ترفندهای دیپلماسی باید در خدمت منافع ملی باشند

ایران و دو راهی دیپلماتیک

۱۴ مرداد ۱۳۹۷ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۷۸۲۴۹ اخبار اصلی خاورمیانه
ام البنی پولاب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: "آن چه هست" اینست که حاصل جمع این فشارها بر ایران یعنی تضعیف کشور از داخل با به چالش کشیدن سیاست های سیاسی و اقتصادی دولت به اضافه اعتراض به سیاست های منطقه ای ایران از سوی کشورهای منطقه مساوی با قرارگیری ایران در دوراهی انتخاب میان مذاکره با امریکا به معنای پایان بخشیدن به تنگناهای داخلی و انزوای خارجی و یا پایبندی بر مواضع ایدئولوژیک چهار دهه اخیر ایران مبنی بر عدم نیاز به داشتن هر گونه رابطه با ایالات متحده خواهد بود.
ایران و دو راهی دیپلماتیک

نویسنده: ام البنی پولاب، کارشناس مسائل بین الملل

دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ در تاریخ 30 جولای 2018 در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید در حضور جوزپه کونته، نخست وزیر ایتالیا اعلام کرد که بدون هیچ گونه پیش شرطی آماده است با حسن روحانی، رئیس جمهور ایران ملاقات کند. وی دلیل این امر را بالا گرفتن تنش ها میان دو کشور پس از خروج ایالات متحده امریکا از برجام عنوان کرده است. اگرچه همزمان "گرت مارکوس"، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا آمادگی برای پایان بخشیدن به تحریم ها، بازسازی روابط دیپلماتیک و تجاری کامل، مجاز بودن به داشتن تکنولوژی های پیشرفته و حمایت از ادغام مجدد ایران در سیستم اقتصاد بین الملل را منوط بر تغییر رفتار رژیم ایران بر اساس آنچه ایالات متحده تعیین کرده، دانست.

واضح است که بازتاب قدرت حکومت ها را می توان در حاکمیت ملی یعنی توانایی برای رسیدن به نتایج مطلوب در امور داخلی و دیگری سیاست خارجی یا داشتن روابط خارجی مطلوب با سایر کشورها جستجو کرد که ترامپ هر دوی آنها را در ارتباط با ایران نشانه رفته است.

نکات اتهام او در زمینه حاکمیت داخلی از ضعف های حاکمیت در مشارکت مردمی و جامعه مدنی، حقوق بشر، شفافیت و دسترسی آزاد و قابل دسترس به اطلاعات بخصوص از طریق رسانه ها و عدم پاسخگویی نهادها و سازمان ها گرفته تا فشارهای اقتصادی ناشی از سوء مدیریت در دراز مدت عنوان شده که توانسته پیامدهای اجتماعی در سطح جامعه را بارز کند. آنچه عیان است تصمیم ترامپ در خروج از برجام اثرات مخربی بر اقتصاد ایران داشته و ممانعت از تجارت جهانی با ایران موجب بحران نقدینگی و کمبود ارز خارجی در کشور شده است. بدیهی است که برقراری تحریم ها همراه با کاهش صادرات نفت پیامدهای شدیدتری را نیز بدنبال داشته و کاهش نقدینگی ارزهای خارجی ناشی از کاهش سرمایه گذاری داخلی و خارجی افزایش نرخ تورم را موجب خواهد شد.

ترامپ همچنین در زمینه سیاست خارجی توسط لابی با کشورهای مخالف ایران در سطح منطقه خاورمیانه زمینه را برای انزوای سیاسی ایران فراهم می آورد. ائتلاف استراتژیک خاورمیانه ای موسوم به مسا یا ناتوی عربی که ساختاری شبیه به ناتوی اروپایی داشته، از همراهی ایالات متحده با اتحاد کشورهای عربی خلیج فارس یعنی عربستان، امارات، قطر، بحرین، عمان، کویت به اضافه اردن و مصر برخوردار است. این ائتلاف اگرچه به منظور هم پیمانی سیاسی- امنیتی و همکاری در زمینه دفاع موشکی، آموزش نظامی، مبارزه با تروریسم و دیگر مسائل مانند تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک عنوان شده اما در شرایط کنونی مبارزه با کنشگری ایران در منطقه و بخصوص خلیج فارس را مدنظر قرار داده است.

واشنگتن همچنین با متهم کردن ایران به بی ثبات کردن منطقه توسط ایجاد ناآرامی و نفاق، جنگ های نیابتی، درگیری ها در عراق، یمن و سوریه و در برخی از کشورهای عربی و با تهدید به نابود کردن اسرائیل بدنبال مواجهه با ایران بوده و در نظر دارد توسط متحدان خاورمیانه ای خود از خطوط حمل و نقل خلیج فارس، تنگه هرمز و همه آبراهه هایی که در مسیر حمل نفت به سوی بازارهای جهانی است دفاع کند.

"آن چه هست" اینست که حاصل جمع این فشارها بر ایران یعنی تضعیف کشور از داخل با به چالش کشیدن سیاست های سیاسی و اقتصادی دولت به اضافه اعتراض به سیاست های منطقه ای ایران از سوی کشورهای منطقه مساوی با قرارگیری ایران در دوراهی انتخاب میان مذاکره با امریکا به معنای پایان بخشیدن به تنگناهای داخلی و انزوای خارجی و یا پایبندی بر مواضع ایدئولوژیک چهار دهه اخیر ایران مبنی بر عدم نیاز به داشتن هر گونه رابطه با ایالات متحده خواهد بود.

از دیدگاه "هانس جی مورگنتا" نظریه پرداز امریکایی و استاد روابط بین الملل دو مفهوم اساسی امنیت و منافع ملی نیروی محرکه هدایت امور دولت- ملت ها در جهان پر هرج و مرج امروز هستند. اگر از نگاه واقع گرایانه بپذیریم که در موازنه قدرت باید مفهوم منافع ملی در محور اصلی مذاکرات قرار بگیرد، می توان گفت که در شرایط کنونی "آنچه که باید باشد"، این است که ایران برای حفظ منافع ملی و زیرمجموعه هایش مانند امنیت وجودی، رفاه عمومی، حفظ قدرت ملی، داشتن روابط با کشورهای دیگر و پرستیژ بین المللی بهترین راه حل ها را برای برون رفت از بن بست موجود با توجه به اولویتهای لحاظ شده در منافع ملی اتخاذ کند. این اولویتها عبارتند از "منافع حیاتی" که با موجودیت هر دولتی در ارتباط بوده و قابل مذاکره نیستند و سپس لحاظ داشتن "منافع مهم" که ایران برای حفظ و صیانت آنها تلاش دارد. همان گونه که در ژوئیه 2015 میلادی و در توافقنامه برجام به همراه پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل موافقت شد که در ازای توقف برنامه هسته ای ایران تحریم های وضع شده علیه کشور برداشته شود و سرآخر "منافع حاشیه ای" است که برای بالا بردن قدرت چانه زنی در مذاکرات احتمالی تقویت خواهند شد.

بنابراین در حالی که ترامپ در انتظار است که ایران میان سقوط اقتصادی و تغییرات رفتاری یکی را انتخاب کند، ایران می تواند با طرح اصلاحاتی در موضعگیری ها در مورد برنامه موشکی و سیاستهای خاورمیانه ای از ضربات حاصل از تحریم های اقتصادی سخت تر علیه ایران بکاهد.

با توجه به این نکته کلیدی که هدف ترامپ جنگ با بازارهای جهانی نیست و ایران نیز بازار ارزشمندی است که ترامپ آن را به روسیه، چین و حتی اتحادیه اروپا تقدیم نمی کند، بنظر می رسد شرایط حساسی برای بهره گیری از تمامی ترفندهای دیپلماسی در جهت منافع ملی ایرانیان فراهم شده است.

زمان انتخاب میان "آنچه هست" و "آنچه باید باشد" اکنون است.

کلید واژه ها: مذاکرات ایران و امریکا دونالد ترامپ


( ۵ )

نظر شما :