یکصد و سیزدهمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»
بچه های سنگ
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از نویسندگان و مورخان تاریخ قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش یکصد و سیزدهم این کتاب را می خوانید:
بعضی ها بر این باورند که انتفاضه با انتقال شتاب مقاومت از خارج به داخل فرایندی را برای تصحیح مسیر کار فلسطینی ایجاد کرد، این برآورد چقدر دقیق است؟
درس هایی که انتفاضه بزرگ تحمیل کرد در راس آن انتقال شتاب مقاومت از خارج به داخل بود، و فکر می کنم نسل های آینده وقتی به ادامه درگیری با پروژه صهیونیستی فکر می کنند، باید در ذهن خود عرصه درگیری اصلی که همان داخلی باشد و عامل خارجی آن را که دیگر عامل تکیه نیست در نظر بگیرند، برای این که رویارویی با دشمن باید رو در رو باشد.
از دیگر درس هایی که انتفاضه تحمیل کرد، مشارکت فراگیر همه دسته های ملت فلسطینی در عملیات رویارویی با اشغالگری بود، از پیرمردها تا زنان و افراد همه مشارکت داشتند. و دوست دارم یادآوری کنم نقش متمایزی را که پسران در تشدید انتفاضه ایفا کردند و به آن ادامه دادند، پسرانی که آنها را «بچه های سنگ» نامیدند.
از درس های انتفاضه همچنین درک مفهوم فراگیر خشونت بود که همه اشکال مبارزه خشونت آمیز و غیرخشونت آمیز را در سطح تکامل یافته فعال جمع کرد که باعث شد نیروهای اشغالگر دست پاچه شوند و ابزار عظیم نظامی آنها را از کار بیندازد، به این ترتیب عملا در رویارویی با انتفاضه و بچه های سنگ ناتوان ماند. قطعا ما انتفاضه را مرحله ای از مراحل مبارزه فلسطینی می دانیم که در امتداد مرحله مبارزه مسلحانه بدون این که عملیات مسلحانه را به عنوان یکی از اشکال اصلی رویارویی با اشغال لغو کند، به وجود آمد.
به صراحت می پرسم، آیا با آغاز انتفاضه و شتاب مردمی که به همراه آن آمد، شوکه شدید؟
همه ما همواره، بعد از خروج از بیروت، به تمرکز به داخل ادامه دادیم، به این دلیل تمرکز اصلی می بایست در مبارزه ملی فلسطینی علاوه بر تمرکز خارجی آن باشد، اما من نمی توانم ادعا کنم که ما توقع وقوع انتفاضه را با این شتاب و ادامه و فراگیری آن داشتیم، و هیچ رهبر فلسطینی یا قدرت فلسطینی نمی تواند ادعا کند که انتفاضه را او منفجر کرد. انتفاضه کار مردمی و ابداع آنها بود، مردم از هیچ رهبری اجازه نگرفتند و نه هیچ جریانی هنگامی که انتفاضه در صورت اشغالگر منفجر شد بخشی از آن بود.
در عرصه فلسطینی، شاید بارزترین آن ورود جنبش اسلامی و تحول آن به یک جریان اصلی از جریان های این عرصه بود، و الآن قدرت اصلی ای است که فعالانه علیه اسرائیل به مبارزه مسلحانه ادامه می دهد. نیروهای اسلامی را در این مرحله چگونه می بینی؟ آیا آن را شریک می دانی یا رقیب؟
در این مرحله، به حرکت اسلامی به چشم هم پیمانی اصلی در رویارویی با مشکلات و مخاطرات بزرگی که قضیه فلسطینی ما را مورد تعرض قرار می دهد، می نگرم. من علیه هر خطی که خواستار جدایی عریان پیمان با نیروهای اسلامی است، می ایستم، برای این که این جدایی الآن به سود اسرائیل خواهد بود، و ما دقیقا و به طور مشخص درک می کنیم که چه کسی دشمن است، و تناقض اصلی در داخل عرصه فلسطینی کجا واقع شده است، این تناقض با ابو عمار و راه اسلو است نه با حرکت اسلامی. برای همین رویکرد سیاسی مسالمت آمیز با تناقضات آن در این مرحله ما را بر آن می دارد که با نیروهای اسلامی در یک صف باشیم.
با آغاز انتفاضه گفتید که دو خط و دو نظریه در تعامل با آن به دنبال خواهد آمد، خط ابو عمار که می خواهد روی انتفاضه به سرعت سرمایه گذاری کند، و خط شما که آن را بلند کننده پرچم تحقق شعار فلسطینی می بینید، آیا قبول دارید که از انتفاضه بیش از آن چه تحمل و ظرفیتش را داشته باشد انتظار داشتید؟
وقتی که گفتیم انتفاضه شعار کشور فلسطین را از امکان تاریخی به امکان واقعی انتقال داد، برای این بود که این طرح توهمات سریعی نزد ما ایجاد نکند. از توانایی آن نه بیشتر و نه کمتر صحبت کردیم، تحقق امکان مرهون تامین شرایط آن برای انتقال به واقعیت است. ما به وقتش به روشنی گفتیم که این انتقال و امکان آن همان عملیات مبارزه طولانی مدت است که به تراکم مقدمات بزرگ آن نیاز دارد، چه سیاسی چه سازمانی چه مبارزاتی و چه مادی، همچنین به عمق و بعد عربی نیاز دارد تا بتواند آن چه لازم است را تحقق بخشد.
به این معنا صحبت از امکان واقعی برای کشور کردیم، و درک می کردیم که برای انتفاضه، با واقعیت و ظرفیتش، سخت است که هدف علنی آزادی و استقلال را ایجاد کند. این کار به تلاش های مضاعف همه نیروها، و همه توانایی های ملت در داخل و خارج نیاز دارد. آزادی و استقلال هدف نظم دهنده ای برای همه بخش های مردم ما در داخل و خارج است، بدون این پیوستگی و بدون تامین مقدمات ایجاد تحول در انتفاضه در تمامی زمینه ها، و در چارچوب نظریه مبارزه طولانی مدت برای کار در جهت تقویت وحدت ملی و بازسازی ترتیب خانه فلسطینی بر اساس جبهه بندی دموکراتیک و بدون حمایت سیاسی برای اهداف ملی و سرمایه گذاری روی تصمیم های مشروع ملی و تامین حمایت عربی، بدون تشدید مبارزه مسلحانه علیه دشمن... بدون وجود همه اینها، صحبت از تحقق کشور فلسطینی نوعی مغالطه است، و این بیان کننده اختلاف شدید ما با شعار «کشور در آستانه پایه گذاری است» بود.
ادامه دارد...
نظر شما :