد، اما برای اجرای دستور کار خود به ساز و کارهای جدیدو همچنین رهبری صالح نیاز دارد که بتواند اعتماد همه کشورها را به دست آورد. نماینده ارشد جدید باید با همه چیز از تحریم های ثانویه ایالات متحده و استفاده تسلیحاتی از دلار گرفته تا تهدیدهای سایبری و جنگ افزارهای هیبریدی از سراسر جهان دست و پنجه نرم کند.
دومین چالش اصلی پیش روی بورل، عملیاتی کردن مجدد توانایی های دفاعی اروپا خواهد بود. اگرچه اتحادیه اروپا در راه اندازی پروژه های صنعتی مرتبط با دفاع پیشرفت داشته، اما ظرفیت عملیاتی آن کاهش یافته است. همه کشورهای عضو اتحادیه باید برای اطمینان از توانایی مواجهه با روسیه حضور نظامی خود را در جناح شرقی تقویت کنند. یک اقدام ساده مانند تشکیل «کمپ شارلمن» در لهستان هم می تواند از نظر نمادین تاثیرگذار باشد. اروپایی ها همچنین می توانند برخی عملیات نظامی خاص را از ایالات متحده تحویل بگیرند که از نمونه آنها می توان به ماموریت در کوزوو اشاره کرد که اروپایی ها همین حالا هم نیروهای زیادی در آنجا دارند. به علاوه، با توجه به وتوی حمایت سازمان ملل متحده از پیشنهاد «ساحل» گروه 5 (بورکینا فاسو، چاد، مالی، موریتانی و نیجر) و برنامه ریزی های احتمالی برای کاهش شمار نیروها در برخی از این کشورها، اتحادیه اروپا احتمالا برای حضور در آفریقا فرصتی ویژه خواهد داشت. در حقیقت، این احتمالا مناسب ترین زمان برای نماینده عالی اتحادیه اروپا باشد برای مطرح کردن ایده «شورای امنیت اروپایی» خواهد بود که سال گذشته آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، و امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، از آن سخن گفتند. چنین ارگانی می توانند زمینه را برای مباحثات استراتژیک بین کشورهای عضو فراهم کنند و مسئولیت ارتباط با بریتانیا پس از برگزیت را بر عهده بگیرد.
سومین چالش بورل این خواهد بود که اعتماد بین وزارت خارجه کشورهای عضو و سرویس اقدام خارجی اروپا را بازیابد. او به تنهایی قادر به حل همه مسائل سیاست خارجی اتحادیه اروپا نخواهد بود و به تیمی قدرتمند و پشتیبانی گسترده نیاز خواهد داشت. او باید در انتصاب معاونان خود افرادی را برگزیند که سابقه فعالیت در رابطه با موضوعات کلیدی منطقه ساحل، بالکان و مشارکت شرقی را داشته باشند. اما بهتر این است که بورل مسائل خاص سیاست خارجی را به وزرای خارجه کشورهای عضو واگذار کند و از آنها بخواهد که به کمیته سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپا و کشورها گزارش دهند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پیشتر در اقداماتی اینچنینی مسئولیت گزارش درباره گرجستان را به رادک سیکورسکی، وزیر خارجه لهستان، و فرانک والتر اشتانمایر، وزیر خارجه آلمان، و مسئولیت گزارش درباره مولداوی را به سیکورسکی و کارل بیلت، وزیر خارجه سوئد، داد. بورل همچنین باید انتصاب گروه های مرکزی از کشورهای عضو برای برگزاری کارگاه هایی درباره موضوعات مناقشه برانگیز را در نظر بگیرد. حداقل مزیت چنین اقدامی این است که به همه کشورهای عضو فرصتی برای اعلام نظرشان فراهم می شود و آنها را از سوءاستفاده از روند کار اتحادیه اروپا یا پیگیری اقدامات یک جانبه باز می دارد.
بورل با اتخاذ دستور کار گسترده ای که در بالا ذکر شد می تواند به اتحادیه اروپا کمک کند تا با چالش های پیش رو در سال های آینده به عنوان یک بلوک متحد مواجه شود. هدف اصلی او باید بازیابی اقتدار استراتژیک اروپا باشد. اتحادیه اروپا هنوز هم بزرگترین بازار جهان است و از نظر هزینه های دفاعی دومین جایگاه را در جهان دارد و می تواند بزرگترین سپاه دیپلماتیک را در هر جایی که لازم باشد، مستقر کند. اگر اروپا بتواند از دارایی های خود در راه دستور کار استراتژیک بزرگتری استفاده کند، می تواند به جای بازی طبق اولویت ها و ترجیحات قدرت های بزرگ دیگر، خود به یک بازیکن اصلی در قرن بیست و یکم تبدیل شود.
منبع: پراجکت سیندیکت / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :