نقشه های امریکا به هم ریخت؟!
اصلاح سناریوهای واشنگتن علیه تهران با ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در سایه انفجار بندر فجیره امارات متحده عربی، حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان و اقدام امروز پنچ سنبه در ساقط کردن پهپاد آمریکایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برخی معتقدند که ایالات متحده یک سناریوی کلان را برای درگیر کردن ایران در نظر دارد که در نهایت این سناریو یا به تنش و جنگ نظامی با تهران کشیده شود و یا پرونده ایران به شورای امنیت و ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی بینجامد؛ اما این سناریو تا چه اندازه می تواند مطابق با واقعیت های و تحولات منطقهای باشد؟! دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت و گویی را با فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
در سایه انفجار بندر فجیره امارات متحده عربی، حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان و ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط سپاه برخی معتقدند که ایالات متحده یک سناریوی کلان را برای درگیر کردن ایران در نظر دارد که یا به تنش و جنگ نظامی با تهران کشیده شود و یا پرونده ایران به شورای امنیت و ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی بینجامد؛ ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
من معتقدم که اساساً ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را بعد از ۱۸ اردیبهشت بسیار متفاوت ارزیابی می کند. لذا وضعیتی که اکنون جمهوری اسلامی ایران در آن قرار دارد به مراتب بهتر از قبل از ۱۸ اردیبهشت و اقدام به توافق فروش اورانیوم غنی شده و آب سنگین است. به بیان دیگر بیانیه شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در خصوص کاهش تعهدات هستهای و نیز پاسخ کوبنده امروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سرنگون کردن پهپاد متجاوز آمریکایی به خاک ایران نشان از یک ایران قدرتمند دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ ایرانی برای به دست آوردن حقوق و امنیت خود از هیچ کوشش و اقدامی فروگذار نخواهد بود. در صورتی که ایران قبل از ۱۸ اردیبهشت یک تصویر اشتباه را به آمریکاییها مخابره کرده بود که می تواند هرگونه اقدام تحریم و فشار علیه ایران انجام داد و تهران در برابر آن فقط یک سکوت دیپلماتیک و خویشتنداری انجام خواهد داد. اما امروز اروپا و آمریکا به این یقین رسیده اند که ایران در برابر خطوط قرمز خود کوتاه نمی آید. لذا تا قبل از ۱۸ اردیبهشت کشور به سمت یک جنگ پیش می رفت.
به باور حضرتعالی رفتارهای ایران قبل از ۱۸ اردیبهشت بوده است که کشور را به سمت جنگ می کشاند یا اقدامات بعد از ان؟
بله. چون آن دیپلماسی منعطف و گاه منفعل ایران این تصویر اشتباه را در ذهن کاخ سفید و اروپایی ها شکل داده بود که حتی با تجاوز احتمالی به ایران، تهران هیچ گونه عکس العمل جدی از خود نشان نمی دهد. همین مسئله سبب شده بود تا برخی مواضع و اقدامات از سوی کاخ سفید در یکی دو ماه اخیر شکل می گیرد. اما با تصمیم ایران برای کاهش تعهدات هسته ای و سرنگون کردن پهپاد متجاوز آمریکایی اکنون شمایل یک ایران قدرتمند به جهان مخابره شد که نمیتوان با آن بازی کرد. این مسئله محاسبات آمریکاییها به هم ریخته است. چون اکنون اروپا و آمریکا به این یقین و باور رسیده اند که هرگونه تعرض، تجاوز و فشار بر ایران بدون هزینه نخواهد بود. این حالتی است که مانع از هرگونه اعمال فشار خواهد شد. از این جهت به نظر من وضعیت کنونی کشور به مراتب بهتر از گذشته است و سناریو های آمریکا در قبال ایران با چالشهای بسیار جدی روبه رو خواهد بود.
پس از نگاه شما سناریویی از جانب کاخ سفید، ذیل اتفاق امروز با ساقط شدن پهپاد متجاوز آمریکایی و اتفاقات هفته های اخیر برای درگیر کردن ایران وجود ندارد؟
من معتقدم که اگر سناریویی از جانب ایالات متحده آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران وچود داشته باشد که دارد، با اتفاق امروز در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی و اقدام ما در 18 تیرماه در حال اصلاح شدن است. چون سناریوهای پیش از ۱۸ اردیبهشت به نفع ایالات متحده آمریکا بود. اما با تغییر رفتار تهران اکنون وضعیت و شرایط به سود کاخ سفید نیست. لذا واشنگتن به دنبال تغییر و اصلاح سناریو های خود علیه تهران است؛ سناروی هایی که نمی تواند به دنبال درگیر کردن ایران باشد.
به اقدام ۱۸ اردیبهشت ایران در کاهش تعهدات هسته ای خود اشاره داشتید. در این راستا تکاپوی بسیار جدی به خصوص از جانب قاره سبز برای ممانعت ایران در عملیاتی کردن گام دوم در کاهش تعهدات هسته ای در ۱۸ تیر شکل گرفته است. آیا افزایش سطح غنی سازی ایران در گام دوم اقدام مد نظر کشور در راستای سیاست های ایالات متحده آمریکا نیست؟
به هیچ وجه. چرا که ایالات متحده آمریکا به شدت تمایل داشت وضعیت ایرانِ قبل از ۱۸ اردیبهشت کماکان ادامه پیدا کند. یعنی تهران همچنان به تعهدات هستهای برجامی خود پایبند باشد و از آن سو تمام تحریمها، فشارها و حتی سایه جنگ بر خود را بپذیرد تا توان ایران را به شدت تضعیف کند و نهایتا تهران را از موضع ضعف وارد مذاکره در خصوص توان دفاعی و نفوذ منطقه ای نماید. در کنار آن هم مسئله بازرسی های مداوم آژانس، محدودیتهای جدی هستهای برجامی و نظایر آن هم در خصوص پرونده فعالیتهای هستهای ایران هم ادامه داشته باشد.
یعنی شرایطی که در نهایت تنها و تنها ایران در توافق هستهای باقی بماند و تنها تهران باشد که پایبند به مفاد برجام است. لذا اکنون شرایط بعد از ۱۸ اردیبهشت تغییر پیدا کرده است، به گونهای که دونالد ترامپ و کابینه او از طرف مجلس نمایندگان و مجلس سنا تحت فشار جدی قرار گرفته اند. شما به مواضع اعضای مجلس نمایندگان آمریکا در جلسه استماع کنگره با حضور برایان هوک نگاه کنید، می بینید که اعضای مجلس نمایندگان یکی پس از دیگری اقدامات سیاست خارجی کاخ سفید در برابر ایران زیر سوال بردند که چرا واشنگتن به هیچ کدام از اهداف خود در برابر تهران دست پیدا نکرده است. اگرچه کاخ سفید توانسته است در سایه یک سال تحریم در حوزههای معیشتی و اقتصادی مشکلاتی را ایجاد کند، اما این هدف و خواسته نهایی آمریکا در برابر ایران نبود و اتفاقا باعث تحریک ایران برای استیفای حقوق از دست رفته هسته ای خود شد که با برجام از آن محروم شده بود.
اما اگر تهران بعد از ۱۸ تیر به افزایش سطح غنیسازی دست بزند و گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی و به موازاتش شورای حکام تخلف برجامی ایران را تایید کنند، احتمال کشیده شدن پرونده فعالیتهای هستهای تهران به شورای امنیت و فعال شدن مکانیسم ماشه وجود دارد. آیا این مسئله چیزی نیست که در نهایت کاخ سفید به دنبال آن است؟
خیر چون اکنون هیچ تحریمی از جانب آمریکا وجود ندارد که در مورد ایران اعمال نشده باشد. پس حتی اگر تمام نکاتی که شما گفتید، اتفاق بیفتد، شرایط ایران در حوزه معیشتی و اقتصادی بدتر از امروز نخواهد بود. یعنی چه مکانیسم ماشه فعال شود و چه نشود؛ چه پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت کشیده شود و یا کشیده نشود شرایط اقتصادی ایران بر همین منوال خواهد بود. در صورتی که از آن سو شرایط کنونی باعث شد که ایران به سمت دستیابی به حقوق هسته ای خود برود، حقوق و امتیازاتی که به واسطه برجام از آن محروم شد و در ازای آن هیچ گونه امتیازی و منفعتی هم نصیب کشور نشد. این دقیقا چیزی است که در خصوص سیاست خارجی ترامپ از جانب ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا مورد نقد جدی است که چرا شرایط به سمتی پیش رفته که ایران دوباره به دنبال دستیابی به حقوق هستهای خود است. از نگاه من مجموعه شرایطی که امروز در آن قرار دارد سبب خواهد شد که آمریکا پای میز مذاکره با ایران بنشیند، نه ایران پای میز مذاکره با آمریکا.
یعنی شما معتقدید که سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکایی زمینه ایجاد مذاکره خواهد بود، اما برخی معتقند اقدام امروز تهران یعنی یا بازی با انبار باروت؟
نمایش ایران قدرتمند سبب خواهد شد که آمریکا بر این واقعیت اشراف پیدا کند که نمی تواند بدون دادن امتیاز با ایران گفت وگو کند. اگرچه ایالات متحده در چند هفته و چند ماه مدام بر طبل مذاکره با ایران زده است، اما این مسئله نشان از گفت و گوی دیپلماتیک با تهران ندارد. چون واشنگتن اکنون خود را در موضع قدرت میبیند. لذا اگر مطابق با خواست ترامپ، ایران وارد مذاکره می شد، هیچ امتیازی به تهران تعلق نمی گرفت و مثل برجام که تمام دستاوردهای هسته ای خود را در ازای هیچ امتیازی بر باد دادیم، باید تمامی حقوق حقه و دستاورهای موشکی، دفاعی و دیپلماسی منطقه ای خود را هم فدا می کردیم. اما با اتفاق امروز در خصوص ساقط کرد پهپاد متجاوز آمریکایی و اقدام ۱۸ تیر برای افزایش سطح غنی سازی سبب خواهد شد که ایران دست به موازنه وحشت و موازنه قوا بزند. در این صورت اگر بر فرض محال هم مذاکره ای انجام شود از موضع برابر باشد؛ یعنی آمریکا باید امتیازی بدهد تا بخواهد امتیازی بگیرد. اما مطمئناً با توجه به تجربیات تلخ برجامی این بار دیگر دیپلماسی ایران رفتار گذشته را تکرار نمی کند و هم وزن و متناسب با تعهدات خود از همه طرف ها از اروپا تا آمریکا و روسیه و چین انتظار انجام تعهداتشان را خواهد داشت چون پای ایران قدرتمند در میان است که هیچ تعارفی با هیچ بایگری در استیفای حقوق خود ندارد.
نظر شما :