آخرین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
هیچ راه حلی در لبنان بدون ایران به دست نمی آید
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا آخرین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
کارمند فعال و مهم در داخل دولت امریکا گفت: «آن چه اسرائیل و امریکا می خواهند خروج «حزب الله» از سوریه و جولان است، حتی می خواهند ایران هم از آن جا خارج شود. اسرائیل نمی تواند بپذیرد حضور ایران و حزب الله در جولان سوریه ادامه یابد، باور کن اگر جنگی میان اسرائیل و «حزب الله» در بگیرد به هیچ وجه مثل جنگ ژوئیه 2016 نخواهد بود. احتمال وقوع آن هم کم نیست. به هر حال، بگو در لبنان چه خبر است، می دانی، لبنان و سوریه جزء مهمی از کار مرا تشکیل می دهند. آیا خبرهایی که به ما می رسند مبنی بر این که جبران باسیل، وزیر و رئیس «جریان ملی آزاد» تلاش می کنند یا به نوعی می خواهند به پیمان فعلی خود با حزب الله که یک دهه است برقرار است، پایان دهند، صحیح است؟ آیا می توانند در این کار موفق شوند؟ تو حتما می دانی که ژنرال میشل عون با «حزب الله» متحد شد تا به ریاست جمهوری برسد. الآن رئیس جمهور شده است. آیا بعد از این که رئیس جمهور شد از اتحادش با حزب الله شانه خالی خواهد کرد؟»
جواب دادم: «رئیس جمهور عون به دلایل متعدد به باسیل خیلی اعتماد دارد. باسیل آدم واقعا جاه طلبی است و دشمنانش او را متهم می کنند و بعضی از رفقایش هم می گویند که همه تلاش خود را برای به ارث بردن جایگاه عمویش در ریاست جمهوری بعد از پایان دوران ریاست جمهوری اش یا این که خدای نکرده در اثر بیماری اتفاقی برایش بیفتد، معطوف کرده است. برای این که حالش خوب نیست. باسیل با همین نیت با حزب الله دم خور شده و دم خور هم می شود با وجود این که اعتماد حزب الله به او روز به روز ضعیف تر می شود. حزب الله از این می ترسد و البته می داند که او تلاش می کند روابط عمویش یا عون را با ایالات متحده احیا کند، روابطی که در ایام تبعیدش در فرانسه روی آن خیلی حساب کرده بود تا آن جا که توانسته بود کنگره را مجاب کند قانون محاکمه سوریه و اخراج آن از لبنان را تصویب کند. نقش لابی یهودی امریکا در آن تصمیم گیری معروف است. احیای این روابط «حزب الله» و ایران را نگران می کند. و اگر از این بابت مطمئن شوند، ساکت نمی نشینند. «حزب الله» قدرتمند است. یک ضرب المثل مصری می گوید که «خروج از حمام مثل داخل رفتنش نیست.»
پرسید: «الآن حزب الله چه کار می کند؟»
جواب دادم: «نمی دانم.»
نظر داد: «تعداد مبارزانش هزاران نفر است، چند نفر مبارز در سوریه دارد؟»
جواب دادم: «نمی دانم. بعضی ها می گویند 10 هزار نفر. اما خود حزب الله وارد این موضوع نمی شود. نظر من قبل از ورود نظامی اش به سوریه این بود که حجم نیروهای نظامی اش بیشتر از تعداد کمی است که لبنانی ها معتقدند. اما بعد از ورودش به نظرم تبدیل به ارتشی مهم از لحاظ تعداد نیرو و تجربه و سلاح شد.»
پرسید: «آیا منظورت این است که مشروعیت مردمی دارد؟»
جواب دادم: «قطعا. حزب الله حزبی است که بخش واقعا بزرگی از طایفه شیعه در لبنان را نمایندگی می کند، نمایندگان مجلس و دولت و شهرداری و منتخب دارد. همه شیعیان بر این باورند که حزب الله می تواند بخش اعظم اراضی لبنان را از اشغال اسرائیل آزاد کند. لبنانی ها بر این باورند که در آزادسازی اراضی، ادیان و طوایف مختلف مشارکت می کنند. شاید متفاوت از هم و غیر از شیعیان هم باشد. نظر به حزب الله بعد از ورود به جنگ مذهبی دایر در سوریه عوض شد. به این ترتیب به همراه بخشی از مسیحیان بیشتر شیعیان به حزب الله معتقد شده اند.»
نظر داد: «لبنان امروز بار دیگر در برابر وضع «عجیب و غریبی» قرار گرفته است، به عبارتی متزلزل و باز در برابر هر گونه احتمالی.»
نظر دادم: «حق با توست. فکر می کنم که هر راه حلی در سوریه بر لبنان بازتاب خواهد داشت. «حزب الله» تلاش می کند همچنان ارتباطات جغرافیایی اش را اگر بنا باشد دولت غیر مرکزی یا فدرالی بر سر کار آید، حفظ کند. آیا این مساله روی چارچوب سیاسی یا یکپارچگی آن تاثیر خواهد گذاشت؟ نمی دانم. آن چه من گمان می کنم این است که هر گونه راه حلی در لبنان بدون ایران، چه بازنده باشد چه با آن همکاری شود، به دست نخواهد آمد. «حزب الله» دوباره به لبنان بازخواهد گشت. شاید ایران آن چه می خواهد را در سوریه محقق کند. اگر چنین شود، «حزب الله» و به طبع آن شیعیان نفوذ خود را در ترکیب داخلی لبنان بدون این که بخواهند به یک حکومت یک جانبه برسند، افزایش خواهند داد.»
پرسید: «از روابط رئیس جمهور میشل عون با دکتر سمیر جعجع چه می دانی؟»
جواب دادم: «این دو در گذشته با هم می جنگیدند. الآن با هم آشتی کرده اند و با یکدیگر همکاری دارند. شاید نظرشان درباره آینده مسیحیان لبنان به هم نزدیک تر هم بشود. اما از روابط جعجع – باسیل نمی توان برداشت صلح و همکاری به دلایل بسیار کرد. آیا برای این است که هر کدام آنها برای رهبری مسیحیان یا رسیدن به ریاست جمهوری با یکدیگر رقابت می کنند؟»
پرسید: «تعداد مسیحیان در لبنان چقدر است؟»
جواب دادم: «به دلیل مسائل سیاسی آمار رسمی در لبنان در این باره وجود ندارد. آماری که در سال 1932 گرفته شده است نشان می دهد مسیحیان با نسبت بسیار کمی بیشتر هستند. الآن ارقام برآورد شده به دلایل مصلحتی و سیاسی متناقض است.»
پرسید: «آیا بر این اعتقادی که این مشکلی است؟»
جواب دادم: «بله. مسیحی ها به نظر من اقلیتی متوازن شده اند. با وجود این که نقششان مهم و مطلوب است و پلی میان سنی ها و شیعیان شده اند. اما جاه طلبی هایشان برای رهبری مسیحیان شرق و تلاششان برای پس گرفتن حقوقشان همین حقوقی که دارند را هم از دستشان خواهد گرفت. آنها شهروند بوده اند و همچنان هستند و شرکایی از سوی معظم مسیحیان شرق لبنان بوده اند.»
نظر شما :