منافع ژئوپولتیک روسیه از تنش ها در خلیج فارس
کرملین جنگ نمی خواهد، اما از تنش های تهران و واشنگتن سود می برد
نویسنده: روبرت زولدا
دیپلماسی ایرانی: تنش های کنونی در منطقه خلیج فارس بی شک ناخوشایند هستند. حتی اگر جنگی در کار نباشد، منطقه با یک سری عواقب منفی از جمله کاهش سرمایه گذاری و گردشگری و همچنین افزایش ناامیدی اقتصادی در فضای بحران و عدم اطمینان، مواجه است. با این حال، هر درگیری ذینفعان مختص به خود را دارد. در رابطه با ایالات متحده و ایران هم می توان گفت برنده حقیقی روسیه است.
دولت ترامپ با خروج از برجام و اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران، دیگر کشورها را وادار کرده از میان روابط تجاری با ایران یا با ایالات متحده یک را انتخاب کنند؛ اما اساسا هیچ انتخابی وجود ندارد. کشورهایی که از ایران نفت وارد می کردند، مجبور شدند خرید خود را متوقف کنند. یکی از این کشورها لهستان بود که پس از حصول برجام شروع به خرید نفت ایران کرد؛ اما این کشور اخیرا همه واردات انرژی خود از ایران را متوقف کرده و مجبور است منابع انرژی مورد نیاز خود را از جای دیگری تامین کند. لهستان در حال حاضر از امارات متحده عربی خرید می کند، اما احتمالا در آینده به روسیه، تهدید اصلی ژئواستراتژیک خود، روی خواهد آورد.
دیگر کشورهایی که اکنون قادر به تجارت با ایران نیستند هم به ناچار باید به روسیه نزدیک شوند که کیفیت نفت آن از نظر میزان سولفور موجود در آن از ایران پایین تر است. فهرست کشورهایی که همه به دلیل فشارهای ایالات متحده به تجارت با ایران پایان داده اند، ژاپن، کره جنوبی، ایتالیا و هند را شامل می شود. به علاوه، این مساله در بلند مدت می تواند به تسهیل سیاست تحریمی اتحادیه اروپا علیه روسیه بینجامد که بدون شک دستاوردی بزرگ برای کرملین خواهد بود.
اگرچه مسکو به طور رسمی از برجام حمایت می کند، اما اختلافات کنونی بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا بر سر مناسب ترین رویکرد در قبال ایران از نظر استراتژیک به نفع روسیه است. هدف بلند مدت سیاسی و امنیتی روسیه، تضعیف یکپارچگی و وحدت غرب است. هر رویدادی که باعث ایجاد شکاف در این اتحاد شود، تاثیری منفی بر قدرت غرب می گذارد و احساسات ضد آمریکایی را در میان بسیاری از کشورهای اروپای غربی تشدید می کند.
در حقیقت آنچه به نفع روسیه تمام می شود این واقعیت است که برخی از کشورهای اروپایی مانند لهستان بین مواضع اتخاذ شده از سوی اتحادیه اروپا و مواضع ایالات متحده گیر کرده اند. این باعث عدم اطمینان و اضطراب در میان آنها شده است. در همین حال، اظهارات روسیه در حمایت از برجام پلت فرمی را برای همکاری بین مسکو و بروکسل در مخالفت با واشنگتن فراهم می آورد.
چنین ابتکارعمل سیاسی که اروپای غربی و روسیه را علیه ایالات متحده پیوند می دهد، می تواند در کشورهایی مانند آلمان که به طور سنتی روابط خوبی با روسیه داشته اند، با واکنش مثبتی مواجه شود. روسیه همچنین از این واقعیت سود می برد که به دلیل مباحثات داغ درباره ایران و بحران خلیج فارس، تقریبا همه اظهارنظرهای کارشناسان و مفسران درباره روسیه، کریمه و مداخله نظامی در شرق اوکراین متوقف شده اند.
جنگ علیه ایران همچنین معماری امنیت منطقه ای با محوریت ایالات متحده را در خلیج فارس متزلزل کرده و برای روسیه که همین حالا هم از مداخله نظامی خود در سوریه در حمایت از بشار اسد سود می برد، فرصتی فوق العاده برای کاهش نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه فراهم آورده است.
به علاوه، سقوط برجام و افزایش تنش های بین ایالات متحده و ایران به وضوح بر سیاست داخلی ایران تاثیر می گذارد؛ این تحولات احساسات ضد غرب را در داخل جمهوری اسلامی تشدید و حامیان روابط نزدیک با غرب را تضعیف می کنند.
بزرگ ترین بازنده های این تنش ها رئیس جمهوری حسن روحانی و گروه اصلاح طلبان و مصلحت گراها هستند که در گذشته در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی درصدد افزایش همکاری با غرب به منظور ارتقاء و مدرنیزه کردن جمهوری اسلامی برآمده بودند. مساله قابل توجه این است که پس از حصول برجام، ایران چندین توافق چند میلیارد دلاری با شرکت های غربی و نه با شرکت های روسی، امضا کرد. این چندان تعجب آور نبود چراکه غرب از نظر سرمایه گذاری مستقیم خارجی و فناوری پیشرفته می توانست پیشنهادهای بهتری را به ایران بدهد. همانطور که نعمت الله ایزدی، سفیر پیشین ایران در روسیه گفته، بدون تحریم ها روسیه «تنها سهم کوچکی از کیک» نصیبش می شود.
واضح است که اگر روابط ایران با غرب ادامه یابد، نفوذ اقتصادی روسیه در ایران اگر به کلی از بین نرود، قطعا کاهش می یابد. در شرایط کنونی و به ویژه اگر برجام فروبپاشد، ایران هیچ گزینه دیگری غیر از گسترش روابط خود با شرق از جمله با روسیه نخواهد داشت. به عبارت دیگر، تنش های کنونی تهران را به تکیه بر مسکو به ویژه در زمینه های تسلیحات و فن آوری هسته ای وا داشته است. بدون برجام و با توجه به تحریم های جدید اعمال شده و تهدید فزاینده جنگ، ایران قادر نخواهد بود صنعت انرژی خود به ویژه گاز طبیعی را توسعه دهد و نمی تواند به رقیبی قدرتمند برای روسیه تبدیل شود.
مساله سوریه نیز مطرح است. شرایط کنونی به کاهش منابع مالی ایران منجر شده و توانایی این کشور را در عملیات خارجی از جمله در سوریه که ایران آن را «حلقه طلایی زنجیر مقاومت علیه اسرائیل» می داند، کاهش داده است. اگرچه از دیرباز مفسران روابط ایران و روسیه را اتحادی راهبردی توصیف کرده اند، اما این فرض می تواند اشتباه باشد. مسکو و تهران تنها منافع تاکتیکی مشترکی دارند و در بسیاری از موارد همکاری آنها به رقابت تبدیل می شود به این دلیل که هر دو طرف به دنبال موضع غالب هستند. در سوریه هم همانند دیگر عرصه های رقابت ژئوپولیتیک، فقط می تواند یک هژمون، روسیه یا ایران، وجود داشته باشد. هرچه ایران با مشکلات بیشتری مواجه شود، احتمال اینکه بتواند مانع از تسلط روسیه بر سوریه پس از جنگ شود، کمتر خواهد بود.
منبع: شورای آتلانتیک / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :