سی و یکمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
حزب الله ثابت کرد قدرتمند است
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا سی و یکمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
درباره سوریه و جنگ های گوناگونی که در آن جریان دارد، مسئول مهم سابق که همچنان در بسیاری از پرونده های خاورمیانه فعال است، گفت: «ایران به بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه نچسبیده است. اما الآن وقت کنار زدن او از قدرت نیست. این موضع روسیه هم هست، که خود را درگیر ورود نظامی زمینی در سوریه نکرده است. آینده سوریه همچنان غامض است و هر گونه احتمالی برای آن وجود دارد. ایران به طور مستقیم 700 تا 700 کشته و زخمی به غیر از کشته های حزب الله داشته است. اما سوالی که نسبت به عراق یا سوریه مطرح می شود، این است که: چه کسی پول هنگفت بازسازی این دو کشور را پرداخت خواهد کرد؟ امریکا نخواهد پرداخت، روسیه هم نخواهد پرداخت، و نمی دانم که ایران خواهد پرداخت یا نه. اروپا هم شاید کمکی بپردازد. 5 میلیون پناهنده سوری در داخل کشورهای اروپایی هستند، شش میلیون هم خارج از سوریه هستند. سوریه چگونه می خواهد بازسازی شود؟»
پرسیدم نظرت درباره اردن چیست؟ جواب داد: «اردن الآن روی لبه انفجار است یا به عبارتی روی مرز هرج و مرج است. ملت اردن به سرعت به سمت رادیکالیسم و افراط گرایی با وجه فلسطینی – اردنی اش متمایل شده اند، یعنی «وست ب و شرق اردن» و «ایست بنکرز». بعد از وقوع سلسله حوادث تروریستی، ملک عبدالله دوم وزیر کشور و سپس وزیر دفاع را برکنار کرد. بعد از یک مدت طولانی شش فرمانده نظامی و امنیتی عالی رتبه را نیز کنار زد. در اردن فساد حتی در میان افراد غیرمدنی هم بیداد می کند. آموزش و تجربه در مقایسه با کشورهای غربی پایین است با وجود این که ارتش اردن بهتر از خیلی های دیگر است. در حمله تروریستی به یکی از ایستگاه های اردنی بعد از تحقیقات و بررسی ها روشن شد که هر 8 عنصر پلیسی که کشته شدند با خودشان به اندازه کافی که بتوانند بجنگند، گلوله نداشتند. گلوله ها در اختیار کسانی قرار می گیرند که ارتباطی با دولت ندارند. چطور می شود؟ شاید کسانی هستند که اسلحه و مهمات اردن را قاچاق می کنند. همچنین نهادهای نظامی اردن از کمبود آموزش و سلاح و تجربه رنج می برند. امریکا تا الآن یک میلیارد و ششصد میلیون دلار برای میزبانی از پناهندگان سوری و مبارزه با تروریسم به اردن داده است. اما فساد نابودش کرده است. رادیکالیسم در تمامی بخش ها در حال گسترش است. تروریست ها 60 کیلومتر راه رفتند و به یک «مانع» برخوردند و سه نفر از نیروهای ویژه امریکایی را کشتند. یک نفر از افراد نظامی موجود در ایست بازرسی تفنگش را گرفت و رفت. مابقی همه فرار کردند. بعدا همه آنها تلاش کردند از مسئولیت شانه خالی کنند، گفتند که درگیری ای میان افراد مسلح و نیروهای امنیتی درگرفت و سه امریکایی در این درگیری ها کشته شدند. در حالی که این حرف غلط است. عده ای شاهد بودند و همچنین نوار ویدئوی آن هم موجود است. ملک عبدالله دوم بعد از آن حادثه وقتی که به امریکا آمد و در فلوریدا توقف کرد به خودش زحمت نداد به خانواده سه امریکایی کشته شده تسلیت بگوید.»
این مقام مهم سابق امریکایی از من درباره لبنان پرسید، جواب دادم: «لبنان وارد عصر شیعه شد.» نظر داد: «حزب الله ثابت کرد که قدرتمند است. قدرت منطقه ای مهمی شده است. حزب الله در لبنان از همه قوی تر است. در سوریه با قدرت جنگید و «زخم های» متعددی برداشت. اما در لبنان قوی تر است. وضعیت لبنان سخت است.»
نظر دادم: «مسیحی ها اشتباه می کنند که برای توافق یا شراکت فعال ملی بدون این که بحث مسلمانان سنی و شیعه و دروزی در میان باشد، اعلام آمادگی نمی کنند.»
پرسید: «آیا نیاز است که قانون اساسی 1926 اصلاح شود.» جواب دادم: «این قانون بارها تعدیل شده است، آخرین مرتبه بعد از توافق طائف در سال 1989 بود. در این قانون اساسی ماده ای وجود دارد که هنوز هم اجرا نشده که همان ایجاد مجلس سنایی است که نمایندگان طوایف و مذاهب از همه ادیان موجود در کشور در آن حضور داشته باشند، همچنین تاکید کرده است که مجلس نمایندگان ملی یا منتخب بر اساس اصول ملی غیرطایفه ای یا غیرمذهبی تشکیل شود. اگر این قانون اجرا می شد دریچه ای به روی آینده مدنی کشور لبنان گشوده می شد. اما «سوریه اسد» نگذاشت اجرا شود تا به اصول طایفه ای و مذهبی چسبیده باقی بماند. لبنانی ها امروز به نظر می رسد به چیزی جز توافقات مذهبی یا طایفه ای و عدد و رقم راضی نمی شوند، مسیحی ها تلاش می کنند قهرمانان بازستاندن حقوق مسیحیان شرق کشور باشند. ماجراجویی می کنند و متحمل خسارت می شوند و خودشان را به عنوان شهروندانی که برای لبنان و شرکایش هزینه داده اند، جا می زنند. در حالی که این دو صفت شامل حال مسیحی ها نمی شود، با وجود تبلیغات تعدادشان به طور مداوم کم می شود.»
بعد پرسید: «چرا مسیحی ها با شیعیان متحد نمی شوند؟» جواب دادم: «بخشی از مسیحی ها با شیعیان متحد شدند و با قدرت به مجلس نمایندگان و سپس ریاست جمهوری رسیدند. بخش دیگر علیه حزب الله هستند و همچنان هم با آن مخالفت می کنند اما نامزد مسیحی برای ریاست جمهوری را تایید می کنند، محبوبیت هر دو تیم خیلی خوب است. اما الآن خطای بزرگی را مرتکب می شوند برای این که می خواهند در گیر و دار وضع قانون جدید انتخابات مجلس محدودیت های شیعه و سنی اعمال کنند.»
ادامه دارد...
نظر شما :