چهل و ششمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
مسیحیان لبنان با سرنوشت خود بازی می کنند
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا چهل و ششمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
به سراغ یکی از افراد فعال در کنگره امریکا که اطلاعات دقیقی از اوضاع لبنان دارد و از جزئیات مسائل داخلی و تاثیرات خارجی آن مطلع است، رفتم. در ابتدای دیدارمان درباره لبنان پرسید، و از راهی که ممکن است امریکا بتواند از آن راه به لبنان کمک کند بدون این که آزاری به آن برسد. گفت: «می دانی که فساد در لبنان بسیار زیاد است و ابعاد گسترده ای دارد و فراتر از طوایف و مذاهب است.»
در جواب درباره ثبات متزلزل اوضاع امنیتی لبنان صحبت کردم و گفتم که بعید می دانم جنگی در داخل لبنان روی دهد یا آشوب امنیتی و نظامی حداقل در حال حاضر به وجود بیاید، برای این که چنین وضعیتی به سود هیچ کس در لبنان نیست، از جمله برای طرفی که بتواند چنین جنگی را انجام دهد. از این که خلاء ناشی از تعطیلی مجلس دولت و ریاست جمهوری، هر دو با هم را لنگ کند، ابراز نگرانی کردم.
از «تلاش هایی که بعضی ها برای بازگرداندن صلاحیت ها و توانایی و اعتباربخشی بیشتر به ریاست جمهوری انجام می دهند» پرسید. جواب دادم کسانی که دنبال چنین چیزی هستند در میان مدت و نه در طولانی مدت به مسیحیان آسیب می زنند، و این بار شاید این هزینه کارشان را تمام کند برای این که دیگر اکثریت نخواهند بود، برای این که آنها وقتی هم که اکثریت بودند ده ها سال پیش بود که درصد اکثریتشان هم جزئی بود. الآن شاید دیگر اقلیت شده باشند یا حداقل برابر باشند. برایش دلایل داخلی و خارجی جنگ 15 ساله لبنان را شرح دادم و اشاره کردم که بارزترین مطالبه مسلمانان کاهش اختیارات رئیس جمهور مسیحی و مشارکت در قدرت بود. بر اساس آن بود که توافق طائف در عربستان سعودی به دست آمد و توافقی خطی برای آن نوشتند که نمایندگان لبنانی با آن موافقت کردند که توافقنامه اسم همین شهر را به خود گرفت. آیا تصور می کنی مسلمانان قبول می کنند رئیس جمهوری برگردد که نه فقط قدرتمند بلکه صاحب صلاحیت های بیشتر با وجود تقسیم بندی های شدید مذهبی باشد؟ بعد «درگیری های» سیاسی بر سر قضایای مختلف سیاسی یا ملی را شرح دادم که در باطن طایفه ای و مذهبی هستند، از قانون انتخابات گرفته تا ایجاد مجلس سنا یا لغو توافق طائف یا قانون موسوم به قانون تقسیم برابر سه گانه.
نظر داد برای این که ریاست جمهوری ها بچرخد پیشنهادی وجود دارد که می توان به آن رجوع کرد. گفت: «چرخشی کردن ریاست جمهوری در بوسنی اجرا شد اما موفق نبود.»
جواب دادم: «راه حل های بسیاری هستند که اگر رهبران لبنانی و احزاب و طوایف و مذاهب بخواهند مشکلات را حل کنند می توان به آنها رجوع کرد. چرخشی شدن ریاست جمهوی در سوئیس اعمال شد و موفق بوده است.»
خندید و گفت: «ملت لبنان مثل ملت سوئیس نیست.»
جواب دادم: «هر گروه لبنانی لبنان خودش را می خواهد. برای همین همه گروه ها لبنان فعلی را لبنان خودشان نمی دانند. برای همین ویرانش می کنند و بر انتخاب هایش مسلط می شوند و آن را به سالنی که دیوارهایش ریخته است تبدیل می کنند.»
بعد همین کارمند کنگره درباره مالیات ها صحبت کرد و گفت: «هیچ کس مالیات را دوست ندارد حتی در امریکا. اتحادیه امریکا میان کشورهای مستقل کنفدرالی بود و برای اعضای خود مالیات وضع نمی کرد.»
ادامه دارد...
نظر شما :