چرا چپ‌ها به دنبال مهاجران بیشتری هستند؟

نویسنده: دنیس پرجر

دیپلماسی ایرانی: همه می توانیم روی یک چیز توافق داشته باشیم: جناح چپ به دنبال مهاجران بیشتر و بیشتری است که شامل ورود مهاجران غیرقانونی به کشور نیز می شود. مهاجرینی که وارد آمریکا شده و شهروند این کشور می شوند. سوال این است که چرا؟ اولین و بارزترین دلیل سیاسی است. برنامه ویژه کودکان مهاجر، زنجیر مهاجرت، پناهگاه های شهری و اعطای شهروندی به مهاجرینی که به صورت غیرقانونی در کشور زندگی می کنند به جناح چپ قدرت سیاسی می دهد. حدود 70 تا 80 درصد از مهاجران آمریکای لاتین به دموکرات ها رای می دهد. بنابرانی با توجه به رای دهندگان جدیدی که از آمریکای لاتین می آیند، دموکرات ها اساسا می خواهد برای دهه ها به این ترتیب ریاست جمهوری و کنگره را به دست گیرند.

دموکرات ها و جمهوری خواهان خود را احمق فرض خواهند کرد اگر بحث کنند که آمریکای لاتینی ها «محافظه کاران اجتماعی» هستند چرا که آنها مخالف سقط جنین بوده و از هسته و کیان خانواده حمایت می کنند. حتی اگر چنین اظهاراتی درست هم باشد باز برای این مباحثه بی ربط تلقی می شود. آمریکای لاتینی ها بی نهایت در جناح چپ بوده و اساسا بر این پایه رای می دهند. در مورد اعتقاد پاپ آمریکای لاتینی فکر کنید که درباره دولت بزرگ، ارتش کوچک و رفاه اجتماعی و مبارزه با سرمایه داری صحبت می کرد و این مدلی است که اکثریت قریب به اتفاق آمریکای لاتینی ها این طور فکر می کنند. چه چیزی می تواند چپ گرایی آمریکای لاتینی ها را تغییر دهد؟ مدارس و دانشگاه های دولتی آمریکایی؟ رسانه های زبان اسپانیایی؟ توسعه فوتی و فوری حزب جمهوری خواه؟

علاوه براین دموکرات ها اعتقاد ندارند که باید با رئیس جمهور جمهوری خواه یا کنگره جمهوری خواه بر سر سیاست مهاجرت مصالحه کنند. آنها معتقدند که می توانند کنترل مجلس ها را سال آینده به دست گیرند و باور دارند که برنده انتخابات سال 2020 ریاست جمهوری می شدند بنابراین چرا باید مصالحه کنند؟

دلیل دوم برای پشتیبانی سمت چپ از مهاجرت نامحدود یکی از اصولی است که جناح چپ برپایه آن بنا نهاده شده است. از کارل مارکس تا احزاب دموکرات و جناح های چپ اروپایی معتقدند که دولت ـ ملت ها بی مورد و بی هویت هستند. چپ های آمریکا تنها به آمریکا باور ندارند همانطور که چپ های انگلستان فقط به انگلستان معتقد نیستند. به همین دلیل است که چپ های آمریکایی حامی  بازیکنان فوتبالی هستند که از خواندن سرود ملی امتناع می کنند. برای چپ ها، احترام به سرود و پرچم ملی و احساسات میهن پرستانه ساده لوحانه و اسفبار است.

مانیفست کمونیستی مارکس بر سر مساله همبستگی، ملی نیست و این طور بیان می شود: «کارگران جهان متحد شوید؛ شما چیزی برای از دست دادن ندارید جز زنجیرهایتان.» چپ ها هرگز جهان را به دولت ـ ملت ها تقسیم نکردند جز از لحاظ اقتصادی. از این منظر طبقه کارگر آلمانی، کره ای و آمریکایی در همه چیز مشترک هستند اما این کارگران آلمانی، کره ای و آمریکایی هیچ وجه اشتراکی با طبقه خود ندارند. از این منظر بنابراین در تمام جنگ ها و کشتارهای جمعی که در قرن بیستم کمونیست ها به آن دست زدند هرگز با کشتار یک ملت روبه رو نبوده ایم. رهبر کمونیست چین، مائو تسه بین 60 تا 80 میلیون نفر را کشت و جوزف استالین رهبر شوروی تقریبا 20 میلیون نفر از روس ها و 4 میلیون نفر از اوکراینی ها را از بین برد.

دلیل سومی که چپ ها از مهاجرت استقبال می کنند این است که به آنها این فرصت را می دهد که احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. این امر دشواری است اما گزافه گویی نیست چرا که داشتن احساس خوب نسبت به خود و اینکه مردم نسبت به آنها احساس خوبی داشته باشند، دلیل و عاملی اصلی برای اتخاذ سیاست ها در جناح چپ است. کسانی که از اهدای تابعیت آمریکایی به فرزندان مهاجران غیرقانونی استقبال می کنند خود را «حامیان رویا» معرفی می کنند درحالی که چنین کاری از سوی کنگره هرگز حرکتی رویایی تلقی نمی شود اما چنین کاری باعث می شود که چپ ها احساس بسیار خوبی نسبت به خود داشته باشند. آنها به این ترتیب دلسوز، مترقی و روشنفکر تلقی می شوند. به همین دلیل آنگلا مرکل پناهندگان زیادی را از خاورمیانه به آلمان خواند. او می خواست احساس خوبی نسبت به خود و آلمان ایجاد کند چرا که چنین اعتقادی به ویژه در تاریخ آلمان وجود دارد تا نگاه شیطان گونه به این کشور تغییر کند: «جهان نگاه کن. ما آلمانی ها واقعا مردم خوبی هستیم.»

چرا دموکرات ها از کمپ ها و حتی شهرهای پناهجویان پشتیبانی می کنند؟ چراکه علاوه بر دو دلیلی که گفتیم چنین کاری آنها را قادر می سازد تا احساسی خوب درباره خودشان داشته باشند. از نگاه آنها با چنین کاری آنها تبدیل به قهرمانان اخلاقی می شوند چرا که از مهاجران، غریبه ها، مظلومین و به حاشیه رانده شده های بی بضاعت حمایت می کنند. اگر هریک از این دلایل باعث شود که چپ های آمریکا دست به کار شوند باید اذعان کرد که آمریکا با مشکل روبه رو خواهد شد. اگر این مسائل دقیقا اتفاق بیفتد آن گاه باید گفت که آمریکا با بحرانی واقعی روبروست.

منبع: دیلی سیگنال/ مترجم: روزبه آرش