احتمال تدوام زمامداری نتانیاهو
در 2018 جنگی میان ایران و اسرائیل روی نمی دهد
عبدالرحمن فتح الهی – با آغاز بحران سوریه، اسرائیل بر این بود که در نهایت این تنش می تواند به از میان رفتن یکی از مناطق نفوذ ایران در خاورمیایه بینجامد، اما سمت و سوی تحولات در 2017 نهایتا به شکست داعش و حضور پررنگ تر و مستقیم ایران و حزب الله در سوریه و نزدیکی مرزهای مشترک این کشور با اسرائیل منتهی شد. از همین رو اسرائیل در سال 2017 و یقینا در 2018 تهدید ایران را بیش از هر زمان دیگری احساس می کند. در این راستا مرکز پژوهش های امنیت قومی رژیم صهیونیستی ارزیابی استراتژیکی را از خطراتی که این رژیم در سال جدید میلادی با آن مواجه است، انجام داد. در این ارزیابی خطر جنگ علیه جبهه شمالی اسرائیل علیه سه قدرت اصلی شامل ایران، حزب الله و دولت سوریه جزء نخستین تهدیدات است. در ادامه این ارزیابی، وقوع جنگ با حماس در نوار غزه دومین تهدید بزرگ علیه اسرائیل است و احتمالا به دلایلی مربوط به وخامت اوضاع امنیتی در نوار غزه یا سختی هایی در اجرای توافق آشتی و تنش درباره مساله قدس و بحران اقتصادی رخ بدهد. اما تهدید سوم درباره داعش است که به رغم شکست در عراق و سوریه به مرزهای اسرائیل نزدیک شده است.نکته همه اینجاست که این ارزیابی نشان می دهد که داعش فعالیت هایش را به جنوب سوریه در مرز با جولان و سینا منتقل کرده است و حضور داعش در این دو منطقه برای اسرائیل خطر محسوب می شود. اما آینده تحولات اسرائیل در سال جاری میلادی باتوجه به مشکلات داخلی این رژیم چسیت؟ تقابل و تنش تل آویو با ایران در سال جاری میلادی به کجا می انجامد؟ تاثیرات ایتن تنش ها بر منطقه خاورمیانه چسیت؟ پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با جعفرقنادباشی، کارشناس مسائل خاورمیانه است که در ادامه می خوانید:
سطح و شدت تقابل اسرائیل علیه ایران از زمان آغاز بحران در سوریه به واسطه مدیریت بحران و نیز حضور کابینه افراطی نتانیاهو از حزب لیکود به شدت افزایش یافته که تا به امروز نیز ادامه داشته است. ارزیابی شما از این رشد و شدت تنش اسرائیل با ایران در طول سال 2017 چیست؟
در سال 2017 با توجه به حضور و آغاز به کار ترامپ، اسرائیل سعی داشت از اهرم فشار ایالات متحده بیش از گذشته علیه ایران استفاد کند. به خصوص که ترامپ هم در سایه بی برنامگی، سیاست خارجی و دیپلماسی تعریف شده و مدونی برای خاورمیانه نداشت، از این رو تل آویو تلاش کرد که سیاست خارجی آمریکا در دوره جدید با محوریت و اولویت مساله اسرائیل در خاورمیانه تعریف شود. در نتیجه اسرائیل برای مقابله با تهران که در سایه بحران سوریه در طی بیش از 6 سال گذشته تهدید ایران را در نزدیکی مرزهای خود می دید، بنا داشت در اوایل 2017 و بعد از مساله حلب، آمریکا را به صورت مستقیم وارد میدان سوریه کند که نهایتا هم به افزایش نیروهای نظامی آمریکایی در شمال شرقی سوریه و نیز اقدامات تاکتیکی مانند دستور شلیک موشکی ترامپ به سوریه انجامید. از طرف دیگر اسرائیل علاوه بر آمریکا به عنوان ابر قدرت فرامنطقه ای سعی کرد در داخل خاورمیانه هم بازیگری به نام عربستان سعودی را در یک ائتلاف سه گانه علیه ایران وارد عمل کند تا در کل با تشکیل ائتلاف سه گانه اسرائیل، عربستان و آمریکا به مهار ایران در 2017 بپردازد. اما نتیجه تلاش های این ائتلاف سه گانه در جریان اولین سفر خارجی ترامپ به عربستان و اسرائیل به زعم آن ها به ثمر نشست، چرا که با تشکیل ائتلاف بزرگ کشورهای عربی علیه ایران در قالب محور سازی، سودای مهار ایران در منطقه را داشتند. این مساله برای عربستان و به خصوص اسرائیل در ظاهر یک موفقیت تصور می شد، چون هیچ گاه چنین نشست گسترده ای با حضور بیش از 50 کشور برای تشکیل ائتلاف و محوری بزرگ علیه ایران به وقوع نپیوسته بود. اما این بستر سازی ها چندان موفقیت آمیز هم نبود چرا که در همان نشست ها برخی از کشورهای عربی به صراحت از مخالفت با ائتلاف علیه ایران سخن گفتند و در ادامه هم اختلاف شدید عربستان با قطر، محور و ائتلاف عربی حاشیه خلیج فارس را با مشکلات جدی روبه رو کرد که تا به امروز هم ادامه دارد. از همین رو در سایه تلاش های عربستان اسرائیل و همسویی با یکدیگر، تلاش های دو طرف برای عادی سازی روابط در طی سال گذشته میلادی اوج گرفت تا محوری جدید را ضد ایران در خاورمیانه شکل دهند. مضافا این که دیپلماسی اسرائیل به خصوص نتانیاهو برای خروج ایران و حزب الله از سوریه که تهدیدی بسیار جدی برای صهیونیست ها است در سال میلادی گذشته شکل گرفت که در نهایت هم تنوانست از دل این سفرها به نقاط مختلف دستاورد روشن و ملموسی را به دست آورد. لذا این مجموعه اقدامات در کل تنش ها و تقابل اسرائیل علیه ایران را در سال گذشته میلادی تشکیل داد.
اما در اوخر سال گذشته میلادی اتفاق مهمی که روی داد مساله تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل بود. این اقدام می تواند تنش اسرائیل با ایران را برای سال جاری میلادی تا چه اندازه شدت بخشد؟
اساسا تصمیم ترامپ اقدامی بود که می توان در لایه های مختلف و از ابعاد گوناگونی آن را بررسی کرد. اول این که این اقدام در سایه کم کاری ترامپ در سال گذشته را می توان پاسخی به مطالبات اسرائیل دانست که علاوه بر تحقق بخشی از وعده های خود ترامپ در حمایت از اسرائیل، سبب امیدواری تل آویو نسبت به نقش و حمایت آمریکا با توجه به روابط سرد واشنگتن – تل آویو در اواخر زمامداری باراک اوباما شد. از سوی دیگر هم شرایط داخلی اسرائیل و نیز اقتضائات کابینه نتانیاهو ایجاب می کرد که برای خروج از این شرایط و تنش های سیاسی داخلی، شُکی جدی بر مساله اسرائیل وارد شود، شُکی که در قالب امیدواری به جامعه اسرائیلی بتواند راه گریزی برای عبور از این شرایط داخلی رژیم صهیونیستی را فراهم کند که اقدام ترامپ زمینه های شکل گیری این گریز از مشکلات را تا اندازه ای فراهم کرد. اما مهمتر این که به واسطه اقدام ترامپ تلاشی جدی برای خارج کردن حاشیه پررنگ او و نیز کاهش فشارها در این خصوص یعنی پرونده انتخاباتیش شکل گرفت، به گونه ای که تنها به فاصله یک ساعت بعد از اعلام این تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن بیت القدس به عنوان پایتخت اسرائیل کنگره آمریکا از طرح استیضاح ترامپ منصرف شد. لذا قطعا علاوه بر مصرف داخلی این تصمیم ترامپ در آمریکا و اسرائیل می توان بعد دیگر آن را در تقابل با ایران به عنوان شاهرگ حیاتی مقاومت دید. به بیان دیگر اسرائیل سعی داشت در سایه اقدام ترامپ نه تنها به وضعیت خود رسیدگی کند که با اعلام پایتختی بیت المقدس برای اسرائیل آرمان قدس را از ذهن جهان و مسلمانان پاک کند.
پایگاه خبری اسرائیلی "واللا"سال 2018 را سال جنگ اسرائیل به ایران در دو سطح می داند، سطح اول جنگ مستقیم تل آویو با تهران و سطح دوم جنگ نیابتی اسرائیل با مهرهای های مقاومت مانند حزب الله و گروه های مقاومت فلسطینی؛ این مساله تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است؟
چنانی که قبل تر به آن اشاره کردید اسرائیل از زمان آغاز بحران سوریه و حضور ایران در این بحران، تهدید مقاومت را به صورتی جدی تر از قبل در نزدیکی مرزهای خود احساس کرد. از همین رو اسرائیلی ها برای دفع این تهدید همواره در فکر ایجاد یک جنگ علیه محور مقاومت بوده اند. منتها این که اسرائیل خود دست به اقدام مسلحانه نظامی مستقیم علیه ایران می زند و یا این که جنگ را با ایجاد یک عامل واسطه برای صورت دادن جنگ نیابتی پی خواهد گرفت، برای آنان جای تردید است. اما به نظر می آید که ترجیح تل آویو شکل گیری یک جنگ نبابتی با خود ایران است که از زمان آغاز پادشاهی سلمان و به ویژه ولیعهدی محمد بن سلمان در عربستان سعودی، اسرائیل به جد در صدد آن است که عربستان را به نیابت از خود به جنگ مستقیم با ایران وادار کند. از همین رو رژیم صهیونیستی به احتمال فراوان در سال جاری میلادی تبلیغات گسترده و نیز برنامه هایی را در این خصوص خواهد داشت کما این که در سال 2017 تلاش بسیار زیادی، هم از جانب کابینه نتانیاهو و هم از جانب رسانه های اسرائیلی برای ایجاد یک تنش و آشوب میان تهران و ریاض شگل گرفت. اما علیرغم تمام سعی و تلاش سران و مقامات اسرائیل تا کنون اهداف و برنامه های تل آویو در این خصوص محقق نشده است. چرا که تل آویو می داند که نه در جنگ مستقیم با ایران که حتی در جنگ با حزب الله و گروه های مقاومت فلسطینی هم، سرنوشتی بهتر از جنگ 33 روزه لبنان و یا جنگ های 8 روزه، 22روزه و 51 روزه غزه پیدا نمی کنند. اما تا کنون شرایط و تحولات میدانی در خاورمیانه هیچ دورنمایی از یک جنگ و رویارویی اسرائیل و یا عربستان با ایران را در طول سال جاری میلادی نمی دهد. لذا احتمال جنگ، چه در حالت مستقیم چه در حالت نیابتی در سایه مسائل میدانی خاورمیانه از واقعیت به دور است؛ چرا که هم اسرائیل هم عربستان از عواقب بسیار خطرناک این جنگ باخبرند. البته نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که بر اساس منطق و تحلیل شرایط، احتمال وقوع جنگ توسط اسرائیل وجود ندارد. اما در این راستا نمی توان اقدامات و حوادث پیش بینی نشده و یا تصیمات جنون آسای تل آویو و نتانیاهو را نادیده گرفت، چنانی که سه جنگ اخیر در غزه بدون هیچ منطقی از جانب صهیونیست ها به وقوع پیوست. مضافا این که اسرائیل علاوه بر عربستان سعی در حضور مستقیم آمریکا به صورتی پررنگ تر از گذشته در اسرائیل و خاورمیانه و شروع تقابل جدی ترامپ علیه ایران را در 2018 را دارد تا در سایه درگیری واشنگتن و ریاض با ایران حاشیه امن خود را در خاورمیانه داشته باشد.
به همین دلیل در 2017 هم چون گذشته تل آویو از واشنگتن درخواست های جدی برای احداث پایگاه نظامی در اسرائیل را داشته است؟
بله؛ البته باید این نکته را هم در نظر داشت که تقاضای احداث پایگاه نظامی آمریکا در اسرائیل برای سال 2017 و سال جاری میلادی می تواند با گذشته قدری تفاوت کند و آن را کمی جدی تر کند. چرا که در سال گذشته میلادی مهم ترین عامل تهدید جبهه مقاومت در خاورمیانه و به خصوص در بحران سوریه وعراق یعنی داعش از بین رفته است. در سایه این مساله قدرت ایران و حزب الله در سوریه و نزدیکی مرزهای اسرائیل روز به روز در حال افزایش است.
در طول سال 2017 شاهد برگزاری تظاهرات های گسترده و تقریبا هر روزه مردم در سرزمین های اشغالی علیه نتانیاهو به واسطه پرونده های فساد مالیش بودیم که علاوه بر افکار عمومی داخلی خود رسانه ها، احزاب سیاسی صهیونیستی منتقد و نیز دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی به شدت پیگیر این مساله هستند. در سایه این نکات اکنون کابینه نتانیاهو در شرایط بسیار بغرنجی به سر می برد و حتی احتمال برکناری او سقوط کابینه و انتخابات زود هنگام وجود دارد که با توجه به افزایش نفوذ احزاب چپ و جدیت این احزاب در به نتیجه رساندن طرح دو دولت، آینده مبهمی در 2018 برای اسرئیل را می توان متصور بود. از دید شما این آینده در سال جدید میلادی برای اسرائیل آبستن چه حوادثی است؟
اسرائیل در طول سال 2017 درگیر مشکلات متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وامنیتی – نظامی بوده است که پرونده های فساد مالی نتانیاهو این شرایط و مشکلات را در ازاضی اشغالی بسیار پیچیده تر کرد. البته این مساله می تواند باعث ایجاد دو سناریوی متناقض در آینده اسرائیل شود. اول این که تل آویو برای به انحراف کشاندن افکار عمومی داخلی از این مشکلات و بحران ها سعی در ایجاد یک انحراف برزگ با شکل دادن مسائلی مانند امنیتی شدن شرایط اراضی اشغال با شروع یک جنگ را داشته باشند. دوم این که شرایط اسف بار امروز اسرائیل مانع جدی برای ورود تل آویو به هر ماجراجویی جدیدی خواهد بود. از همین رو نیز در سال 2018 اسرائیل و شخص نتانیاهو سعی در استفاده از پتانسیل صهیونیست های خارج از سرزمین اشغالی و به خصوص ظرفیت بالای صهیونیست های آمریکایی خواهد داشت تا در سایه قدرت و نفوذ بالای آنان شرایط و مشکلات متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی – نظامی اسرائیل را که روز به روز هم در حال شدت یافتن است، مدیریت کنند. بنابراین با توجه به این مساله و در سایه دخالت صهیونیست های قدرتمند آمریکایی، احتمال اثرگذاری بر آرای افکار عمومی اسرائیلی و تداوم جایگاه حزب لیکود و نتانیاهو علیرغم پرونده های فسادش وجود دارد.
با توجه به 15 رای مخالف از 16 عضو شورای امنیت در خصوص اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل که تنها با وتوی آمریکا از دستور شورای امنیت خارج شد و نیز 128 رای مخاف در مجمع عمومی سازمان ملل و مضافا تلاش اسرائیل برای خروج از یونسکو؛ جایگاه رژیم صیونیستی در جامعه جهانی را برای سال جاری میلادی چگونه می بینید؟
در خصوص 128 رای مخالف مجمع عمومی باید گفت که این مساله برای رژیم صهیونیستی چندان تازگی ندارد. طی 30 سال گذشته هر ساله تقریبا 10 قطعنامه علیه اسرائیل در مجمع عمومی با امضاء و موافقت بیش از 150 کشور به تصویب می رسد. در سایه این مساله و عدم رغبت جهانی به اسرائیل شاهدیم که هم در شورای امنیت و هم در مجمع عمومی به جز آمریکا و چند کشور کوچک حاشیه ای در آفریقا و سایر نقاط جهان همه مخالفت صریح خود را با این تصمیم داشتند. البته این گونه واکنش های جهانی برای اسرئیل علیرغم این که تازگی ندارد، می تواند نگران کننده و در عین حال ناامید کننده باشد، از این نظر اسرائیل دیپلماسی پنهان خود را برای تحقق برنامه هایش داشته است، به خصوص آن که نگرانی تل آویو از طریق به کارگیری اهرم قدرت آمریکا در مجامع جهانی تا حدودی تعدیل شده است. لذا در این شرایط تصور من بر این است که نقش و جایگاه اسرائیل در صحنه بین الملل تغییرات جدی را پیدا نکند. اما از آن سو در سایه تحولات داخلی، اسرائیل از به اوج رسیدن انتفاضه سوم مردم فلسطین که از کرانه باختری تا غزه و حتی سرزمین های اشغالی را شامل می شود و نیز اعتراضات افکارعمومی اراضی اشغالی نسبت به فساد و عملکرد نتانیاهو سبب شده تا سال جاری میلادی در بعد داخلی برای سران و مقامات تل آویو نگران گننده باشد. از همین جهت هم احتمال افزایش موج مهاجرت معکوس از اسرائیل با توجه به مشکلات امنیتی وجود دارد.
در بستر مشکلات جدی داخلی اسرائیل تنش های فتح را بعد از انتقاد به اقدام ترامپ چگونه ارزیابی می کنید؛ اساسا 2018 برای فتح چگونه سال می تواند باشد؟
ببینید فتح علیرغم تمام اقدامات در چند هفته گذشته سال ها است که در جریان سازش با اسرائیل قرار دارد و در این مسیر هم گام های تقریبا بی بازگشتی را پیموده است. همین گام ها سبب کاهش نفوذ و محبوبیت خودگردان در میان ملت فلسطین شده، لذا تمام اقدامات و مخالفت های خودگردان با تصمیم ترامپ یک بازی سیاسی و تبلیغاتی از جانب فتح و محمود عباس است. اما با وجود این اقدامات و بازی های سیاسی، فلسطینیان هنوز به فتح و خود گردان اعتماد ندارند. سال ها است که زندان فتح پر از زندانی های فلسطینی است که به مقابله با اشغال گری صهیونیست ها پرداخته اند. به عبارت دیگر اکنون فتح به پلیس و ژاندارم اسرائیل در کرانه باختری بدل شده است. از همین رو نیز فتح در میان نسل چهارم و پنجم فلسطین اساسا جایگاه و پایگاه محکمی را ندارد. به موازات این نکات بیماری و کهولت سن محمود عباس هم اجازه مانور سیاسی و افزایش قدرت عمل را به خودگردان نمی دهد. لذا من اعتقاد دارم که 2018 برای خود گردان سال امیدوارکننده ای نخواهد بود که نشانه مهم آن ترس از دست دادن قدرت سیاسی در صورت برگزاری انتخابات است. از این رو تقریبا در 4 سال گذشته مساله انتخابات را در فلسطین به تاخیر انداخته است تا از آشکار شدن عدم محبوبیت و نیز خارج شدن از عرصه قدرت سیاسی جلوگیری شود.
انتشار اولیه: سه شنبه 12 دی 1396 / انتشار مجدد: سه شنبه 19 دی 1396
نظر شما :