نرخ دلار توضیح دهنده وضع اقتصاد ایران نیست
امید از دست رفته ایرانی ها
جواد صالحی اصفهانی
دیپلماسی ایرانی: به ندرت پیش می آید که کسبه ی بازار برای اعتراض به افزایش قیمت ها مغازه هایشان را ببندند. قطعا آنها به خاطر افزایش قیمت نان و مرغ اعتراض نمی کنند، بلکه به افزایش قیمت دلار معترض هستند. این افزایش قیمت موجب کم شدن دلار در بازار و صدمه به واردات شده است.
ماه آوریل، دولت عرضه ی ارز خارجی به صرافی های خصوصی را متوقف و مقرر کرد که تمام معاملات با ارز خارجی از طریق بانک مرکزی انجام شود. میلیون ها نفر که به بازار به اصطلاح آزاد برای تامین نیاز ارز خارجی شان وابسته بودند – مانند مسافران، کسانی که برای خویشاوندانشان در خارج پول می فرستادند، کسب و کارهایی که معاملات خارجی انجام می دادند و کسانی که پول هایشان را به خارج منتقل می کردند – ناگهان سر و کارشان به دلال های دلار افتاد.
در عرض چند روز پس از اعلام غیر قانونی بودن معاملات غیر رسمی، بازار سیاهی به وجود آمد که در طول این هفته، 100 درصد به نرخ رسمی هر دلار، برابر با 4200 ریال، افزوده است. بسیاری به اشتباه از این نرخ به عنوان نموداری از وضعیت اقتصاد ایران یاد کرده اند. استیون هنک، اقتصاددان محافظه کار، پیش بینی کرده که اقتصاد ایران در یک "مارپیچ مرگ" قرار گرفته و نیویرک تایمز نیز شرایط اقتصاد ایران را به "سقوط آزاد" تشبیه کرده است.
دلیل اینکه چرا این پیش بینی های وحشتاک اشتباه است، ساده است: تاثیر بازار سیاه بر قیمت مصرف کننده، محدود است چون فقط بخش کوچکی از تبادلات ارز، از آن طریق انجام می شود. دولت بخش عمده ای از ارز خارجی موجود را جمع کرده و برای واردات کالاهای مصرفی اساسی نگه داشته است.
پس افزایش قیمت دلار به جای آنکه نشانه ی سقوط قریب الوقوع اقتصاد باشد، نشان دهنده ی رفتار محتاطانه ی دولت است که اثرش ممکن است در دراز مدت مشخص شود.
رسانه ها، در داخل و خارج از ایران، از افزایش قیمت دلار در بازار سیاه به عنوان کاهش ارزش ریال یاد می کنند. این تعبیر نیز گمراه کننده است. ارزش واقعی ریال، به میزان کالاها و خدماتی است که مردم می توانند با آن تهیه کنند و نه دلار موجود در بازار سیاه. بنابراین، بهتر است برای بررسی کاهش ارزش ریال، به جای نرخ دلار در بازار سیاه، نرخ افزایشِ شاخص قیمت مصرف کننده سنجیده شود. با توجه به شرایط موجود، افزایش شاخص قیمت مصرف کننده، بسیار کمتر از افزایش بهای دلار در بازار سیاه است. از آغاز سال 1397، قیمت مصرف کننده 6 درصد افزایش داشته در حالی که قیمت دلار دو برابر شده است. با این وجود، برای قیمت مصرف کننده، این افزایش در عرض سه ماه، زیاد است و نشان می دهد که برنامه ی اقتصادی پرزیدنت روحانی، که تمرکزش بر کاهش تورم بود، با شکست مواجه شده است.
اصلا معلوم نیست که اروپایی ها می توانند راهی برای ادامه ی تجارت و تبادلات مالی با ایران پیدا کنند یا خیر. و آیا اینکه چین و هند، که واردکننده ی نیمی از نفت ایران هستند، با ترامپ مخالفت خواهند کرد و به خرید نفتشان ادامه خواهند داد یا خیر. اما دلایلی وجود دارد که نشان می دهد این تحریم ها به اندازه ی تحریم های زمان اوباما تاثیر گذار نخواهند یود. در آن زمان، صادرات نفت ایران به کمتر از نیم میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کرد و حتی کمتر نیز شد. در زمان اوباما، تحریم های سایر کشورها تاثیر گذارتر بود چون توافقی جهانی بر سر کند کردن برنامه ی غنی سازی هسته ای ایران وجود داشت.
امروز ایران تبعیت کامل از قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد و آمریکا برای خروج یک جانبه اش از توافق هسته ای ایران محکوم شده است. با شرایط کنونی، برای آمریکا، مجبور کردن سایر کشورها برای همراهی در اعمال تحریم ها، ممکن است دشوارتر باشد.
تحریم های خارجی فقط بخشی از ماجرا است. ایران در داخل نیز درگیر مشکلاتی است. اول اینکه، ارزش بهای نفت در سال 2012 حدود 50-60 درصد از الآن بیشتر بود. در آن زمان با فروش کمتری، سود بیشتری کسب می کردند. دوم اینکه، سیستم بانکی ایران در شرایط بدی به سر می برد. در سال 2012، با آغاز رکود اقتصادی، دارایی های بانک ها، که بسیاری از آنها به املاک و مستغلات مرتبط بودند، ارزششان در حال کاهش بود و رو به ورشکستگی می رفتند. امروز، بعد از گذشت پنج سال، این بانک ها قادر به اعطای وام نیستند چون هنوز درگیر وام هایی هستند که گرفته بودند. و نهایتا اینکه بدبینی و نا امیدی در جامعه افزایش پیدا کرده است. در گذشته مردم از سر عادت در مورد شرایط اقتصادی گلایه می کردند اما در زمان انتخابات سال های 2013 و 2017، با انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوری اصلاح طلب و میانه رو، به آینده خوشبین بودند.
اکنون که توافق هسته ای با شکست مواجه شده است و به تبع آن برنامه اقتصادی روحانی نیز زمین خورده است، مردم ایران نمی دانند دیگر به چه امید داشته باشند. این نمایش خشم عمومی، که در اعتراضات بر سر مسائلی مانند بحران آب، بانک های شکست خورده، دستمزدهای عقب افتاده و اخیرا به خاطر افزایش قیمت دلار می بینیم، ممکن است نشانه ای از این امید از دست رفته باشد.
منبع: لوبلاگ / ترجمه دیپلماسی ایرانی /33
نظر شما :