سیزدهمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
ترامپ به زودی می فهمد کار با عرب ها سخت است
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا سیزدهمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
پژوهشگر جدی امریکایی که در پست های مرتبط با خاورمیانه کار کرده است، هفتمین دلیل تناقضات و مشکلات موجود که باعث شده روابط ایالات متحده با کشورهای عرب در خلیج فارس تضعیف شود و وجود آن می تواند باز هم روابط را ضعیف تر کند، در این می داند که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از این نگرانند که رئیس جمهوری جدید ایالات متحده پیشنهاد ایجاد «منطقه امن» در سوریه را نپذیرد. با وجود این که روشن است این طرح خطرناک است و به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است. اگر چه می دانیم که این طرح دو هدف را دنبال می کند، یکی تثبیت آوارگان سوری در داخل اراضی سوریه، و دیگری که قابل تحقق نیست، بازگشت سوری هایی است که به خارج پناهنده شده اند.
وی هشتمین تنقاض و مشکل را این مساله می داند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دوست ندارند نقش فعالی که ممکن است مخاطرات سنگینی را بر آنها تحمیل کند، بر عهده بگیرند. علاوه بر آن، آنها همیشه وقتی به مشکلی از این نوع بر می خورند چند دسته می شوند. شاید دلیل آن به برتری روس ها و ترک ها بر آنها از لحاظ نظامی بازگردد، از جمله بعد از تحولات سلبی ای که در نظرشان در سوریه در دو سال اخیر روی داده است. همچنین به برتری کسانی باز می گردد که در سوریه بر گروه های مخالف سوری برتری دارند، مثل ارتش سوریه و واحدهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و حزب الله و گروه های شبه نظامی دیگری که بعضی از آنها از عراق و بعضی دیگر از پاکستان و افغانستان آمده اند.
این پژوهشگر معروف نهمین تناقض و مشکل را وجود حکومت های سنی به خصوص عربی می داند که باعث می شود هدف اول «دستورالعمل» ترامپ به اجرا در آید، یعنی نابودی داعش. هدفی که باعث می شود به حکومت اسد و ایران اجازه داده شود خلائی که در بالا گفتیم را پر کنند و این در آخر منافع آنها را تهدید می کند. البته این را می دانی که حکومت های سنی عربی معتقدند که ایران روی «هلال شیعی» کار می کند و از مدت ها پیش این طرح از عراق و لبنان تا سوریه را در بر می گیرد، این طرح پستی و بلندی هایی داشته است اما می دانی ایرانی ها همچنان با جدیت در حال پیگیری آن هستند حتی اگر قابل شکست باشد. اما حداقل به نظر می رسد ایرانی ها در سوریه موفق شده اند. عربستانی ها می گویند که امریکای اوباما باعث این شکست آنها در برابر ایران شد و حالا از این می ترسند که دولت ترامپ که جای او آمده با خودداری از جنگ نیابتی با ایران در سوریه نفوذ ایران در این کشور را تضعیف نکند و حکومت اسد بر همه چیز مسلط شود.
وی دهمین تناقض و مشکل را درگیری مزمن میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها می داند. بعضی وقت ها خوش بینی هایی مبنی بر حل این مشکل از طریق مذاکرات حقیقی با حمایت کشورهای عربی که خود مذاکرات صلح را بنا کنند، به وجود آمده است. اما واقعیت این است که این موضوع دوباره از دستور کار خارج شده است به این دلیل که اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس فکر می کنند که ترس مشترکی از ایران و «گروه های تروریستی جهادی» سنی دارند، برای همین موضوع اسرائیل و فلسطین را کنار گذاشته اند. این ترس سبب شده است تا هیچ اقدام ایجابی برای فرایند صلح فلسطین و اسرائیل انجام نشود. اما فکر این که متبنیان صلح میان اعراب و اسرائیل باید گسترش یابد سبب شده است تا طرف ها به فکر دادن امتیازهای کمتر دردناک بیفتند که بیشتر با عالم واقع تطابق داشته باشد، مگر این که بنا باشد «فضای سابق با شیشه های جدید تشکیل شود». تا کنون اقدامی برای آغاز مذاکرات صلح انجام نشده است، مگر این که واقعا اسرائیلی ها و فلسطینی ها آماده گرفتن تصمیم های سخت بر سر مسائل جوهری مثل مرزها و بیت المقدس باشند. چنین نشانه هایی فعلا دیده نمی شود. خیلی سخت می توان تصور کرد که کشورهای عربی از طرح صلح خود در سال 2002 کوتاه بیایند، یعنی اسرائیل را به رسمیت بشناسند بدون این که برادران فلسطینی شان در مقابل چیز مهمی به دست آورند. عربستانی ها اشاره های ایجابی می فرستند اما هیچ چیز مجانی نیست.
پرسیدم در این حالت امریکا چه خواهد کرد؟
جواب داد: دیر یا زود کشف خواهد کرد که عرب های سنی شرکای «سختی» هستند. همچنین این را هم می فهمد که فعال کردن همکاری های منطقه ای به جایی نمی رسد. پایه های این کشورها در کار با هم به خصوص در زمینه نظامی ضعیف است، حمایت امریکا از آنها سبب می شود تا در امور همسایگانشان دخالت کنند. شاید این مساله سبب شود روابط اعراب با ترامپ به چالش بخورد همان طور که با اوباما خورد. برای همین امریکا باید سقف توقعاتش را پایین نگه دارد تا مجبور نشود به راهی کشیده شود که کاری را بکند آنها می خواهند انجام دهد. تا اگر موفقیتی در کار باشد برای آن کف بزنند و هلهله سر دهند، اگر هم شکستی رقم خورد ملامت متوجه خودشان شود. علاوه بر آن سیاست های دولت جدید در واشنگتن که مثلا، تدابیر سختی را برای مهاجرت مسلمانان به امریکا و حمایت از گروه های تندرو در اسرائیل اتخاذ کرده است، همکاری با آنها را سخت تر می کند. البته این به آن معنا نیست که هیچ زمینه ای برای همکاری دو طرف باقی نخواهد ماند. فضا برای همکاری در زمینه های دفاع دریایی و موشکی باز است، همچنین در زمینه دفاع از زیربناهای استراتژیک در خلیج فارس و حمایت امریکا از آنها در برابر ایران و گروه های تروریستی. اما تحقق آرزوی بازیابی روابط استراتژیک گسترده امریکا در خاورمیانه سخت به نظر می رسد.
ادامه دارد...
نظر شما :