تاثیر اتفاقات اخیر در خلیج فارس بر تنش ایران و آمریکا
ساقط شدن پهپاد آمریکایی نشان از عدم شناخت کاخ سفید در توان نظامی و امنیتی ایران دارد
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – صبح امروز پنج شنبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در اقدامی پهپاد متجاوز آمریکایی را ساقط کرد. در این خصوص برخی معتقدند که اقدام واشنگتن برای اعزام این پهپاد جاسوسی به خاک ایران می تواند در راستای درگیر کردن ایران قلمداد شود، کما این که اخیرا در خصوص انفجار بندر فجیره و حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان شاهد موج اتهامات علیه تهران بودیم. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر این اتفاقات در منطقه خلیج فارس بر تنش تهران و واشنگتن، گفتوگویی را با محمد جواد جمالی نوبندگانی، دبیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران صورت داده که در ادامه می خوانید:
در سایه انفجار بندر فجیره امارات متحده عربی، حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان و ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط سپاه برخی معتقدند که ایالات متحده یک سناریوی کلان را برای درگیر کردن ایران در نظر دارد که یا به تنش و جنگ نظامی با تهران کشیده شود و یا پرونده ایران به شورای امنیت و ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی بینجامد؛ ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
اگرچه سران و مقامات کاخ سفید با محوریت دونالد ترامپ، جان بولتون و مایک پمپئو مسئله اتهامزنی علیه جمهوری اسلامی ایران، هم در انفجار بندر فجیره و هم حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان را مطرح کردند، اما یقین بدانید که کانون و رهبری تحولات در منطقه خاورمیانه، به خصوص اتفاقات اخیر در خلیج فارس بر عهده رژیم صهیونیستی و شخص بنیامین نتانیاهو با پول های نفتی سعودی و اماراتی است که به شدت به دنبال ایجاد تنش نظامی میان تهران و واشنگتن هستند. چون امنیت این رژیم در گرو تنش و ناامنی در دیگر نقاط خاورمیانه است. همان گونه که صهیونیستها در جنگ هفت ساله سوریه منافع گسترده امنیتی را برای خود رقم زدند و توانستن یک آرامش و سپرهای امنیتی برای خود با انضمام جولان و به رسمین شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت خود از جانب آمریکایی ها شکل دهند. لذا با ایجاد تنش گسترده نظامی در خلیج فارس هم به دنبال افزایش امنیت مرزهای خود با درگیر کردن ایران است.
در صورتی که هیچ کدام از این تلاش ها در خصوص ایران تا کنون به نتیجه نرسیده است. از این رو سرویسهای امنیتی صهیونیستی در دور جدید تلاش های خود سعی دارند حواشی برای جمهوری اسلامی ایران شکیل دهند تا ائتلاف جهانی علیه تهران با ارجاع پرونده به شورای امنیت به وجود آید که در خصوص دو اتفاق اخیر چنینی شد اما هیچ خروجی از شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران بیرون نیامد. در این خصوص پاتریک شانان، سرپرست سابق وزیر دفاع آمریکا به صراحت عنوان کرد که تمام تلاش های ایالات متحده برای منزوی کردن و ایجاد اجماع جهانی علیه تهران است.
اما با نگاهی به دو اتفاق اخیر شاهد هستیم که حتی هماهنگی های اولیه در این رابطه میان بازیگران این سناریو وجود ندارد. چرا که از یک سو مقامات ابوظبی در روزهای ابتدایی هرگونه دخالت ایران در انفجار بندر فجیره را تایید نمی کردند، اما چند روز بعد مقامات این بندر اماراتی اتهاماتی علیه تهران در راستای مواضع کاخسفید عنوان میکنند و یا در حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان شاهد هستیم که موجب اتهام زنی ها با مواضع دونالد ترامپ و مایک پمپئو شکل گرفته است و اخیرا هم تصاویری در خصوص آن منتشر شده است که به ادعای سران کاخ سفید نیروهای نظامی ایران در حال چسباندن مین به این نفتکش ها هستند. اگر این ادعا صحت داشته باشد، چرا زمانی که این تصاویر گرفته میشد واکنشی برای دستگیری این نیروها و یا نابودی شناور از سوی آمریکایی ها صورت نگرفت، آن هم در شرایطی که نیروها و ادوات جنگی گسترده در خلیج فارس وجود دارد. اینها نشانه یک سناریوی ابلهانه و بسیار کودکانه آمریکاییها دارد که هیچ کس به جز عربستان سعودی، امارات متحده عربی، رژیمصهیونیستی، انگلستان و اخیراً خانم مرکل بر آن صحه نگذاشتند. خود این مسئله نشان از این دارد که این بازیگران یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در این سناریو کودکانه حضور داشته اند. سناریو و اداعایی که خوشبختانه به اذعان واعتراف خود ملوانان دو نفتکش انفجار بعد از رویت یک شیء پرنده شکل گرفته است.
اما در خصوص اقدام امروز حافظان امنیت کشور در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی هم شاهد بودیم که مقامات کاخ سفید در ساعات ابتدایی این مسئله را منکر شدند. بعد از آن عنوان کردند که این پهپاد خارج از مرزهای ایران ماموریت انجام داده است واکنون هم اعتراف و تایید سخنان تهران را در دستور کار دارند. لذا می بینید که دوگانگی و چندگانگی در تمام این سناریوها نشان از تشتت و سردرگمی بازیگران و کارگردانان این سناریو ها دارد که در نهایت به شکست همه آنها انجامیده است.
پس درگیر کردن ایران با اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد متجاوز با چه اهدافی بوده است؟
این مسئله میتواند چند از چند جنبه مورد بررسی قرار گیرد. از یک سو این سناریوها برای تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی با پررنگ کردن تهدید ایران علیه آنان حائز اهمیت است. از این رو بازیگران این سناریو به دنبال یک تنش و تشنج علیه ایران هستند. ولی در حوزه سیاسی و دیپلماتیک هم بازیگران و دستاندکاران این سناریو به دنبال ایجاد یک اجماع و ائتلاف علیه تهران هستن، به خصوص اینکه تهران بعد از اقدام ۱۸ اردیبهشت ماه به سمت کاهش تعهدات هستهای خود گام برداشته است و در ۱۸ تیر این کاهش بیشتر هم خواهد شد. از این رو آمریکا به دنبال وضعیت و شرایطی است که هم میخواهد سرعت اقدامات ایران را تا 18 تیر کاهش دهد و از آن سو به نوعی به ایران هشدار دهد.
البته میتوان این اتفاق امروز در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک ارزیابی و تست از جانب آمریکاییها هم در نظر گرفت که تا چه اندازه نیروهای نظامی و امنیتی ایران هوشیار هستند و یا اینکه میزان صداقت و پافشاری ایران در عملیاتی کردن شعارهایشان مبنی بر پاسخ کوبنده هرگونه تجاوز را آزمایش کنند. اما امروز جمهوری اسلامی ایران نشان داد که برای حفظ امنیت خود نسبت به هیچ گونه تجاوزی از جانب هیچ کشوری کوتاه نخواهد آمد. خط قرمز ما امنیت از مرزهای آبی، خاکی و هوایی ایران است و برای حفاظت از آن از کسی اجازه نمی گیریم.
پس از موج اتهامزنی ایالات متحده آمریکا در خصوص حمله به دو نفتکش در دریای عمان، دیروز چهارشنبه دونالد ترامپ در حکمی دستور اعزام نیروهای نظامی آمریکایی به خلیج فارس متناسب با نیاز سنتکا را صادر کرد. از آن سو بعد از جیمز متیس و استعفای پاتریک شاناهان هنوز ابهام جدی در آینده وزارت دفاع متحده آمریکا وجود دارد. با این تفاسیر نگاه نظامی آمریکا در قبال امنیت خلیج فارس و ایران چه خواهد بود؟
اولین نکتهای که در خصوص نگاه امنیتی ایالات متحده آمریکا وجود دارد به تشتت آراء و تضارب دیدگاه های داخلی امریکا باز می گردد و در این ربطه ما شاهد هستیم که هیچ نگاه واحدی در طول تقریبا سه سال گذشته در دولت ترامپ وجود ندارد. به گونهای که بعد از جیمز متیس و پاتریک شاناهان هنوز مسئولیت این وزارتخانه مهم آمریکا مشخص نیست. کما اینکه در خصوص سیاست خارجی و دیگر حوزه ها هم هر چند وقت یک بار شاهد استعفاء یا برکناری این مقامات هستیم. از این رو دولت امریکا در این مدت شاهد یک سردرگمی جدی بوده است. چرا که از یک سو نگاه دوگانه و چندگانه در ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا وجود دارد و از آن سو تاثیرات خارجی مانند پولهای سعودی و اماراتی هم به شدت اثر گذار بوده است. از این رو سیستم های امنیتی، اطلاعاتی و نظامی آمریکا نتوانسته اند برآورد درستی از توانایی های ایران و متحدین منطقه ایش داشته باشند.
به ارتباط اقدام ۱۸ اردیبهشت ماه ایران در کاهش تعهدات هستهای با اتفاق امروز در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی اشاره داشتید. با توجه به مرحله دوم در 18 تیرماه مبنی بر افزایش سطح غنی سازی که حساسیت های خود را خواهد داشت، امکان افزایش تحرکات علیه ایران وجود خواهد داشت؟
من معتقدم که بعد از واکنش های اخیر آلمان و انگلستان در راستای اتهام زنی به ایران در حادثه دو نفتکش در دریای عمان، شرایط میان اروپا و ایران تغییر پیدا کرده است. هرچند که بعد از اقدام ۱۸ اردیبهشت در توقف فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده تکاپوی جدی میان سه کشور اروپایی حاضر در برجام برای عملیاتی شدن تعهداتشان انجام گرفته است، اما همه این اتفاقات در حوزه مواضع سیاسی دوباره پیگیری شد و اتفاق جدی تاکنون انجام نشده است. شما در همین سفر اخیر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان شاهد اختلاف نظر جدی با تهران بودیم. این نشان از این دارد که اروپاییها هم مانند آمریکا به دنبال تحت فشار قرار دادن ایران هستند. لذا ایران هیچ گونه فشاری را در راستای محدود کردن خود را نمی پذیرد. اگر طرفهای برجامی در طول یک سال گذشته به هر دلیلی نتوانستند پایبندی خود را به تعهداتش داشته باشند، نباید تمام بار آن بر دوش ایران باشد. لذا از این پس یا باید دیگر طرف های برجامی هم به تعهدات خود پایبند باشند و یا اینکه شرایط تغییر پیدا خواهد کرد. چون ایران به این واقعیت رسیده است که باید برای رسیدن به حق خود شرایط را تغییر دهد. هر چند که امکان دارد این اقدامات قدری حساسیت برانگیز باشد و واکنشهایی را هم به همراه داشته باشد. اما به هر حال ایران باید برای رسیدن به حقوق خود از هرگونه تلاش و کوششی فروگذاری نکند.
اما از یک سو شاهد سفر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به ایتالیا و همچنین دیدار وی با موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در خصوص ایران بودیم. از آن سو طبق اخبار قرار است در آینده برایان هوک، رئیس میز ایران هم ۲۷ ژوئن (ششم تیرماه) سفری به پاریس به منظور گفت وگو با وزرای امور خارجه آلمان، فرانسه و انگلستان داشته باشند. از آن سو سفر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان و هلگا اشمید به ایران شکل گرفت و به موازاتش اقدام مکرون، رئیس جمهور فرانسه در اعزام مشاور خود به تهران را شاهد بودیم. به نظر شما دلیل تحرک کاخ سفید و اروپا چیست؟
من معتقدم که به واسطه حساسیت های اقدام ۱۸ تیرماه ایران، ایالات متحده آمریکا و اروپا به دنبال ایجاد زمینه برای ائتلاف علیه تهران هستند. لذا تکاپوی اروپا و آمریکا اکنون از سر قدرت نیست، بلکه تکاپوی آنها به خصوص اروپا از سر ناچاری برای برای حفظ برجام و تداوم منافع امنیتی و سیاسی اروپا در توافق هسته ای است. اکنون آمریکا و اروپا دیگر چیزی در چنته برای فشار بر ایران ندارند. اروپایی که کل مراوداتش با جمهوری اسلامی ایران به اندازه یک پنجم مناسبات ایران و عراق نیست. از آن سو روابط بانکی و ارزی برای تهران هم برقرار نیست به گونه ای که تهران نتوانست پول مربی یک باشگاه را به حسابش واریز کند. ما هنوز برای واریز پول به حساب سفارتخانههای خود در اروپا با مشکل روبه رو هستیم. از آن طرف سرمایهگذاری هم که وجود ندارد. دیگر چه چیزی مانده است که اروپایی ها اعمال نکرده باشند. فقط یک رابطه نیمبند سیاسی و دیپلماتیک باقی مانده است، اما عملا هیچ گونه اتفاقی در حوزه اقتصادی و تجاری روی نداده است.
از آن طرف حمایت همه جانبه از سیاست های عربستان و امارات و گروههای ضد انقلاب وجود دارد. رسانههای آنها هم مرتب در حال شانتاژ علیه جمهوری اسلامی ایران هستند. حال چه اقدام دیگری باید از سوی قاره سبز انجام شود. بنابراین دست اروپا و آمریکا خالی است و تمام فشارهای اعمال شده است. از این رو کارشناسان اقتصادی در حوزه بینالملل معتقدند که از این به بعد موج و فشارها روند معکوس پیدا خواهد کرد و به سمت مثبت شدن رشد اقتصادی پیش خواهیم رفت.
اگر تهران بعد از ۱۸ تیر به افزایش سطح غنیسازی دست بزند و گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی و به موازاتش شورای حکام تخلف برجامی ایران را تایید کنند، احتمال کشیده شدن پرونده فعالیتهای هستهای تهران به شورای امنیت و فعال شدن مکانیسم ماشه وجود دارد. آیا این مسئله چیزی نیست که در نهایت کاخ سفید به دنبال آن است؟
مگر اکنون که پرونده به شورای امنیت کشیده نشده است و مکانیسم ماشه فعال نشده تحریمها، آن هم تحریم های بی سابقه علیه ایران اعمال نمیشود. چه تحریمی مانده است که علیه تهران به کار گرفته نشده باشد. من معتقدم که باید جمهوری اسلامی ایران قاطعیت لازم را در پیش گیرد تا بتواند به منافع برجامی خود دست پیدا کند. در غیر این صورت اگر ایران یک انفعال سیاسی را پیشه کند متاسفانه باید شاهد اعمال فشارهای بیشتر باشیم. از طرف دیگر مکانیسم ماشه یک پروسه پیچیده است و ملزم به زمان چند ماهه است.
نظر شما :