ما به خیابان ها رفتیم تا شنیده شویم
چرا من در تظاهرات اردن شرکت کردم؟
رند سولحا
دیپلماسی ایرانی : وقتی اردنی ها در سال 2011 به خیابان ها آمدند، من همراهشان نبودم. اگرچه با دقت حوادث تونس، مصر، لیبی و دیگر نقاط را دنبال می کردم اما احساس کردم اوضاع در اردن جور دیگری است.
دغدغه ما تغییر رهبری نبود بلکه ما به دنبال اصلاحات بودیم – اصلاحاتی که مشهود و ملموس باشد؛ اصلاحاتی که به طور سیستماتیک پیاده سازی شوند.
اما در 30 مِی 2018، وقتی که هزاران اردنی برای اعتراض به وضعیت بد اقتصاد کشور به خیابان ها آمدند، من هم تصمیم گرفتم که حضور داشته باشم. اوضاع برای من غیرقابل تحمل شده بود.
در حال حاضر همه ی ما در مورد این مسائل با خانواده و دوستان صحبت کرده ایم، در مورد افزایش قیمت ها و هزینه های زندگی که از پس آن ها بر نمی آییم. این روز ها اجاره ها به گونه ای است که باید کل حقوقت را برایش بدهی؛ قبوض برق دو برابر شده است؛ و شهریه ی مدارس آنقدر زیاد است که من برای یک سال پیش دبستانی فرزندم بیش از دوره ی مهندسی دانشگاهی خودم هزینه کرده ام.
من و شوهرم تمام وقت کار می کنیم تا بتوانیم از پس هزینه های خانواده ی سه نفری مان بر بیاییم، اما باز هم دشوار است. و اگر این وضعیت قشر متوسط اردن است، دیگر تصور کنید اوضاع فقرا به چه شکل است.
من به تازگی شنیدم که خانم نظافتچی شرکتی که در آن کار می کنم مجبور شده دختر 14 ساله اش را وادار به ترک تحصیل کند تا از برادر خردسالش مراقبت کند چون از پس هزینه های مراکز مراقبت از کودکان بر نمی آید. من به او گفتم:" اما آموزش در این مرحله بسیار مهم است!" – او گفت:" بله اما یکی باید نانی سر این سفره بگذارد." چیزی نداشتم در جوابش بگویم.
برای من جای سوال بود که این اقتصاد دیگر چقدر می تواند فشار تحمل کند قبل از اینکه جامعه منفجر شود. اخیرا جوابم را پیدا کرده ام: هیچ
ماه گذشته، دولت یک لایحه اصلاح مالیاتی را به مجلس فرستاد. به بیان ساده تر، بر اساس قانون جدید، با کاهش سقف درآمدی، جمعیت مشمولین پرداخت مالیات بر درآمد افزایش یافته است. این قانون مالیات های جدیدی را برای بخش های کشاورزی، مالی و بخش صنعتی بسته است.
با این اصلاح مالیاتی جدید، می دانم که دو درصد دیگر از حقوقم را باید برای پرداخت بدهی های خارجی که من و خانواده ام مسئول آن نیستیم، بدهم. این علاوه بر مالیات بر حقوق و سایر مالیات های بر فروش و خدماتی است که من به عنوان یک مصرف کننده باید پرداخت کنم.
در نتیجه، ما اکنون در کشوری زندگی می کنیم که با اینکه بخش کشاورزی بزرگی دارد اما میوه تبدیل به یک محصول لوکس برای بسیاری شده است. ما درکشوری زندگی می کنیم که نان قوت غالب مردم است اما خیلی ها نمی توانند نان تهیه کنند چون یک شبه قیمت آن دو برابر شده است.
پس ما دست به دامان چه کسی شویم؟ دولتی که مسئول این افزایش مالیات ها است ؟ یا پارلمانی که فقط یک بار مالی بر دوش این جامعه است و کاری برای مردم نمی کند؟
پس ما دست به تظاهرات زدیم.
زمانی که بیش از 30 اتحادیه و انجمن های نمایندگی از هر بخش در اردن خواستار اعتصاب عمومی در 30 ماه مِی شدند، ما امید را حس کردیم. خشم ما که محدود به پست های فیسبوک و توییتر شده بود در نهایت غلیان کرد.
ما به خیابان ها رفتیم تا شنیده شویم، تا دولت بفهمد که ما دیگر تحمل نداریم.
این اعتراض فقط برای فقرا نبود، از آن اعتراض هایی نبود که رسانه ها بتوانند اعتبارش را با "شورش نان" خطاب کردن، از بین ببرند. افرادی با موقعیت های شغلی مختلف در این اعتراضات بودند، افرادی مطلع که احترام و حمایت همه، حتی آنهایی که در خانه مانده بودند، را با خود داشتند.
دیدن جمعیت هزاران نفری مردم در مرکز امان، دلگرم کننده بود.
همان شب که از اعتراضات به خانه برگشتیم، اخبار را چک کردیم: قیمت های سوخت از اول ژوئن تا حدود پنج درصد افزایش می یابد. دوباره سرخورده شدیم. انگار برای هیچ کس مهم نبود ما چه می گوییم. تنها راهی که برای ما مانده بود این بود که به تظاهرات ادامه دهیم.
اعتراض های خیابانی ادامه داشت و ما خواهان برکناری دولت و انجام اصلاحات حقیقی بودیم. مردم اکنون می دانند که حرف زدن حق آن ها است و قرار نیست جنگی رخ دهد. اگر ما از این حقمان بگذریم شرایط از این هم بدتر می شود.
دولت اکنون برکنار شده است و نخست وزیری جدید قدرت را به دست گرفته است. ما محتاطانه امیدواریم. همانطور که مراقبیم و دعا می کنیم که تغییرات رخ دهند، از خواسته هایمان کوتاه نمی آییم و از این حقمان که صدایمان باید در خیابان ها شنیده شود نمی گذریم.
ما خواهان آینده ی بهتری هستیم و نمی گذاریم فرزندانمان، بار بدهی کسانی که به عمد با اعمال مفسدانه، اقتصادمان را نابود کردند، به دوش بکشند.
منبع : الجزیره / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 33
نظر شما :