معادله وابستگی های متقابل اروپا و آمریکا
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2016 هرچند سران اروپا را به وجد نیاورد، اما ظاهرا با وجود مخالفت با بسیاری از سیاست های کاخ سفید، اتحادیه اروپا همچنان برای حفظ ارتباط با واشنگتن گام برمی دارد که می تواند نشانه اهمیت وابستگی های متقابل باشد.
به گزارش ایرنا، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان پس از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا گفت که همکاری با واشنگتن بخش اساسی سیاست خارجی ماست و این روند ادامه خواهد یافت.
فرانک والتر اشتاین مایر وزیر خارجه وقت آلمان هم گفت که پیروزی ترامپ را باید پذیرفت.
فرانسوا اولاند رئیس جمهوری سابق فرانسه نیز ضمن تبریک به ترامپ گفت که در مذاکرات با آمریکا درباره مسایل جهان شفاف و روراست خواهیم بود.
ترزا می نخست وزیر انگلیس هم ابراز امیدواری کرد که روابط لندن با واشنگتن در دوره ترامپ تقویت شود.
باوجود امیدواری های اتحادیه اروپا به پیروزی هیلاری کلینتون نامزد دموکرات ها در جریان رقابت های انتخاباتی، مقام های کشورهای اروپایی پس از برتری ترامپ مواضعی گرفتند تا نشان دهند همراهی و همکاری با رئیس جمهوری تازه به قدرت رسیده را در دستور کار دارند.
در واقع با توجه به سابقه همکاری ها و پیشینه اتحاد سیاسی میان اروپا و آمریکا پس از جنگ دوم جهانی، گسست آسان این روابط پس از روی کار آمدن ترامپ تا حدی غیرواقعی می نمود، اما با توجه به سیاست های غیرقابل پیش بینی و مبهم وی بروز تشنج و ظاهر شدن موارد چالش برانگیز بین دو طرف دور از ذهن نبود.
البته باید به این نکته نیز توجه کرد، اختلافات آمریکا و اروپا راهبردی و بنیادین نیست و در مسایل حوزه دفاعی و امنیتی و تهدیدهای تروریستی که برای هر دو حساسیت دارد، هدفی واحد دارند.
اما اختلافات طرفین با روی کار آمدن ترامپ ابعاد امنیتی، تجاری- اقتصادی و در برخی موارد سیاسی پیدا کرد. از سوی دیگر با توجه به اینکه جنگ افروزی آمریکا در 15 سال گذشته در مناطق مختلف تضعیف وضعیت اقتصادی این کشور را در پی داشت، نگاه ناسیونالیستی کاخ سفید به اقتصاد با هدف تقویت اقتصاد هم نقطه آغاز اختلاف ها شد.
همچنین مواضع ترامپ از جمله خروج از توافق جهانی آب و هوایی پاریس، مخالفت با انعقاد پیمان تجارت آزاد با اتحادیه اروپا، سیاست های حمایت گرایانه اقتصادی، خروج از برجام که نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل را در پی داشت و درخواست های مکرر کاخ سفید از اعضای اروپایی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برای رشد بودجه نظامی و افزایش سهم مالی در این سازمان نیز از جمله موارد ایجاد شکاف بین اروپا و واشنگتن است.
به گفته ماری سسیل ناو محقق فرانسوی، سیاست های ترامپ که قصد پایان دادن به جهان چند قطبی را دارد، بر تحکم، بلوف و زد وبند مبتنی و ویژه شخص اوست.
ترامپ در هفته نخست شروع کار از 20 ژانویه 2017 خروج آمریکا از پیمان مشارکت ماورای اقیانوس آرام موسوم به TPP را امضا کرد، خواستار مذاکره مجدد درباره پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی موسوم به NAFTA شد و با اظهاراتی که در زمینه افزایش تعرفه های صادرات به آمریکا ایراد کرد، سازمان تجارت جهانی و اصول و اهداف آن را هدف گرفت.
موضوع تامین مالی هزینه های ناتو در همان ماه های اولیه روی کارآمدن ترامپ چالشی جدی بین واشنگتن و اروپا رقم زد. وی در طول مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا گفته بود که اعضای این پیمان باید بیش از پیش در تامین هزینه های دفاعی مشارکت کنند.
از دید ترامپ، بار سنگین تامین بودجه ناتو به تنهایی بر دوش آمریکا قرار گرفته و دیگر کشورهای عضو این سازمان به ویژه اعضای قدرتمندی مانند آلمان، فرانسه و ایتالیا باید سهمی بیشتر در این حوزه پرداخت کنند.
این در حالی است که برخی از همین کشورها همچنان گرفتار مشکلات اقتصادی و مالی هستند و افزایش بودجه نظامی، بر برنامه های رفاه اجتماعی ملی تاثیر منفی برجای می گذارد.
خروج واشنگتن از پیمان جهانی اقلیمی پاریس امضا شده در زمان باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا از سوی ترامپ نیز از دیگر اختلاف ها و چالش های اصلی بین این کشور و اروپا با شروع زمامداری رئیس جدید کاخ سفید است.
اولین حمله از آلمان شروع شد و وزیر خارجه وقت این کشور اعلام کرد که سیاست های کوته نگرانه ترامپ، امنیت و ثبات کشورهای اروپایی را در معرض خطر قرار می دهد.
زیگمار گابریل با بیان این مطلب که سیاست های دولت آمریکا در راستای منافع کشورهای اروپایی نیست، افزود: هرکسی که با تضعیف سیاست های حفاظتی محیط زیست، تغییرات آب و هوایی را شتاب دهد یا تسلیحات بیشتری به مناطق جنگی بفروشد و در پی حل و فصل سیاسی درگیری های مذهبی و قومی نباشد، قطعا امنیت کشورهای غربی را در معرض خطر قرار می دهد.
امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه هم در این رابطه گفت، ترامپ مرتکب اشتباه در رابطه با آینده زمین شد.
آلمان، ایتالیا و کمیسیون اروپا نیز از این تصمیم کاخ سفید ابراز تاسف کردند.
همزمان سیاست های مهاجرپذیری اروپا نیز از دیگر موارد اختلاف بین ترامپ و قاره سبز بود.
رئیس جمهوری آمریکا ضمن انتقاد از آلمان، گفته بود، پذیرفتن این همه آدم بدون توجه به اینکه از کجا آمده اند، اشتباه است. هیچکس هم واقعا نمی داند از کجا می آیند.
در ادامه سریال اختلاف ها، شناسایی قدس اشغال شده به عنوان پایتخت حکومت اشغالگر توسط ترامپ در اواخر سال گذشته میلادی با موج مخالفت اروپا مواجه شد.
فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا این اقدام را محکوم کرد و گفت که اتخاذ تصمیمات یکجانبه از سوی واشنگتن به زیان صلح و ثبات جهانی و بی اثر کردن تلاش ها برای حل مناقشه فلسطین است.
ترزا می نخست وزیر انگلیس هم این تصمیم ترامپ را غیرسازنده خواند و محکوم کرد.
مکرون رئیس جمهوری فرانسه نیز تاکید کرد که این تصمیم تأسف آور مورد تأیید پاریس نیست و مغایر قوانین بین المللی و تمامی قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد به شمار می رود.
همچنین اعلام واشنگتن مبنی بر خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توسط ترامپ در 18 اردیبهشت تازه ترین جنجال آفرینی وی در عرصه بین المللی است که اختلافی جدید بین اروپا و آمریکا را شکل داد.
سران انگلیس، آلمان و فرانسه در واکنش به این تصمیم اعلام کردند به توافق هسته ای پایبند خواهند ماند.
این کشورها با صدور بیانیه ای مشترک تاکید کردند که طبق قطعنامه شورای امنیت، برجام الزام آور است و همه طرف ها باید به اجرای کامل آن متعهد باشند و مسئولانه عمل کنند.
موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز ضمن تاکید بر پایبندی این اتحادیه به برجام، از ایران هم خواست به توافق هسته ای پایبند بماند.
همچنین تصمیم ترامپ برای اعمال تعرفه های بیشتر بر واردات فولاد و آلومینیوم از اروپا و واکنش متقابل به این تصمیم را هم باید به فهرست اختلاف های دو سوی آتلانتیک افزود که می تواند در آینده نیز طولانی تر شود.
اما با وجود این فراز و نشیب ها، باید پذیرفت اختلافات واشنگتن و اروپا راهبردی و بنیادین نیست و روابط به آسانی دچار فروپاشی نمی شود. از یک طرف، آمریکا برای پیوند زدن فرهنگ سیاسی و قضایی خود به عمق هویت و قدرت ملی تلاش می کند و از طرف دیگر هم اروپا به این کشور آموخته این قاره برپایه سال ها تجربه سیاسی به ایجاد اصل دمکراتیک در شکل سیاسی غیردولتی سوق یافته است.
در نتیجه، اروپایی ها که اشکال آینده واحد سیاسی جدید مبتنی بر تقسیم قدرت و یک نظام نهادینه و تکثر سطوح قدرت را بنیاد گذاشته اند، نمی توانند از الگوی دمکراتیک آمریکا ابراز ناخشنودی کنند و از سوی دیگر تخریب روابط هم برای قاره سبز در زمینه ایجاد یک واحد سیاسی - نه به عنوان رقیب بلکه شریک واشنگتن - مشکل ساز خواهد بود.
همزمان ملاحظات اقتصادی و تجاری نیز در روابط دو سوی آتلانتیک نقشی بسزا دارد. مطابق آخرین اطلاعات مرکز آمار اتحادیه اروپا، میزان صادرات کشورهای عضو این اتحادیه به آمریکا 362 میلیارد دلار در سال 2016 ثبت شده و ارزش واردات از این کشور به قاره سبز در همین سال نیز 246 میلیارد یورو بود.
در همین چارچوب روابط تجاری آمریکا و اروپا با رقمی بالغ بر 600 میلیارد دلار و توان شش میلیون شغل و موقعیت کاری و در بخش سرمایه گذاری متقابل آن هم به ارزش 600 میلیارد دلار گسترده ترین مناسبات اقتصادی در جهان به شمار می رود و روند حاکم کنونی نشان می دهد این سطح از مبادلات نقشی تاثیرگذار در عرصه بین المللی خواهد داشت.
مصداق نیاز متقابل اروپا و آمریکا برای همکاری و تعامل ناگزیر را می توان در روابط فراآتلانتیکی مشاهده کرد که با هدف گسترش مناسبات مرتبط با این محور، هر شش ماه نشستی از مقام های دو طرف با حضور رئیس جمهوری آمریکا، رئیس کمیسیون اروپا و رئیس دوره ای اتحادیه اروپا برگزار می شود و مبنای آن اعلامیه فراآتلانتیکی صادره در دسامبر سال 1990 است که برنامه تماس های بلندپایه را شکل داد.
بی تردید، این نیاز متقابل مانع بروز تیرگی جدی و پیشگیری از قطع روابط با وجود اختلافات و چالش هایی است که دولت ترامپ به آن دامن زده است. از زمان روی کار آمدن وی و با وجود رویکردهای جنجالی درباره ناتو و سیاست مهاجرپذیری اروپا، جامعه جهانی در عمل شاهد اتفاقی جدی مبنی بر وجود اختلافی عمیق و ریشه ای بین واشنگتن و اروپا نبوده است.
مخالفت اروپا با انتقال سفارت آمریکا به قدس هم صرفا در حد سخن باقی ماند و این سفارت ماه گذشته به قدس منتقل شد.
به هر روی، تحولات اخیر نشان می دهد بیشترین احتمال این است که قاره سبز حتی اگر حامی سیاست های جنجال ساز رئیس جمهوری آمریکا نشود، بی گمان مخالفتی جدی و تاثیرگذار نیز با رویکردهای بین المللی مساله ساز ترامپ نخواهد داشت تا روابط قربانی اختلاف ها نشود.
نظر شما :