دنیا از شما می خواهد که واقع گرا باشید
ایالات متحده توهمات خود را کنار بگذارد
دیپلماسی ایرانی: یکی از تضادهای تفکر سیاست خارجی آمریکا در عصر حاضر، جایگاه عجیب و غریب رئالیسم است. از طرفی نظریه رئالیسم، یکی از اصلی ترین دروس در کالج در مورد روابط بین الملل است و مقامات دولتی اغلب ادعا می کنند که اقدامات آنها بر اساس نوعی رویکرد "واقع گرایانه" استوار است. اما واشنگتن در بیشتر مواقع در اقداماتش از واقع گرایی خبری نیست و تنها تعداد اندکی رئالیست واقعی، سمت های موثر دارند.
به جای تکیه بر واقع گرایی، هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها، تمایل دارند سیاست خارجی را از دید ایده آلیسم لیبرال ببینند. به جای اینکه سیاست جهانی را به عنوان یک عرصه که در آن امنیت کم است و قدرت های بزرگ مجبور به رقابت با یکدیگر هستند، ببینند، متولیان سیاست خارجی آمریکا می خواهند به سرعت دنیا را به دو دسته ی متحدین متعهد (معمولا دموکرات ها) و دشمنان بدنهاد (همیشه برخی از دیکتاتوری ها) تقسیم کنند و فرضشان بر این است که وقتی شرایط نا به سامان می شود، به این دلیل است که یک رهبر خارجی، ظالم، حریص، تهاجمی و یا غیر منطقی شده است. وقتی کشورهای دوست با اقدامات آمریکا مخالفت می کنند، رهبران آمریکایی فکر می کنند که این انتقادات به خاطر درک نکردن اهداف شریفشان و یا حسادت به موفقیت آمریکا است.
من موافقم که ریاست جمهوری ترامپ، یک چالش ویژه برای واقع گرایان به وجود آورده است. با در نظر گرفتن این مسئله که دولت ها به دنبال منافع ملی به شیوه ی استراتژیک هستند، اصلا آسان نیست که بتوان با رویکرد نامتجانس و ناشیانه ی دونالد ترامپ در رابطه با امور خارجی همراه شد. ترامپ تا کنون ویژگی های زیادی مثل خودسری، خود بینی، دروغگویی، بی فکری، خود پسندی، نادانی و غیره را از خود نشان داده است اما وقتی در مورد سیاست خارجی او فکر می کنیم، "منطق" و "استراتژی" کلماتی هستند که اصلا به ذهن خطور نمی کنند. رئالیسم همچنین بر عوامل خارجی نظیر تعادل قدرت و جغرافیا تأکید می کند و نقش رهبران فردی را کاهش می دهد. اما ریاست ترامپ، یک یادآوری فوری و نگران کننده از آسیبی است که رهبران مستبد می توانند ایجاد کنند به ویژه هنگامی که معتقد باشند که "فقط آنها اهمیت دارند."
برای واقع گرایان، کشور ها عامل اصلی در سیستم بین المللی هستند. هیچ قدرت مرکزی وجود ندارد که بتواند از کشور ها در برابر یکدیگر محافظت کند، بنابراین هر کشوری باید از منابع و استراتژی های خود برای زنده ماندن استفاده کند. امنیت یک نگرانی همیشگی، حتی برای دولت های قدرتمند، است. همکاری در این دنیا بسیار غیرممکن است - در حقیقت، گاهی همکاری با دیگران ضروری و نجات بخش است – اما همیشه زود از هم گسسته می شود. واقع گرایان معتقدند که دولت ها در مواقع تهدید باید اول کسی دیگر را جلوی این خطر در حال ظهور بیاندازند و از خود رد مسئولیت کنند و اگر این کار جواب نداد، سعی می کنند با صحبت با متحدان و یا تقویت توانایی هایشان، موضع خود را در قبال تهدید حفظ کنند.
مطمئنا رئالیسم تنها راه، برای فکر کردن در مورد امور بین المللی نیست و دیدگاه و نظریه جایگزین دیگری وجود دارد که می تواند به ما در درک جنبه های مختلف جهان مدرن کمک کند. اما اگر شما مثل یک واقع گرا فکر کنید - حداقل گاهی – درک بسیاری از جنبه های گیج کننده سیاست های جهانی آسان تر می شود.
اگر شما مثل یک واقع گرا فکر کنید، به عنوان مثال متوجه می شوید که چرا خیزش چین یک رویداد مهم و احتمالا منشاء درگیری با امریکا و سایر کشورها است. در دنیایی که دولت ها باید از خودشان محافظت کنند، دو قدرتمند ترین کشور، یکدیگر را به دقت زیر نظر دارند تا از هم عقب نمانند و یا در معرض خطر قرار نگیرند. حتی در زمانی که جنگی وجود ندارد، رقابت شدید امنیتی به وجود خواهد آمد.
اگر شما مثل یک واقع گرا فکر کنید، ممکن است دیگر آن قدرها هم از حمایت ایران و سوریه از شورش های ضد آمریکایی در عراق پس از سال 2003 ناراحت نشوید. شاید خوشتان نیاید اما دیگر از رفتار آنها شگفت زده نمی شوید. واکنش آنها، تلاش برای حفظ تعادل کلاسیک قدرت بود چون آمریکا به تازگی صدام حسین را سرنگون کرده بود و دولت بوش به وضوح بیان کرده بود که سوریه و ایران، گزینه های بعدی برای حمله هستند. این دلیل خوبی برای دمشق و تهران بود تا آمریکا را در باتلاق عراق گرفتار کنند تا نتواند به سراغ آنها برود.
مسئله ی دیگر این است که اگر شما مثل یک واقع گرا فکر کنید، احتمالا در مورد برنامه های جاه طلبانه ای که آرمان گرایان برای پایان دادن به بی عدالتی و نابرابری و درگیری دارند، بدبین می شوید. تلاش برای ساختن یک جهان امن و صلح آمیز قابل تحسین است، اما واقع گرایی به ما یادآوری می کند که تلاش های بلندپروازانه برای بازسازی سیاست های جهانی همیشه پیامدهای ناخواسته ای را ایجاد می کند و به ندرت منتج به اهداف مد نظر می شود. همچنین یادآوری می کند که حتی متحدان نیز از قدرت های کنترل نشده می ترسند و هر زمان که ایالات متحده تلاش می کند کنترل دنیا را به دست بگیرد، آنها اعتماد نمی کنند. به طور خلاصه، اگر مثل یک واقع گرا فکر کنید، احتمالا با احتیاط بیشتری عمل خواهید کرد و دیگر دشمنانتان را بد محض و خودتان را خوب محض نمی بینید. و احتمال اینکه یک جنگ مذهبی بی پایان را شروع کنید کم است. عجیب است اما، اگر مردم بیشتری واقع گرایانه فکر کنند، چشم انداز صلح بهبود خواهد یافت.
منبع: فارین پالیسی / ترجمه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :