گفتمان های غالب در روابط تهران - آنکارا

ایران و ترکیه می توانند بر سر سوریه به توافق برسند

۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ | ۱۵:۲۴ کد : ۱۹۶۸۷۷۵ خاورمیانه انتخاب سردبیر
علیرضا بیگدلی، سفیر سابق ایران در ترکیه: باید نگاه ترکیه را به تحولات منطقه و نظام بین‌الملل به خوبی رصد کنیم و آن را بشناسیم. نگاه دو کشور تا حدودی تحت تأثیر احساسات قرار دارد و این قهر و آشتی احساسی هم ناشی از توقعات برادرانه‌ای است که دو کشور نسبت به هم دارند.
ایران و ترکیه می توانند بر سر سوریه به توافق برسند

علیرضا بیگدلی، سفیر سابق  ایران در ترکیه*

دیپلماسی ایرانی: سه گفتمان «تقابل»، «رقابت و همکاری» و «تعامل» در روابط میان ایران و ترکیه نمود دارد. از زمان به قدرت رسیدن نجم الدین اربکان و انعقاد قراردادهای صادرات نفت و گاز میان دو کشور، گفتمان تعامل رویکرد غالب به خود گرفته است و هدف گذاری بر روی تجارت 30 میلیارد دلاری بین دو کشور سبب شده تا همچنان این رویکرد به عنوان گفتمان غالب میان دو کشور نمود داشته باشد. پیوندهای جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی میان دو کشور بسیار مهم بوده و تلاش برای حل و فصل عقلانی و خردمندانه مشکلات در روابط دو کشور هدف اصلی مسئولان دو کشور است. مهم ترین تحولی که در خاورمیانه می تواند اتفاق بیفتد، تحول در روابط ایران و ترکیه است و بسیاری از تحولات در منطقه ما می تواند مقدمه ای برای این تحول اساسی تلقی شود.

طراحی هایی وجود دارد که می خواهد روابط ایران و ترکیه را بر اساس منافع خود تغییر دهد. این طراحی ها نه تنها از سوی کشورهای منطقه، بلکه از سوی قدرت های بزرگ خارج از منطقه هم دنبال می شود. همکاری های دوستانه ایران و ترکیه تأثیر فوق العاده ای بر منافع دو کشور، کشورهای خاورمیانه و حتی فراتر از آن مناطق پیرامونی مثل بالکان، قفقاز، آسیای مرکزی، شبه قاره، خلیج فارس و همچنین جهان اسلام و روابط بین الملل خواهد داشت. اگر به نقشه ایران و ترکیه بدون خطوط و مرزهای سیاسی نگاه کنیم می بینیم که هارتلند واقعی از دریای اژه تا شبه قاره هند تشکیل می شود. بنابراین وقتی دو کشور ایران و ترکیه با دارایی های عظیم جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی می توانند منشأ تحول باشند، دیگران برای این تحول برنامه ریزی می کنند و اگر این تحول را مهم ترین تحول در منطقه خاورمیانه بدانیم، یقیناً اشتباه نکرده ایم. لذا باید کاملاً مراقب باشیم تا این تحولات در مسیری قرار نگیرد که برگشت ناپذیر باشد.

ایران و ترکیه هر دو کشور تاریخی هستند و دارایی و ظرفیت های تاریخی، فرهنگی، اقتصادی دو کشور بسیار بالاست. روندهایی از سوی دیگران در این منطقه در حال شکل گیری است که خواه ناخواه هم بر ما تأثیر می ­گذارد و هم تحت تأثیر مناسبات و توانمندی های دو کشور قرار می گیرد. سیاست همسایگی و باورهای ما به روابط با ترکیه باید اطمینان بخش و تنش زدا باشد و این در چارچوب منافع دو کشور و خاص دو ملت ایران و ترکیه است. ایران و ترکیه دو کشوری هستند که حکومت های مردم سالار دارند و بر اساس دموکراسی اداره می شوند، لذا ملزم هستند تا در مسیر خواسته های ملت های شان حرکت کنند. بنابراین باید بتوانیم در مسیر تقویت همکاری دوجانبه و همچنین همگرایی منطقه ای حرکت کنیم. یعنی فارغ از این که تحولات منطقه ای به چه سمت و سویی می روند، کاری که دولت ایران و ترکیه می بایست انجام دهند این است که دولت-ملت های منطقه را در یک محور همگرا در کنار یکدیگر قرار دهیم. این همان کاری است که شروع کرده بودیم و بین دولت های ایران، ترکیه، سوریه و عراق در حال اتفاق افتادن بود.

 باید تلاش کنیم روندها و ساختارهای متقابلی ایجاد کنیم که برای مدیریت مشکلات جنبه متقابل داشته باشند و دو طرف سود متقابل ببرند تا حالت پایدار به خود بگیرد. مثلاً بحث گردشگری یک موضوع یک طرفه و به سوی ترکیه است و باید تلاش کنیم تا به یک موضوع دو طرفه تبدیل شود و مذاکراتی هم بین دو رییس جمهور صورت گرفت و جناب آقای اردوغان به جناب آقای دکتر روحانی قول دادند شرایطی فراهم کنند که حتی گردشگرانی که از کشورهای دیگر به ترکیه می آیند، از جمهوری اسلامی ایران هم دیدن کنند. موضوعات زیادی وجود دارد که در برخی از آنها ممکن است تنها جمهوری اسلامی بهره مند شود و در برخی نیز ممکن است فقط ترکیه بهره ببرد و لذا باید تلاش کنیم که این بهره مندی متقابل شود. بنابراین اگر ایران و ترکیه نسبت به هم گشایش جغرافیایی داشته باشند می توانند از ظرفیت های اقتصادی گسترده ای که برای آنها وجود دارد، بهره ببرند. ایران باید برای ترکیه برای رسیدن به شبه قاره، آسیای مرکزی، شبه قاره و خلیج فارس دسترسی ایجاد کند و بالعکس ترکیه هم باید مسیرهایی جهت دسترسی ایران به مناطق مختلف جغرافیایی فراهم کند و این به نفع هر دو کشور خواهد بود. تبدیل شدن دو کشور به عنوان مسیر ترانزیتی هم برای خودشان و هم برای کل منطقه مفید است و می تواند به دو کشور نقش مرکزیت بدهد. ایران و ترکیه باید نسبت به هم سیاست متوازن و پایدار داشته باشند و ساز و کارهای عقلانی و خردمندانه برای حل مشکلات مان تهیه کنیم. چنان که این مسئله در داخل هر دو کشور پذیرفته شده و مشکلات درونی هر کشور به صورت عاقلانه و خردمندانه مورد بررسی قرار می گیرد، این اتفاق باید در روابط دو کشور نیز رعایت شود و مشکلات دو کشور به صورت خردمندانه و عاقلانه مورد بررسی قرار گیرد و حل شود.

ما باید برای تقویت مناسبات مردمی با جدیت تمام اقدام کنیم. این سرمایه بزرگی است که تمام مردم دنیا از آن بهره می برند. حساسیت نسبت به رفت و آمد مردم؛ نه از همگرایی، بلکه از واگرایی حاصل می شود. به عبارتی کسانی به کاهش مناسبات مردمی اعتقاد دارند که طرفدار واگرایی هستند. منافع ما اقتضا می کند که ملت های ما با هم ارتباط داشته باشند، بر هم تأثیر بگذارند و هر اندازه بتوانیم این پیوندها را تقویت کنیم به نفع ما خواهد بود. زیرساخت های فکری و فرهنگی یکی از شاخص های اصلی سیاست دو کشور است؛ ما نیاز داریم که به زیرساخت های فکری و فرهنگی مان توجه لازم را داشته باشیم و افراد، شخصیت ها و جریان هایی که می توانند نزد ملت های ما صاحب تأثیر جدی باشند و در حوزه های مختلف دینی، فرهنگی و علمی فعالیت می کنند، به مردم دو کشور شناسانده شوند.  موضوع اقتصادی، به این دلیل که منافع آن کاملاً ملموس و زودرس است، بحثی است که بیشتر از مسائل دیگر به آن رسیدگی کرده ایم.

 باید نگاه ترکیه را به تحولات منطقه و نظام بین الملل به خوبی رصد کنیم و آن را بشناسیم. نگاه دو کشور تا حدودی تحت تأثیر احساسات قرار دارد و این قهر و آشتی احساسی هم ناشی از توقعات برادرانه ای است که دو کشور نسبت به هم دارند. اگر نسبت به رفتار یکدیگر در محیط پیرامونی خود شناخت داشته باشیم، دیگر قهر و آشتی های احساسی در ارتباط دو کشور جایی نخواهد داشت. اولا ترکیه معتقد  بوده جهان در مرحله گذار است و ویژگی های خاصی بر این مرحله و همچنین نقش و تأثیر بازیگران وجود دارد. قدرت هژمون در دوران گذار دارای نقش است و سایر قدرت ها و بازیگران تلاش می کنند که در این دوران خود را به هژمون نزدیک کنند. همچنین معتقد است در دوران گذار قدرت های منطقه ای صاحب نقش هستند و با گذشت زمان نقش بیشتری هم می گیرند و معتقد است که ترکیه می تواند از این فرصت برای حل و فصل مشکلات خودش استفاده کند و در عین حال تأکید دارد که تهدیدهایی در روندهای دوره گذار وجود دارد که این روندها می تواند برای ترکیه گران تمام شود. بنابراین تلاش می کند در حوزه سیاسی رفتار خود را بر اساس این نگاه و این باور شکل دهد. ما می توانیم با شناخت بیشتر از این نگاه ترکیه، با آنها در حوزه هایی که احساس می کنیم می تواند بر روابطمان تأثیر بگذارد، گفتمان و گفتگویی جدی داشته باشیم و مشکلات مان را حل و فصل کنیم.

روابط ایران و ترکیه در طول تاریخ روابط بسیار مهمی بوده و از این روابط دیگران هم نفع برده اند و هم ضرر کرده اند. الآن هم شاهد هستیم که دوری و نزدیکی ما به یکدیگر، باعث می شود که مناسبات ما با دیگران هم تحت تأثیر قرار بگیرد. ما به طور هم زمان شاهد وجود سه گفتمان تقابل، گفتمان رقابت-همکاری و گفتمان تعامل در روابط ایران و ترکیه هستیم. در گفتمان تقابل، قدرت های بیرونی (فرامنطقه ای) حضور فعالی دارند و سرمایه گذاری های زیادی هم برای تشدید روند تقابل ایران و ترکیه انجام می دهند. عربستان، رژیم صهیونیستی و آمریکا قدرت هایی هستند که در این گفتمان حضور مبرزی دارند و منافع آنها در این است که در روابط ایران و ترکیه با چالش مواجه شود و برای این منظور سرمایه گذاری های کلانی هم انجام می دهند. در روابط بین ایران و ترکیه این گفتمان هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ ذهنیتی این ظرفیت وجود دارد که این گفتمان رشد کند، بنابراین باید کاملا مراقب باشیم. گفتمان رقابت-همکاری، گفتمان غالب در روابط بین ایران و ترکیه محسوب می شود. مشکل این گفتمان این است که در روابط دو کشور، پیوندهای قوی میان دو کشور شکل نمی گیرد. به عبارتی روابط را به شکل سنتی اداره می کنیم و مراقب هستیم که از طرف مقابل آسیبی به ما نرسد و تا آن جا که ممکن است از این رابطه نفع ببریم. به همین دلیل زمان زیادی صرف می شود و کار جدی انجام نمی شود. گفتمان تعامل، گفتمانی است که از سال 1996 و مرحوم نجم الدین اربکان تجربه کردیم و دولت جمهوری اسلامی ایران و ترکیه توانستند در این مسیر با هم حرکت کنند و قرارداد صادرات گاز و توافقات مهمی در این گفتمان شکل گرفته است. این گفتان در دوره آک پارتی هم ادامه پیدا کرده و الآن هم زمینه هایش وجود دارد.

 مسئله ای که وجود دارد امکان شیفت و انتقال روابط دو کشور از یک گفتمان به گفتمان دیگر است و این امکان وجود دارد که از تعامل به رقابت منتقل شویم یا از رقابت در مسیر تقابل گام برداریم. مدیریت عقلانی و خردمندانه روابط دو کشور، مدیریت مبتنی بر خواست دو ملت و این است که روابط را به سمت تعامل هدایت کنیم. بنده قائل به پدیده صفر مشکل در روابط با همسایگان نیستم، اما به حل و فصل خردمندانه مسائل و مشکلات میان دو کشور اعتقاد دارم. به هر حال زمینه هایی وجود دارد و ما می توانیم درباره آنها به گفتگو بنشینیم و آن را به صورت عاقلانه برطرف کنیم. در گذشته هدف گذاری بلندی در روابط دو کشور مد نظر بوده که به عنوان موتور محرکه روابط دو کشور کمک کرده که در حوزه اقتصادی، ظرفیت 30 میلیارد دلاری برای تجارت دو طرف دیده شود؛ حتی ظرفیت برای تبادل 15 میلیارد دلاری فراهم شده و علی رغم این که در سال 2012 به رکورد 23 میلیارد دلار رسید، اما 15 میلیارد دلار باقی مانده کماکان به فعلیت نرسیده است و ظرفیت لازم را ایجاد نکرده ایم. ضرورت کار در حوزه هایی مثل حوزه انرژی، قراردادهای جدید نفت، گاز، خطوط لوله و بخش صادرات برق و همچنین در بخش صنایع سنگین، اجرای پروژه های مشترک، توسعه ترانزیت به خصوص توسعه مرزها، توسعه متقابل گردشگری و همچنین توسعه همکاری ها در بخش های دفاعی و صنایع نظامی می تواند ما را به هدف 30 میلیارد دلاری مورد نظر برساند.

با وجود این که طی یکی دو سال اخیر روابط سیاسی دو کشور دچار تنش هایی شده که معتقد هستم تنش های تحمیلی است و بیشتر از حوزه پیرامون وارد روابط دو کشور شده است، اما خوشبختانه شاهد هستیم که روابط اقتصادی دو کشور از ثبات نسبی برخوردار است. البته عدد و رقم ها با تغییراتی همراه است دلیلش هم این است که مثلا نقش نفت و گاز در روابط زیاد است و نوسان قیمت این دو باعث می شود که  حجم صادرات ما کاهش پیدا کند یا در برخی حوزه هایی که صادرات انرژی مبتنی بر مصرف انرژی است قیمت ها تغییر کند، اما به طور کلی خوشبختانه شاهد نظم در روابط دو کشور هستیم و این مسئله نشان می دهد که روابط اقتصادی ایران و ترکیه از بنیان هایی برخوردار است که اعتقاد داریم مکمل یکدیگر هستند و اعتقاد داریم که این مسئله به حفظ دوستی ها و تقویت پیوندهای دو کشور در چارچوب همسایگی کمک کرده است. من اعتقاد دارم اگر همکاری های فعلی میان ایران و ترکیه در حوزه نفت و گاز وجود نداشت، امروزه وضعیت روابط دو کشور چنین نبود، بنابراین باید این همکاری ها را توسعه دهیم.

 ترکیه تنها کشوری است که ایران در این زمینه با آن به توافق رسیده و این توافق نیاز به توسعه و بهبود دارد و مذاکرات همچنان ادامه دارد. البته کمیته ها فعالیت شان طی یک سال گذشته کم شده و نیاز است تا شورای عالی روابط، کمیسیون ها و کمیته ها، فعال تر شوند. نظامی ها و نیروهای امنیتی باید تلاش بیشتری انجام دهند و ما نیاز داریم که سران و شخصیت های دو دولت رفت و آمدهای بیشتر و بهتری به کشورهای یکدیگر داشته باشند و ارتباط قوی تری ایجاد کنند.

اعتقاد دارم که ما می توانیم با ترکیه درباره سوریه به یک راه حل مشترک برسیم. دلیلش هم به مذاکرات ژنو 1 بر می گردد که برای اولین بار در مذاکراتی شرکت کردیم که حتی یک دور مذاکره بین ایران و ترکیه بر سر آن انجام نشده بود، اما وقتی در مذاکرات حضور پیدا کردیم روی 9 بندی که آمریکا و طرف های غربی توافق کرده بودند، ما هم توافق کردیم. اگر ما می توانیم با حضور آمریکا بر روی 9 بند توافق کنیم، قاعدتاً بدون حضور آمریکا هم می توانیم به توافق برسیم. این که تا کنون این اتفاق نیفتاده باید دقت کنیم و دلیل آن را بیابیم. منافع ایران و ترکیه، حضور یک دولت قدرتمند در عراق و سوریه است. دولت پاسخگویی که بتواند به نیازهای امنیتی خودشان و نیازهای امنیتی همسایگانشان پاسخ بدهند و با یکدیگر همکاری کنند. برخی از مشکلاتی که در روابط دو کشور به ویژه در سال های اخیر پدید آمده می تواند با یک دیدار میان سران دو کشور بر طرف شود و به شیوه خردمندانه مشکلات دو کشور را حل و فصل کنیم.

*متن سخنرانی در نشست " بررسی تأثیرات ژئوپلیتیکی منطقه بر روابط ایران و ترکیه" در شورای راهبردی روابط خارجی

انتشار اولیه: جمعه 15 اردیبهشت 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 25 اردیبهشت 1396

کلید واژه ها: ترکیه علیرضا بیگدلی


نظر شما :