حفظ توافق هسته ای برای اروپایی ها حیثیتی است
ساز و کارهای اروپا برای حفظ برجام از گزند ترامپ
نویسنده: حسین مفیدی احمدی، پژوهشگر مسائل اروپا
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد تحقق برجام و حفظ برجام، ضمن اینکه یکی از معدود مسائل اجماع ساز در حوزه سیاست خارجی اتحادیه اروپا بوده و خواهد بود، نقش مهمی در جایگاه آینده اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی در تنظیم دستور کار جهانی بر عهده خواهد داشت. می دانیم که با توجه به قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا، برخی بر این باورند که ترامپ قادر خواهد بود کشورهای اروپایی را مجبور به تبعیت از سیاست های ضد برجامی اش بکند. با این وجود به نظر می رسد کنش های یک جانبه و ضد برجامی رئیس جمهور آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای عمده عضو آن را در مرحله تصمیم گیری تاریخی پیرامون این مسئله قرار داده است که آیا آماده هستند از منافع و راهبردهایشان با و یا بدون آمریکا دفاع کنند یا نه؟ در این چارچوب پیش بینی می شود راهبرد اتحادیه اروپا در مواجهه با سیاست های یک جانبه آمریکا، اعمال سیاست های نهادی و چندجانبه و به صورت همزمان، توجه به نگرانی های امنیتی آمریکا باشد.
حال بینیم چرا اروپا با سیاست های ضد برجامی آمریکا همراهی نکرده و نخواهد کرد. نخست آنکه کنش ها و رتوریک اخیر ترامپ در حوزه برجام، خارج از گستره مفهومی و عملیاتی "جامعه جهانی" صورت گرفته و صرفا متکی به کنش یک جانبه آمریکا است. دیگر آنکه در چارچوب راهبردهای منطقه ای اتحادیه اروپا، این اتحادیه به ظرفیت های ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران اذعان دارد و نگران تبعات امنیتی واکنش های احتمالی ایران به سیاست های ضد برجامی ترامپ در منطقه بحرانی خاورمیانه است. در ضمن اروپا بر این اعتقاد است که در صورت فروپاشی برجام، با توجه به ناکارآمد شدن ابزارهای دیپلماتیک در مدیریت تنش های بین ایران و آمریکا، احتمال بروز جنگ یا نابودی رژیم اشاعه در منطقه خاورمیانه وجود خواهد داشت. در این نگاه، یکی از حوزه های منطقه ای تاثیر گذار بر جایگاه آینده اروپا در تنظیم دستور جهانی، منطقه خاورمیانه خواهد بود. اروپا بر این اعتقاد است که با افزایش سهم اروپا در مدیریت بحران های بین المللی از جمله در حوزه برنامه هسته ای ایران، اروپا قادر خواهد بود هزینه های بی ثباتی منطقه ای حاصل از اقدام یک جانبه آمریکا در خروج از برجام را کاهش دهد.
نکته قابل تامل دیگر آن است که در نظر اروپا، توافق هسته ای ایران صرفا پیامد تحریم ها و فشارها علیه ایران نبوده بلکه ماحصل رقابت های سیاسی داخل ایران نیز بوده است. در این نگاه، عملگرایان در ایران اتحادیه اروپا را ضامن حفظ برجام می دانند و فروپاشی برجام با تضعیف موقعیت عملگرایان در سپهر سیاسی ایران، انگیزه و اعتبار تحقق توافقات طولانی مدت با ایران را در حوزه هایی چون کنش های منطقه ای ایران از بین خواهد برد.
بدیهی است تمرکز اولیه اروپا حفاظت از برجام با استفاده از ظرفیت های لابی خود در سپهر سیاسی و قانونگذاری آمریکا و تلاش برای برسازی یک چارچوب و ساختار موازیِ برجام برای پاسخ دهی به نگرانی های مشترک آمریکا و اروپا خواهد بود. می دانیم که اروپا و آمریکا در حوزه کنش های منطقه ای ایران و همچنین برنامه موشکی این کشور نگرانی های مشترکی دارند. با این وجود در چارچوب راهبردهای منطقه ای اروپا، نوع مواجهه با این تهدید از منظر اروپا و آمریکای عصر ترامپ متفاوت است. اروپا بر این اعتقاد است از جمله از طریق ارائه مشوق های اقتصادی و استفاده از ظرفیت عملگرایان در ایران، ضمن حفظ برجام باید به سازوکاری مورد توافق طرفین برای مواجهه با نگرانی های آمریکا به ویژه در حوزه پایان بازه زمانی محدودیت غنی سازی ایران (سال 2025) دست یافت.
با این وجود در صورت خروج آمریکا از برجام یا تضعیف شدید برجام توسط آمریکا، ابزارها و راهبردهای پیش روی اتحادیه اروپا، احتمالا نهادسازی به نفع برجام و ایجاد بلوکی مشترکی با مشارکت چین و روسیه خواهد بود. به نظر می رسد نحوه مواجهه نهادی با سیاست های ضد برجامی آمریکا، از حوزه های اجماع ساز در سیاست خارجی اروپا بوده است. مقامات اتحادیه اروپا و مقامات کشورهای اروپایی در روزهای اخیر بارها اعلام کرده اند که اروپا بدون شک برای حفاظت از منافع شرکت های خود در مقابل تحریم های ثانویه آمریکا اقدام خواهند کرد. در این بین، تلاش برای ایجاد امکاناتی در خارج از آمریکا از جمله در اروپا و چین برای کِلِر کردن دلار؛ تصویب قوانینی مشابه قانون مسدود کننده اواخر دهه 1990 برای مقابله با تحریم های ثانویه و قوانین فرامرزی آمریکا؛ تلاش آژانس های اعتباری اتریش؛ دانمارک و ایتالیا برای تضمین صادرات به ایران؛ پیشنهاد کمسیون اروپا برای امکان پذیر کردن عملیات بانک سرمایه داری اروپا در ایران و ارجاع پرونده به سازمان تجارت جهانی از جمله سازوکارهای نهادی اعلامی و اعمالی اروپا خواهند بود. البته این نکته را باید در نظر داشت که با توجه به گسترش قابل توجه ارتباطات بانک های اروپایی و بازار آمریکا در سال های اخیر، در خصوص اثربخشی قوانین مشابه قانون مسدود کننده اواخر دهه 1990 تردید وجود دارد. با این وجود، کنش های اخیر کاخ سفید در حوزه برجام، تعهد آمریکا را به حفظ منافع مشترک اروپا و امریکا دچار تردید کرده است. در واقع اروپا از منظری بلند مدت به این نکته خواهد اندیشید که در صورت ادامه نقش منحصر بفرد و هژمونیک آمریکا در نظام مالی بین المللی، منافع اروپا به راحتی گروگان رویکردهای ایدئولوژیک کاخ سفید خواهد شد و نحوه مواجهه با سیاست های یک جانبه آمریکا در حوزه برجام یکی از نخستین صحنه های آزمون امکان سنجی آزادی این گروگان خواهد بود.
ایجاد یک بلوک کنش چند جانبه با مشارکت روسیه و چین و شرکای اروپا چون ژاپن؛ کره جنوبی و کانادا نیز از دیگر سازوکارهای احتمالی مواجهه با سیاست های یک جانبه آمریکا در قبال برجام خواهد بود. ایجاد این بلوک چندجانبه در رویکردی ترکیبی و عملگرا اولا به این معنا خواهد بود تا زمانی که هیچ مدرک موثری مبنی بر نقض برجام توسط ایران ارائه نشود بازگشت تحریمهای هسته ای تحمل نخواهد شد. ثانیا ایجاد این بلوک این پیام را به ایران منتقل خواهد کرد که واکنش احتمالی ایران به کنش های ضد برجامی آمریکا از جمله غنی سازی مجدد برجام خارج از محدوده توافق نیز تحمل نخواهد شد.
بدیهی است با توجه به موارد مورد اشاره، در کنار پیش ران های دیگر، اگر اروپا اراده و توان کافی را برای مقابله با کنش یک جانبه آمریکا از جمله در حوزه برجام و اقناع مقامات آمریکا در خصوص موثر بودن راهبردهای اروپا در مواجهه با بحراهای منطقه خاورمیانه و مواجهه با پدیده برجام از خود بروز ندهد، خودمختاری امنیتی و سیاسی اروپا برای سال ها و شاید دهه ها به تعویق خواهد افتاد. در ضمن در این سناریو، اروپا همچنان گروگان راهبردها و ایدئولوژی های حاکمین حال و آینده کاخ سفید خواهد بود. سناریویی که حداقل برای طرفداران پروژه اروپا چندان خوشایند نخواهد بود.
نظر شما :