ایجاد نگاه جدید در سیاست خارجی دولت دوازدهم ضرورت دارد

کاهش تنش در عین حفظ عزت

۲۸ خرداد ۱۳۹۶ | ۱۵:۰۸ کد : ۱۹۶۹۵۵۱ گفتگو خاورمیانه
محمد جواد حق شناس می گوید: ما اگر خواسته‌های خود را بر منوالی که در دولت یازدهم دنبال کرده‌ایم، یعنی سیاست کاهش تنش، احترام متقابل و توجه جدی به منافع ملی پی بگیریم، می‌توانیم با عزت و احترام، حتی با وجود دولت جدید و روی‌کارآمدن شخصی مانند ترامپ، به منافع مطالبات و اهداف خود در ارتباط با واشنگتن دست یابیم.
کاهش تنش در عین حفظ عزت

عبدالرحمن فتح الهی: با وجود اینکه دولت یازدهم میراث دار یکی از بدترین دوره ها از مناسبات جمهوری اسلامی ایران با همسایگان و قدرت های فرامنطقه ای بود اما همت بلندی را برای قراردادن سیاست خارجی در مسیر تعامل سازنده و مؤثر با همه کشورهای جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت به کار گرفت. دولت یازدهم با سرمشق قراردادن خط مشی تدبیر و اعتدال، گام های متوازنی به منظور ترمیم و بهبود چهره جمهوری اسلامی ایران، کنارگذاشتن خط مشی تقابل و رفع تنش های غیرضروری با سایر دولت ها و به ویژه همسایگان برداشت و بسترهای لازم به منظور بهره گیری از ظرفیت ها، توانمندی ها و فرصت های پیش روی جمهوری اسلامی ایران را فراهم کرد. برنامه سیاست خارجی دولت دوازدهم بازتاب ترکیب و تناسب میان اصول، اهداف و راهبردهای استراتژی های دستیابی به آنهاست. این برنامه در پیوند با دستاوردها و مقدمات فراهم شده در دولت یازدهم و درنظرگرفتن افق های بلندپروازانه تری است که تحقق آرمان های ملت بزرگ ایران و منویات جمهوری اسلامی ایران را سرعت می بخشد. از همین رو و در راستای نکات مطرح شده، مطالبی که در ادامه می خوانید گفت وگویی است با محمدجواد حق شناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل سیاست خارجی درباره عملکرد دستگاه سیاست خارجی دولت یازدهم و باید و نبایدهای دیپلماتیک وزارت امورخارجه در چهار سال آینده:

قطعا دولت یازدهم در خلأ به مسئولیت نرسید و وارث شرایط، امکانات و مشکلات دولت های قبل از خود بود که موجب شد این دولت مسئولیت سیاست خارجی را در وضعیت وخیم و تأسف باری بر عهده بگیرد، با توجه به اینکه بزرگ ترین چالش دولت یازدهم تحریم های مربوط به پرونده هسته ای بود که با مسئله برجام حل شد، شما کارنامه دیپلماسی دولت یازدهم را در یک نگاه کلی چگونه ارزیابی می کنید؟

تحریم های ناشی از برنامه هسته ای ایران که خود را در قالب تحریم های سازمان ملل، اتحادیه اروپا، شورای امنیت و... نشان داد، آثار زیان باری را برای کشور و مشخصا مردم در پی داشت و روند گفت وگوهای ایران با غرب، در دولت احمدی نژاد با محوریت آقای جلیلی به بن بست رسید. این اتفاق رسیدن به یک نتیجه مطلوب و خروج از این بن بست را ناممکن کرده بود و قطعا تغییر دولت و سپردن این بار سنگین و گره کور دیپلماتیک به دولت جدید، یکی از راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در خروج از این قضیه بود. از دیدگاه من انتخابات سال 92، تحقق همراهی های دولت و حاکمیت و مردم بود که در 24 خرداد خود را متجلی کرد اما پس از این تجلی، مهم ترین مأموریت دولت در بستر شرایط نا بسامان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از مسئله تحریم ها، توجه به پرونده هسته ای و حل وفصل آن به طور جدی است.

بر این اساس می توان از عملکرد دیپلماتیک دولت یازدهم و شخص آقای روحانی با محوریت دکتر محمد جواد ظریف به عنوان یکی از فصل های درخشان دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران یاد کرد که توانست به بن بستی که به نظر خروج از آن غیر ممکن بود، پایان دهد. این مسئله به قدری مورد توجه جامعه و از اولویت های دولت یازدهم بود که روحانی با به کارگیری افراد و گروهی کارکشته و متخصص در سایه یک برنامه ریزی دقیق و به وجود آمدن یک همت و جدیت برای خروج از تحریم ها- که تقریبا دو سال اول دولت یازدهم به طور جد به این مسئله پرداخته شد- سعی در حل بنیادین این گره کور کرد که خوشبختانه با یک موفقیت چشمگیر این مسئله با برجام پایان پذیرفت. اگر بخواهیم در یک تقسـیـــم بنــدی دیپلماسی دولت دوازدهم را در پنج حوزه کلی که ناظر بر ایالات متحده آمریکا و ترامپ، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بحث تروریسم و سوریه، اروپا و شرکای راهبردی فرامنطقه ای به پکن ومسکو برمی گردد، تقسیم بندی کنیم؛ ابتدا از دید شما اولویت دیپلماتیک دولت دوازدهم و نحوه برخورد با دولت جدید ایالات متحده آمریکا چگونه باید باشد؟ آیا اساسا باید رابطه واشنگتن- تهران را بسان دولت نهم و دهم دید؟

 

به نظر می رسد ما اگر خواسته های خود را بر منوالی که در دولت یازدهم دنبال کرده ایم، یعنی سیاست کاهش تنش، احترام متقابل و توجه جدی به منافع ملی پی بگیریم، می توانیم با عزت و احترام، حتی با وجود دولت جدید و روی کارآمدن شخصی مانند ترامپ، به منافع مطالبات و اهداف خود در ارتباط با واشنگتن دست یابیم. با توجه به سیاست های خصمانه و محدودکننده ترامپ علیه ایران از زمان روی کارآمدنش، تهران باید در یک انعطاف سیاسی و با به کارگیری یک دیپلماسی هوشمند و برنامه ریزی شده، مراقب تقابلات سیاسی در ارتباط با واشنگتن باشد تا ناخواسته هزینه بیشتر را بر کشور تحمیل نکند. ایران باید با درنظرگرفتن دیپلماسی منضبط و منعطف بتواند ترامپ را خلع سلاح کند، آن هم ترامپی که در سفر اخیرش به عربستان و سرزمین های اشغالی، روی مسئله «ایران هراسی» مانورهای کم سابقه و حتی بی سابقه ای داد.

آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی، قول حل و کنارگذاشتن تحریم های «موشکی» و «حقوق بشری» علیه ایران را مطرح کرد. از دید شما آیا این اظهارات آقای روحانی در حد یک شعار تبلیغاتی است یا اینکه رئیس جمهوری دولت دوازدهم در چهار سال آینده توان انجام آن را خواهد داشت؟

با توجه به حضور جمهوری خواهان و در رأس آن شخص ترامپ که رویه ای مسالمت آمیز در این چند ماه درباره تهران از خود نشان نداده اند، باید گفت که قطعا اکنون شرایط سخت تر و درعین حال پیچیده تری پیش روی تهران و دولت دوازدهم قرار گرفته است. از همین رو باید گفت که هرگونه ارتباط، مذاکره یا گفت وگویی قطعا مانند دوره برجام در زمان دولت اوباما نخواهد بود و این مذاکرات امروز اقتضائات خاص خود را طلب می کند؛ لذا تهران می تواند به جای رویه ای که در برجام برای مذاکره با 1+5 در پیش گرفت، به ارتباط پررنگ تر یا قوی تر با کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و آسیای جنوب شرقی روی آورد و این مسئله باید یکی از ملزومات جدی دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم باشد و از این منظر با توجه به رویکرد مثبت و سازنده کشورهای اتحادیه اروپا و منطقه جنوب شرق آسیا نسبت به تهران، می توان از این بستر کمال استفاده را داشت؛ اما برای تحریم های موشکی مسئله کمی پیچیده تر است. در این خصوص هم باید از سیاست های موازی و موازی کاری سیاسی سایر ارگان ها جلوگیری کرد و با عدم بروز برخی رفتارهایی که به دور از منافع ملی است به فکر کاهش هزینه های جمهوری اسلامی درباره تحریم های موشکی باشیم. پس به نظر می توان درباره تحریم های حقوق بشری و موشکی هم برنامه ای چون برجام را به وجود آورد اما همان طور که گفتم هم به دلیل روی کارآمدن یک دولت رادیکال در واشنگتن و همچنین شرایط و اهمیت این مسائل دستیابی به این برنامه کمی دشوارتر، پیچیده تر و درعین حال زمانبرتر خواهد بود.

شما سیاست و مناسبات دولت دوازدهم در حوزه سیاست خارجی برای ارتباط با کشورهایی که سیاست تقابل جویانه ای را با محوریت ریاض در پیش گرفته اند، چگونه پیش بینی می کنید و از نظر شما دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم در این خصوص باید چه رفتاری دیپلماتیک را در چهار سال آینده اتخاذ کند؟

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که در تقابل با ایران هستند همواره در تشدید زاویه خود با تهران قرار دارند. آنها در این دوئل و با پیگیری این سیاست ها، نه تنها به افزایش قدرت و امنیت خود کمک نمی کنند که شرایط منطقه را بیشتر از پیش پیچیده می کنند. برای مثال در همین سفر اخیر ترامپ به ریاض، واشنگتن سعی کرد از دل مسئله ایران هراسی و بزرگ نمایی تهدید تهران علیه جامعه بین الملل و به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس در یک سیاست کاسبکارانه، معامله های کلان تسلیحاتی را به نفع خود منعقد کند تا بتواند از یک سو، هم از منابع مالی سرشار این کشورها به سود خود و تراست های اسلحه سازی آمریکا استفاده کند و هم از سوی دیگر، به منابع انرژی منطقه دست یابد. از این منظر واشنگتن با در پیش گرفتن سیاست ایران هراسی ایجاد و افزایش فضای دوقطبی را در منطقه برای سودآوری های بیشتر در دستور کار دارد. در نتیجه دستگاه سیاست خارجه دولت دوازدهم این مسائل را درباره مناسبات و رفتار دیپلماتیک در چهار سال آینده باید در نظر بگیرد و در سایه این رفتارها به مدیریت شرایط منطقه و همچنین مدیریت برنامه «ایران هراسی» روی آورد تا از ارسال پیام های منفی و مخرب چهره جمهوری اسلامی ایران توسط کشورهای عربی با محوریت ریاض جلوگیری شود. همچنین تهران باید در مناسبات خود با این کشورها رویکردی دو وجهی را در پیش بگیرد؛ رویکردی که از یک سو در پی حفظ عزت و کرامت ملت ایران باشد و از سوی دیگر، در راستای سیاست کاهش تنش و احترام متقابل به انعطاف سیاسی برای نزدیکی به این دول اما در کشورهای عربی منطقه خلیج فارس که در تقابل با تهران قرار دارند، باوجود تبلیغات فراوان درباره مسئله ایران هراسی، اتحاد لازم و رویکردی همسو وجود ندارد. چنانچه در همین مدت اخیر و پس از سفر ترامپ مسئله اختلاف کشور قطر با عربستان را شاهد بودیم. این کشورها درباره نوع رابطه شان با تهران از لحاظ تاریخی چندان یکدست نبوده اند. از یک طرف ما با مناسبات سنتی حسنه ایران و عمان روبه رو هستیم که این نوع از روابط درباره کویت صدق می کند و این کشور به ویژه بعد از حمله عراق در جنگ خلیج فارس، سیاستی معتدلانه تر را در افزایش ارتباطات با تهران در پیش گرفت و مضافا همچنان که گفتم در چند وقت اخیر سیاست های متفاوت قطر در تقابل با ریاض، آن را در زمره این کشورهای همسو با تهران قرار داده است؛ لذا اگر بتوان در چهار سال آینده مناسبات خود را با این دست از کشورها افزایش دهیم و آن را حسنه تر کنیم می توان بستری مناسب را برای ایجاد ارتباط و کاهش تقابل با سایر کشورها به دست آورد. از سوی دیگر، ما باید مناسبات دیپلماتیک گرم تر و عمیق تری را با مجموعه سازمان ها و نهادهای کشورهای عربی مانند شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه کشورهای عربی برقرار کرده و مضاف بر این نکات مطرح شده با اتخاذ رفتار و گفتارهای سنجیده ریاض را درباره سیاست های ایران هراسی خلع سلاح کنیم.

بخش دوم کشورهای عربی، شامل کشورهای هم پیمان تهران به ویژه کشورهای محور مقاومت و درگیر با مسئله تروریسم است. این کشورها تهران را نه به عنوان یک شریک استراتژیک، بلکه یک متحد تاکتیکی برای افزایش توان و درعین حال برگ برنده در جهت کسب امتیازات بیشتر در نظر می گیرند. حضور و سخنرانی نخست وزیر عراق به عنوان نماینده این کشور و متحد استراتژیک تهران در اجلاس سران کشورهای اسلامی با حضور ترامپ نشانی بر این مدعا ست که همنوایی نسبی خود را با سیاست ایران هراسی نشان داد، از همین رو از دید شما سیاست خارجی دولت دوازدهم درباره این کشورها چگونه باید باشد و ثانیا تهران در چهار سال آینده باید چه رویکردی را درباره مسئله سوریه، عراق و در کل مسئله تروریسم پی بگیرد؟ آیا شما اتخاذ سیاست هایی در راستای عملکرد سابق درباره مسئله تروریسم را در چهار سال آینده جایز می دانید؟

تروریسمی که امروز داعش نمایندگی آن را بر عهده دارد، یک اجماع علیه مسئله تروریسم را سبب شده و در سایه این نکات، نه تنها کشورهای منطقه که تمام جامعه بین الملل نگران گسترش تروریسم هستند اما نکته در اینجاست که در تقابل با تروریسم، امروز تهران بیشترین هزینه را پرداخت می کند ولی در روی دیگر مسئله بیشترین سود آن را سایر کشورها می برند. این کشورها، هم شامل کشورهای منطقه می شوند و هم شامل کشورهای غربی و اروپایی اما برای جمهوری اسلامی ایران متناسب با هزینه ای که در تقابل با تروریسم داریم، سود چندانی را به دست نیاورده؛ لذا با توجه به این شرایط و برای کاهش هزینه جمهوری اسلامی ایران در تقابل با تروریسم باید به سیاست افزایش مشارکت سایر بازیگران علیه این پدیده شوم روی آورد و البته باید گفت درباره رابطه با کشورهای همسو در محور مقاومت قطعا باید پای فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک به میان آورده شود و حتی می توان ارتباط خود را با کشورهای دیگری که می توان از آنان درباره این مسئله کمک های فراوانی را به دست آورد، افزایش دهیم. برای مثال می توان به مصر و اردن اشاره کرد؛ البته در این خصوص نباید پتانسیل های بالقوه و بالفعل کشورهای شمال آفریقا را از نظر دور داشت.

یکی از مهم ترین انتقادات وارده به عملکرد دستگاه دیپلماتیک و سیاست خارجی دولت یازدهم این بود که یک رفتار کاریکاتوریزه را از خود نشان داده یعنی با صرف اکثر انرژی و هزینه خود در مسئله تحریم های هسته ای، دولت یازدهم تمام تخم مرغ های خود را در سبد برجام گذاشته است، شما این نقد وارده را به دستگاه دیپلماسی چگونه می بینید؟

اولا در عرصه سیاست یقینا نمی توان نظری قاطعانه داد و با درنظرگرفتن این مسئله که سیاسی و سیاست ورزی امری نسبی است باید همه تحلیل ها و ارزیابی ها هم نسبی و با درنظرگرفتن همه شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی هر دوره صورت گرفته و سنجیده شود. سیاست یعنی اتخاذ بهترین تصمیم در شرایط موجود که به نظر من بهترین تصمیم برای حل وفصل مناقشه پرونده هسته ای ایران خود برجام بود. بله، در دو سال اول تمام توجهات و انرژی صرف مسئله برجام شد؛ البته همان طور که گفتم در تحلیل شرایط آن دوران، باید نقدی واقع بینانه را هم مدنظر داشت زیرا تمام مسائل کشور به پرونده هسته ای ایران گره خورده بود و اگر در گام نخست دولت هم و غم خود را برای حل پرونده هسته ای ایران و رفع تحریم ها به کار نمی برد، نمی توانست گام های بعدی را محکم تر بردارد، هرچند من هم به طور نسبی معتقدم دستگاه دیپلماسی همه تخم مرغ ها را در سبد برجام گذاشت و شاید می توانست طور دیگری هم که بهتر از عملکرد دو سال اول که شایسته تقدیر هم بود، عمل می کرد.

از دید شما این عملکرد می توانست شامل چه نکاتی باشد؟

به طور مثال وزیر امورخارجه می توانست با فعال تر کردن معاونت هایی که کمتر به آن توجه شده بود از ظرفیت های آن حوزه ها استفاده کند. معاونت حوزه هایی مانند آسیای جنوب شرقی، آمریکای لاتین یا آفریقا. به نظر من حتی در یک گام رو به جلو در برخی از موضوعات، سایر اعضای کابینه و اعضای دولت و وزرا می توانستند به کمک آقای ظریف بروند تا یک دیپلماسی عمومی یا اقتصادی قوی تری در این چهار سال گذشته را شاهد می بودیم. کما اینکه در مواردی مانند مسئله دیپلماسی انرژی و نفتی با فعالیت های جناب مهندس زنگنه ما شاهد افزایش قیمت و سهم تولید نفت تهران در اوپک بودیم، آن هم درحالی که تمام اعضای آن با کاهش سهم تولید روبه رو بودند و با چنین دیپلماسی موفقی تمام سیاست های ضد ایرانی ریاض در اوپک ناکام ماند؛ لذا معتقدم برای رفع نقصان رفتار کاریکاتوریزه دیپلماتیک در چهار سال آینده باید از وزرایی استفاده کنیم که با شناخت دقیق روابط دو یا چندجانبه به دستگاه دیپلماسی کمک کنند.

عملکرد غیربرجامی دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی دولت یازدهم را چطور ارزیابی می کنید و از نظر شما دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم در چهار سال آینده باید چه کارهایی انجام دهد؟

دولت یازدهم اقدام به ایجاد روابطی کرد که به نظر ادامه و استمرار آن برای کشور در زمینه های اقتصادی راهگشا باشد، در این دوران ما شاهد بودیم که به جای تمرکز بر سیاست برجام در چهار سال گذشته و حتی چند وقت اخیر سفرهایی به کویت، عمان، مسکو یا کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند اندونزی و ویتنام صورت گرفت که به نظر من این رویکرد باید تداوم یابد و در چهار سال آینده در حوزه مناسبات دیپلماتیک به سراغ کشورهای مرفه و مقتدر آسیای جنوب شرقی مانند کره جنوبی، ژاپن و مالزی برویم و روابط حسنه سنتی خود را با پکن و مسکو بیش ازپیش مستحکم کنیم. این مسئله می تواند موقعیت دیپلماتیک تهران را در چهار سال آینده بهبود بخشد.

در حوزه اروپا چه رویکردی را برای دستگاه سیاست خارجی دولت دوازدهم در چهار سال آینده متصور هستید؟ در ادامه یکی از ظرفیت های مناسب دیپلماتیک هم به قاره آفریقا بازمی گردد، از دید شما برای این قاره باید چه برنامه ای در مناسبات دیپلماتیک داشت؟

در حوزه اروپا با پیروزی امانوئل مکرون در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه باید روابط خود را با مربع اروپایی برلین- پاریس- مادرید- رم به نمایندگی از اتحادیه اروپا گسترش دهیم. این مسئله باید استراتژی مناسبات دیپلماتیک دولت دوازدهم در حوزه کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا باشد و قطعا این بستر روابط مثبت بعد از برجام می تواند زمینه ساز گسترش روابط عمیقی با اروپا شود اما درباره ظرفیت ها و برنامه دیپلماتیک دولت دوازدهم برای قاره آفریقا هم باید گفت که ما نباید پتانسیل های این منطقه را در چهار سال آینده از نظر دور بداریم، به ویژه کشورهای شمال آفریقا. ضمن اینکه باید روابط سنتی و حسنه خود را با آفریقای جنوبی هم در چهار سال آینده افزایش دهیم؛ البته در این میان دستگاه سیاست خارجی باید به اصلاح برخی از رفتارهای دولت احمدی نژاد درباره کشورهای آفریقای مرکزی که موجب ایجاد تنش و اختلاف با آنان شد، بپردازد تا بتوان این اختلافات را مرتفع کرد؛ البته نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم باید برنامه ای جدی برای کانادا و استرالیا هم در نظر داشته باشد، به ویژه با سیاست های خصمانه ای که در دولت کانادا علیه تهران شکل گرفته بود؛ لذا باید در راستای تعدیل این سیاست ضد ایرانی دولت کانادا، گام هایی اساسی برداشته شود که در نیل به این هدف می توان از بستر ایرانیان مقیم کانادا استفاده کرد. می توان سیاست مشابهی را برای استرالیا هم در نظر داشت و قطعا اگر چنین عملکردی را در دولت دوازدهم درباره سیاست خارجی شاهد باشیم، می توانیم جایگاه والای جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان نشان داده و قدرت چانه زنی خود را در ارتباط با واشنگتن و ترامپ و کشورهای مرتجع عرب با محوریت ریاض بالا ببریم.

انتشار اولیه: سه شنبه 23 خرداد 1396 / انتشار مجدد: یکشنبه 28 خرداد 1396

کلید واژه ها: دولت دوازدهم سیاست خارجی محمد جواد حق شناس


نظر شما :