چهارمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
تنها حزب الله می تواند با اسرائیل بجنگد
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا چهارمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
حزب الله حتی یک روز هم از برتری نظامی خود در داخل لبنان و موازنه دفاعی ای که توانست در برابر اسرائیل به دست آورد، دست نکشیده است، حتی از تقویت سامانه های نظامی خود در حالی که از تجربیاتی که از جنگ های گوناگون بعد از بهار عربی به دست آورد، نیز منصرف نشده است. این چیزی است که کسانی که اوضاع لبنان و منطقه و امور حزب الله را دنبال می کنند، می گویند. اما به این هم اشاره می کنند که مدت هاست نه تنها اوضاع لبنان به سود حزب الله است بلکه همه از آن حمایت می کنند و هیچ کس نمی تواند بر آن فشار بیاورد. حزب الله توانسته دستاوردهای مهمی را به دست آورد، متحد خود، میشل عون را بعد از این که دو سال و نیم دشمنانش مخالف ریاست جمهوریش بودند، رئیس جمهور کرد. دولتی تشکیل داد که یک سوم آن تحت کنترلش است به گونه ای که هیچ قراری برای آزار آن نمی تواند تایید شود. و حتی این حقیقت با وجود این که سعد حریری، رئیس جریان المستقبل نخست وزیر است، از بین نرفته است. در عین حالی که نخست وزیری او نیز از «فیلتر» حزب الله گذشته است، آن هم در زمانی که وضعیت سیاسی و مالی و مردمی و منطقه ای حریری ضعیف شده، و تقویت او نه تنها نزدیک نیست بلکه ممنوع است، به ویژه بعد از آن که رقابت هایی در درون حزبش برای رسیدن به جایگاه او و کسب دستاوردهای بیشتر آغاز شده است. آن چه حزب الله در این سطح انجام می دهد، پیش دستی در جنگ سوریه و تلاش برای رسیدن به توافقی سیاسی در آن است، به خصوص بعد از آن که روسیه از یک سال و چند ماه قبل دخالت مستقیم نظامی کرد و طرح های ناگهانی مطرح کرد مثل طرح فدرالیسم برای حل بحران سوریه، یا مثل قبول شرایطی با هدف آغاز روند انتقالی، یا قبول راه حلی به حساب رئیس جمهور اسد و حکومت او. یا مثل مطالبه روسیه از حزب الله برای عقب نشینی نیروهای آن از جبهه جنوبی در سوریه. اطلاعات دقیق و مهمی وجود دارد که ثابت می کند چنین مطالبه ای واقعا وجود دارد. اما موافقت متحدان سه گانه اسد و رهبران ایران و حزب الله را به دست نیاورده است. البته روسیه اصراری بر آن ندارد بلکه می خواهد حزب الله و متحدانش را در تنگنایی قرار دهد که در آینده این مطالبه به عنوان بخشی از راه حل و سپس آخرین گزینه برای راه حل مطرح شود. و البته این که اسد هم نمی تواند چنین چیزی را بپذیرد یا حتی درباره آن بحث کند در صورتی که متحدش، ایران، این موضوع را رد کند. مورد آخر البته هنوز حداقل الآن مطرح نشده است. و الا ایران می تواند تا اندازه بسیاری در صورتی که بر چیزی اصرار کند، امور را به تعطیلی بکشاند، به ویژه که از رابطه خوب روسیه و اسرائیل به خوبی آگاه است و می داند که روسیه برای حفظ آرامش درصدد رفع نگرانی های اسرائیل است و نمی خواهد حزب الله و متحدانش جبهه ای نظامی را علیه آن در آن مناطق بگشایند. بارزترین نمونه ای که برای آن می آورند، چیزی است که برای تهران در عراق اتفاق افتاد. از یک سو آقای مقتدا صدر موضع سیاسی ملی گرایانه نگران کننده ای در برابر ایران اتخاذ کرد. و از سوی دیگر چند روز بعد وزیر امور خارجه عربستان سعودی برای نخستین بار بعد از سال های زیاد به عراق سفر کرد و نخستین گفت وگوهایش را با مقامات عالی رتبه عراقی بدون اطلاع ایران انجام داد، ایران واکنش خود را چند روز بعد از طریق نمایندگان عراقی اش نشان داد. تظاهراتی علیه حیدر العبادی، نخست وزیر عراق در اثنای دیدارش از شهر کوت به راه افتاد.
آیا این به آن معناست که اسرائیل علیه حزب الله به ویژه در لبنان، عملیاتی در آینده نزدیک انجام نخواهد داد؟ یا آیا به این معناست که حزب الله خود را در وضعیت مناسبی برای جنگ با اسرائیل در صورتی که به آن حمله کند، می بیند اما اقدام به تحریک آن نمی کند تا اسرائیل واکنش بزرگی علیه آن انجام ندهد؟
همان کسانی که این دو موضوع را پیگیری می کنند، می گویند که سوال دوم در خودش جواب را دارد، آنها به سخنرانی های رهبران حزب الله استناد می کنند. اما سوالی که مطرح می کنند، این است که آیا حزب الله می خواهد وارد جنگی شود که اسرائیل می خواهد؟ پاسخ خیر است. اطلاعات و تحلیل های گوناگونی که در اختیارشان است نشان می دهد که دشمنان اسرائیل در جهان عرب به دلیل جنگی که در درونشان رخ داده است خیلی ضعیف شده اند، تروریسمی که آنها را هدف قرار داده و همچنین ترس از ایران که بر همه آنها به خصوص بر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مستولی شده آنها را از جنگ با اسرائیل باز می دارد. چنین چیزی 10 سال پیش نبود. اما تنها دشمنی که می تواند به اسرائیلی ها آزار نظامی برساند و مشروعیت منطقه ای دارد، حزب الله است، با وجود این که حضور نظامی در سوریه و جاهای دیگر دارد، و با وجود این که به دلیل جنگ سوریه آسیب های زیربنایی جدی دیده است. با همه اینها با توجه به جایگاه مردمی ای که دارد تا آن جا که همه لبنانی ها حاضرند از آن در برابر ترامپ و همدستانش دفاع کنند، همچنین روابط خوبی که با کشورهای عربی دارد با وجود این که بعضی از آنها به فکر منافعشان هستند و برخی دیگر همچنان با آن دشمنی رسمی دارند، اما با این وجود حزب الله تنها قدرتی است که می تواند در برابر اسرائیل بایستد و با آن بجنگد. برای همین تامین تسهیلات نظامی برای آن را دیگر به حساب نمی آورند. اگر حزب الله از جولان سوریه به اسرائیل حمله کند اسرائیل آن را حمله از جانب لبنان قلمداد می کند و آن را حمله ای "هوشمندانه" برداشت خواهد کرد، البته اسرائیلی ها این را هم می دانند که حزب الله و به همراه آن ایران جولان سوریه و جنوب لبنان را جبهه واحدی می دانند.
ادامه دارد...
نظر شما :