پانزدهمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
تلاش پاکستان در ایجاد موازنه نظامی در رابطه با ایران و عربستان
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا پانزدهمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
کارشناس برجسته آسیایی جدی و فعال که اطلاعات دقیقی درباره فعالیت های سیاسی و نظامی پاکستان دارد و ساکن امریکاست، می گوید که پاکستان در طول سال های گذشته در 22 کشور مسئولیت نظامی داشته است، و به اولین کشور در جهان در تامین «نیروی نظامی» برای کشورهای خارجی تبدیل شده است. پاکستان در حال حاضر آموزش نیروهای مسلح در کشورهای مختلف عربی حاشیه خلیج فارس را بر عهده دارد و هزاران نیروی نظامی آن با لباس های نظامی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خدمت می کنند. پاکستان همچنین بریگادهای نظامی پاکستانی که شامل نیروهای مسلح عربستانی نیز می شود در اختیار دارد. از لحاظ تاریخی بزرگترین لشکر نظامی پاکستان شامل 20 هزار سرباز و افسر می شود که در سال 1970 در مثلث مرزی عربستان و اردن و اسرائیل متمرکز بودند. بعد از حمله مسلحانه به مکه مکرمه در سال 1979 واحدهای نظامی بسیاری از این لشکر به عربستان سعودی فرستاده شدند. در نیمه های دهه هشتاد قرن گذشته واحدهای نظامی پاکستانی به منطقه الشرقیه در عربستان سعودی که چاه های نفتی را در خود جای داده اند و اکثر جمعیت ساکن آن را شیعیان تشکیل می دهند، انتقال یافتند. همچنین واحدهایی از نیروی هوایی پاکستان بر نوار ساحلی شمال خلیج فارس برای پشتیبانی از چاه های نفت مذکور در جنگ عراق و ایران مستقر شدند. در دهه نود واحدهای پاکستانی بسیاری به بهانه حمایت از شهرهای مقدس در عربستان به این کشور گسیل شدند. نواز شریف، نخست وزیر وقت گمان می کرد با این کار می تواند کشورش را به طور غیرمستقیم به عضویت پیمان نظامی ای که در آن موقع امریکایی ها فرماندهی می کردند در آورد. همان پیمانی که در زمان اشغال کویت توسط صدام حسین تشکیل شد تا نیروهای عراقی را از کویت اخراج کند. آن چه قابل توجه است این است که نواز شریف با همین پشتوانه بعد از 25 سال دوباره نخست وزیر شد و می خواست دوباره همین رویه را ادامه دهد. اما این بار این مجلس نمایندگان پاکستان بود که جلوی او را گرفت و اجازه نداد در سال 2015 نیروهای نظامی در جنگ یمن وارد شوند، با وجود این که عربستان از آن تقاضا کرده بود که نیرو بفرستد و از آن جا که بیشترین بهره را از بذل و بخشش های عربستان در جهان برده بود و در عین حال شهروندان پاکستانی بسیاری در عربستان کار می کنند، اما از انجام این کار خودداری شد.
وی در ادامه می افزاید: نکته جنجال برانگیز دیگر تصمیم شریف در سال 2015 به پاسخ مثبت دادن به تقاضای عربستان برای ورود به همکاری های نظامی با این کشور بود که پیش از این با مخالفت فرماندهان نظامی در راس آنها ژنرال قمر جافد بجوا، رئیس فعلی ستاد ارتش مواجه شده بود. در حالی که ژنرال شریف، سلف او، تمایل بیشتری به قبول پیشنهاد عربستان داشت. اطلاعات موجود حاکی از آن است که جنگ یمن بحث و جدل های داغی را در درون نهاد نظامی پاکستان به وجود آورد. بسیاری از فرماندهان ارتش از این نگران بودند که دخالت در جنگ یمن و ایستان در کنار عربستان که درگیر جنگ نیابتی با ایران است تنش های مذهبی داخلی به وجود آورد. این چیزی است که عبدالله گل، پسر رهبر حزب اسلامی در منطقه، حمید گل که معروف است ارتباطات بسیار نزدیکی با فرماندهان ارتش پاکستان دارد، بیان کرد. با وجود این نگرانی ها پاکستانی ها کمی کوتاه آمدند و الآن لشکری را به مناطق مرزی عربستان و یمن برای حمایت از عربستان از احتمال موفقیت حوثی ها در ایجاد شکاف احتمالی در میان آنها و همچنین در برابر گروه های «جهادی» اعزام کرده است. این مساله مغایرتی با مخالفت پاکستان با مشارکت نظامی در کنار عربستان در جنگ یمن ندارد.»
از او پرسیدم آیا پاکستان از این که یکی از ژنرال های بازنشسته اش، راحیل شریف، فرمانده بزرگترین ستاد ارتش مسلمان در جهان است که عربستان با هدف جنگ در یمن و بعدا جنگ با تروریسم تشکیل داده، استفاده ای هم می کند؟ پاکستان با توانایی هسته ای و نظامی خود چه چیزی به این جمع می افزاید؟
این پژوهشگر آسیایی جواب داد که انتخاب شریف به فرماندهی این مجموعه نظامی اعتبار مورد نیاز آن را تامین می کند. اما وضعیت پاکستان را تهدید می کند و آن را به طور بی سابقه ای به رویارویی ای که عربستان با ایران فرماندهی می کند، می کشاند. این مساله در چارچوب های جئوسیاسی و جنگ های مذهبی قابل تفسیر است. بعضی از دولتمردان پاکستانی هشدار دادند که انتخاب شریف برای فرماندهی این نیروی مسلمانی که عربستان فرماندهی می کند می تواند به توانایی پاکستان برای راه رفتن روی بند بسیار نازکی که میان عربستان با ایران وجود دارد، پایان دهد. پاکستان همسایه ایران، بزرگترین میهن اقلیت شیعه در جهان است. البته پاکستان با قبول فرماندهی این مجموعه تلاش می کند که رابطه ای میان ریاض و تهران ایجاد کند یا ایران را به عضویت آن در آورد. اما قطعا عربستان با این کار مخالفت خواهد کرد، به خصوص در سایه مناقشات پارلمانی پاکستان برای ایجاد روابط سیاسی و نظامی بسیار نزدیک با ایران. شاید بازگرداندن اجباری 39 هزار کارگر پاکستانی که در عربستان کار می کردند، به کشورشان به اتهام حمایت آنها از تروریسم نشانه ای از این مخالفت باشد.
ادامه دارد...
نظر شما :