هشتاد و نهمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:

نقش سه انگلیسی در جنگ داخلی لبنان

۰۶ بهمن ۱۳۹۶ | ۱۳:۵۴ کد : ۱۹۷۴۴۷۱ کتابخانه خاورمیانه
سه کارشناس از انگلیس در سال 1972 به لبنان آمدند، آنها وابسته به Special Air Force Services (S.A.S) بودند که متخصص در مبارزه با انقلاب ها و تروریسم بودند، آنها طرحی را به دولت لبنان برای تقویت سازمان امنیتی اش و تلاش برای تسلط برای اوضاع امنیتی ارائه دادند
نقش سه انگلیسی در جنگ داخلی لبنان

دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرتبل های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش هشتاد و نهم این کتاب را می خوانید:

عده ای می گویند که این جنبش ملی بود که مقاومت فلسطینی را درگیر کرد و آن را وارد این جنگ کرد، و دیگران می گویند که این مقاومت فلسطینی بود که می خواست کشور لبنان فروبپاشد، چرا که بعد از حوادث 1970 در اردن نگرانی هایی برایش به وجود آمده بود. با توجه به تجربه طولانی ات، در این باره چه می گویی؟

جنبش فلسطینی بعد از تجربه اش در اردن کاملا رعایت می کرد که وارد امور داخلی لبنان نشود، تا همان دردسر و درگیری ای که در اردن گرفتار شد در این جا گرفتار نشود. و همیشه بر روابط طبیعی و عادی با مقامات در لبنان اصرار می کرد. جنبش ملی لبنان تلاش می کرد که دستاوردهایی داشته باشد، اما نه در جهت جنگ داخلی لبنان، برای این که جنگ به مصلحتش نبود. جنگ داخلی هشدارهای خودش را داشت، از خلال عملیات امنیتی که ما در سازمان دانشجویی و با تشکیلات عریض و طویلی که داشتیم انجام می دادیم، من اولین کسی بودم که دو گزارش نوشتم که در آن از امکان وقوع جنگ داخلی در لبنان صحبت کردم. این را چگونه فهمیدیم؟ به مجرد این که لبنان به عرصه اصلی کار فلسطینی ها تبدیل شد، تبدیل به خطر قرمز و نقطه داغ برای همه سازمان های امنیتی جهانی اسرائیلی و امریکایی و اروپایی شد. این نیروها به سمت تکرار تجربه اردن رفتند تا فرش را از زیر پای مقاومت فلسطینی بکشند. این یک تصمیم بین المللی در راس آنها از سوی امریکا و اسرائیل و بعضی کشورهای اروپایی بود، و ما از طریق این شبکه ها پیگیری می کردیم، تا این که سه کارشناس از انگلیس در سال 1972 به لبنان آمدند، آنها وابسته به Special Air Force Services (S.A.S) بودند که متخصص در مبارزه با انقلاب ها و تروریسم بودند، آنها طرحی را به دولت لبنان برای تقویت سازمان امنیتی اش و تلاش برای تسلط برای اوضاع امنیتی ارائه دادند، برای این که لبنان در نظر آنها شروع کرده بود به سود قدرت های انقلابی از کنترل خارج می شد. اما نمونه انگلیسی ای که آنها دادند بر کشور لبنان تطبیق داده نشد، برای این که کشور در اصل از هم پاشیده بود. لبنان طوایف و مذاهبی دارد که نمی توانند همان طور که در انگلیس با هم صحبت می کنند با هم صحبت کنند. با اعزام گودلی به بیروت تحولات موضوع را پیگیری کردیم، گودلی سفیر مشهور امریکا در لائوس و کامبوج بود، او مسئول عملیات بمباران در جنگ ویتنام هم بود، اطلاعاتی که ما داشتیم حاکی از آن بود که این گودلی بود که به سفرای امریکایی توصیه کرد که هم زمان هم نقش سفیر را داشته باشند و هم نقش رئیس ایستگاه «سی.آی.آی». تحولات در روابط میان ارتش با پنتاگون امریکا را هم دنبال می کردیم، امریکایی ها حتی یک روز هم برای ساخت وزارت دفاع جدید کاری نکردند، بله شروع کردند که ارتش لبنان را مسلح کنند و با سلاح های امریکایی دوباره و با اشراف افسرهای امریکایی آن را تجهیز کنند. ما عملیات آموزش حزب کتائب را دنبال کردیم، و این که به سمتی متحول شود که نیروی نظامی خود را به عنوان هم پیمان دولت لبنان در آغاز جنگ داخلی بازیابد. ما در اردوگاه هایمان مردم را علیه دشمن صهیونیستی بسیج می کردیم و می گفتیم که ما باید برای آزادسازی فلسطین مبارزه کنیم، اما در دیگر اردوگاه ها بعضی جوان ها را وارد کردیم تا آموزش ببینند و یاد بگیرند که در داخل آنها چه می گذرد. بنابراین ما در سازمان خودمان مسیحی و مسلمان داشتیم، بیشتر در دبیرستان و دانشگاه ها بودند، بعضی از آنها عملیات سیاسی را علنا دنبال نمی کردند، از آنها خواستیم که به حزب کتائب بپیوندند. از این جا بود که به بعضی از آنها یاد دادیم که از آنها خواسته می شود که بعضی آموزش ها را ببینند.

چگونه در حزب کتائب نفوذ می کردید؟

از طریق بعضی عناصر عادی، اما تنها محدود به این بود که بدانیم جهت سیاسی و توجهاتش چیست. ما بعضی عناصر را داشتیم که در دوره های آموزش نظامی در نزدیکی ضهور الشویر که برای کتائب اردوگاه هایی داشت، مشارکت کردند. به آنها ابلاغ کردیم که توجیه معنوی آنها علیه فلسطینیان است. و برایمان روشن شد از مجموعه اطلاعات و تحقیقاتی که به ما می رسید، در آن وقت، که دولت امریکا در صدد «ایجاد فتنه» از اوضاع در لبنان است، به این معنا که دولت مرکزی لبنان نمی تواند مقاومت فلسطینی را سرکوب کند و جنگ داخلی می تواند وضعیت فلسطینی را تضعیف و آن را غرق کند. این را چند ماه قبل می دانستیم، شروع کردیم از رهبران می خواستیم که در عملیات بازسازی نظامی و مسلح کردن سرعت به خرج دهند، رهبری، بر عکس، از ما می خواست که اوضاع را آرام کنیم و موضوع بازسازی خیلی ما را درگیر نکند. برای همین فکر می کنم که اتفاق ناگهانی در ابتدای جنگ افتاد، با زمان بندی اش و عدم آمادگی برای واکنش به شکل واقعا قدردتمند. وقتی که ابعاد این جنگ برای ما روشن شد، منظور از آن تضعیف مقاومت است، می بایست همه تلاش خود را به کار می گرفتیم تا از آن خارج نشویم نه این که تشدیدش کنیم. اما طرف هایی بودند که حرکت ملی را که در ابتدا توجهی به مساله نداشت، تایید می کردند.

این طرف ها چه کسانی بودند؟

نیروهای چپ در انقلاب فلسطینی که متمایل به اتحاد جماهیر شوروی بودند و از حزب کمونیست حمایت می کردند.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: اسرار جعبه سیاه


نظر شما :