اعمال فشار حداکثری و قدرت گیری عناصر اصول گرا

اگر ریگان بود با ایران چه می کرد؟

۱۱ آبان ۱۳۹۷ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۷۹۸۶۱ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
اگر واشنگتن حقیقتا هدفش تحت فشار گذاشتن تهران است، کاخ سفید بایستی از برهم زدن روابط با متحدان دیرینه خود دست بردارد و از انجام اقداماتی که به افزایش قدرت تندروها و اصول گرایان منجر می شوند و به مردم عادی در ایران آسیب می رسانند، خودداری کند.
اگر ریگان بود با ایران چه می کرد؟

نویسندگان: سیمون مایلز و فرزان ثابت

دیپلماسی ایرانی: به رغم اینکه دولت عربستان سعودی مجوز قتل عمد جمال خاشقجی، خبرنگار مخالف سعودی را صادر کرده، اما دولت ترامپ به حفظ همکاری ایالات متحده با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل در اعمال فشار بی سابقه بر ایران، مصمم به نظر می رسد. قدم بعدی هم در این طرح جامع، اعمال دور دوم تحریم ها علیه ایران در 5 نوامبر است.

بر اساس گزارش های منتشر شده، رویکرد کنونی ایالات متحده در مواجهه با ایران، از جمله کمپین تحریم ها برای وادار کردن این کشور به سر خم کردن در برابر خواسته های آمریکا، از کتاب پیتر شوایتزر تحت عنوان «پیروزی» تالیف 1994، الهام گرفته شده است. تکیه سیاست گذاران به کتاب شوایتزر ناتوانی و اشتباه آنها را در ندید گرفتن گذشته برای سیاست گذاری در آینده، آشکار می سازد. ظاهرا محتوی این کتاب سبب شده ایالات متحده به استفاده از استراتژی «فشار حداکثری» از جمله سختگیری اقتصادی، ایدئولوژیکی و تدابیر پنهانی از قبیل آنچه برای کاهش تاثیرات جنگ سرد در قبال روسیه گرفته شد، ترغیب شود و انتظار نتیجه مشابهی را از اعمال تدابیر مشابه بر امروز داشته باشد.

اما یک مشکل وجود دارد و آن هم این است که روایت شوایتزر از سیاست ایالات متحده و سقوط اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1980 ناقص است و کتاب او یک راهنمای قابل اعتماد درباره نحوه برخورد با ایران به حساب نمی آید. در حقیقت، اعمال فشار حداکثری براساس این تاریخ نگاری پیروزی، می تواند نتیجه عکس بدهد و به افزایش قدرت محافظه کارترین عناصر و دشمنان جدید آمریکا در جمهوری اسلامی بیانجامد و جمعیت ایران را که همین حالا هم تحت فشار زیادی قرار دارد، با ایالات متحده دشمن سازد و به اتحاد دو سوی اقیانوس اطلس (آمریکا و اروپا) آسیب برساند. رویکرد کنونی دولت ترامپ در قبال ایران با رویکرد به شدت محتاطانه و دقیق رئیس جمهوری رونالد ریگان در قبال اتحاد جماهیر شوروی به شدت متفاوت است.

کتاب شوایتزر در واشنگتن جذابیت دارد به این دلیل که داستانی اغواکننده از تاثیرگذاری سیاست ایالات متحده بر یک تغییر در جهانی پیچیده نقل می کند: «اگر بخواهید فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بدون در نظر گرفتن سیاست گذاری آمریکا بررسی کنید، به مثابه تحقیق درباره یک مرگ ناگهانی، غیرمنتظره و مرموز بدون بررسی احتمال قتل خواهد بود.» آنطور که شوایتزر نقل می کند، کسی که نظام قدرتمند کمونیستی را کشته، رونالد ریگان بوده است.

اما کتاب شوایتزر با نقل کامل حقیقت ماجرا فاصله بسیاری دارد. به هر حال، او به بایگانی ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی دسترسی نداشته و همه آن چیزی که در دسترس داشته اطلاعاتی بوده که در زمان تالیف کتاب افشا شده بودند و به علاوه، او هر اتفاقی که نقش ریگان را کمرنگ می کرده از جمله مشکلات داخلی در شوروی، نادیده گرفته است. آنچه در روایت شوایتزر دیده نمی شود، اقدامات شوروی است. مسکو عمل نمی کند و تنها مفعول واقع می شود. اما دولت ریگان شوروی را اینچنین نمی دید و دولت دونالد ترامپ هم نباید اینگونه به ایران نگاه کند.

شوایتزر درباره اعمال فشار از سوی دولت ریگان بر اتحاد جماهیر شوروی حق دارد، اما اعمال فشار همه سیاست واشنگتن در قبال مسکو در دهه 1980 را تشکیل نمی داد. به علاوه، دولت ریگان از هر فرصتی برای تحت تاثیر قرار دادن اتحاد جماهیر شوروی استفاده نکرد و به آنها فضای عمل داد. به عبارت دیگر، ریگان به خوبی می دانست کجا از چوب و کجا از هویج استفاده کند.

در قیاس با اتحاد جماهیر شوروی در زمانی که به پایان کارش نزدیک شده بود، ایران امروز یک قیاس مع الفارغ است. ایران از زمان فوت آیت الله روح الله خمینی رهبر فقید جمهوری اسلامی در سال 1989، بین اصلاحات ناقص و ضد اصلاح طلبی درگیر بوده است. امروز، اصلاح طلبان به سختی به مراکز قدرت انتخاباتی چنگ زده اند و به شدت از سوی اصول گرایان تحت فشار قرار دارند. مساله دیگر اینکه جمهوری اسلامی بی شک در خلال چهار دهه گذشته تغییراتی معنادار را پشت سر گذاشته و از اقتصادی متعلق به دولت و جامعه ای به شدت محدود به اقتصادی مختلط و محدودیت های کمتر اجتماعی تبدیل شده است.

انتخابات امروز به ایرانی ها امکان شکل دهی به آینده سیاسی را می دهد، حتی اگر انتخاب بین یک سری چهره های تایید شده از سوی نظام باشد. اقتصاد هم حتی اگر درگیر سوء مدیریت و فساد باشد، امروز بازیگران خصوصی بیشتری دارد و بیشتر تحت تاثیر مکانیزم های حاکم در بازار قرار می گیرد. شرایط اجتماعی هم به ویژه برای زنان، اندکی تسهیل شده است. این تغییرات همگی نشان دهنده اعمال فشار مداوم و شجاعانه شهروندان ایرانی است که از هر فرصتی برای ایجاد تغییر و تحول در فضای محدود اصلاحات استفاده می کنند. استراتژی برگرفته از کتاب پیروزی، به سادگی می تواند عواقبی ناخواسته به بار آورد که در بلندمدت به نفع آمریکا هم نخواهد بود.

منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34

 

کلید واژه ها: تحریم های آمریکا علیه ایران رویکرد ترامپ در قبال ایران فشار حداکثری آمریکا علیه ایران سیاست ریگان در قبال شوروی


( ۹ )

نظر شما :