ترامپ چین را بیهدف تحریک میکند
بازی با جنگ
عبدالرحمن فتح الهی: از 20 ژانویه با روی کار آمدن دولت جدید ایالات متحده، منطقه آسیای جنوب شرقی تا به امروز به کانون التهابات وتنشهای سیاسی – امنیتی بین کشورهای آن منطقه بدل شده است، از خروج آمریکا از پیمان ترنس پاسیفیک در 27 ژانویه و افزایش تعرفه های گمرکی محصولات چین و استقرار سامانه ضد موشکی تاد در تایوان و کره جنوبی گرفته تا تحریک جدایی طلبان تبت و سین کیانگ و رزمایش مشترک با سئول و آزمایش های موشکی و اتمی پیونگ یانگ، همگی نشان از این التهابات وتنش ها دارد، که گویی منطقه آسیای جنوب شرقی را به یک میدان بازی بدل کرده است اما این بازی می تواند برای همه بازیگران منطقه خطرناک باشد چرا که این اقدامات بازی با جنگ است.
اما در کنار این رویدادها رزمایش مشترک ژاپن وایالات متحده در روزهای اخیر هم بر میزان تحرکات و التهابات منطقه آسیای جنوب شرقی افزوده است. خبرگزاری کیودوی ژاپن و روزنامه سان کی شیمبون گزارش دادند نیروی دریایی این کشور و آمریکا در حال اجرای یک رزمایش مشترک در دریای چین شرقی، هم زمان با تشدید تنش ها در منطقه به دلیل آزمایش های موشکی کره شمالی هستند. شاید تمامی تحرکات من جمله همین رزمایش، مقابله با اقدامات چالش زای کره شمالی اعلام شده باشد، همچنان که هدف از این رزمایش هشدار دادن به پیونگ یانگ بوده است، چرا که رسانه ها اعلام داشتند که در آزمایش های موشک های بالستیک کره شمالی، چند موشک به نزدیکی مزرهای ژاپن اصابت کرده است. اما با این حال خود همین رسانه ها تصریح کردند که این رزمایش قرار است حضور نظامی مشترک آمریکا و ژاپن در دریای چین شرقی را به نمایش بگذارد. پس این تحرکات در واقع همان نقشه و استراتژی همیشگی ایالات متحده از آغاز قرن 21 است که همواره سعی در محاصره پکن به عنوان بزرگترین رقیب، تهدید و چالش خود را داشته و با همراه کردن ژاپن، کره جنوبی، تایوان و ... تلاش دارد تا چین را در یک حصار سیاسی – ژئوپولوتیکی قرار دهد. در راستای به کارگیری چنین تزی که سرلوحه اقدامات واشنگتن شده است، به فکر مهار و به محاق بردن چین نیز هست. از همین رو هم رزمایش مشترک اخیر توکیو برای آمریکا حکم درگیر کردن ژاپن با چین را پیدا کرده، چرا که چین و ژاپن در این منطقه بر سر برخی جزایر خالی از سکنه که ژاپن به آنها سنکاکو و چین به آنها دیااوئو می گویند، اختلاف دارد. امریکا می خواهد این دو کشور را سرگرم مناقشه ارضی کند. اگر نگاهی کوتاه به برخی رسانه ها داشته باشیم به خوبی در می یابیم که دلیل اصلی رزمایش اخیر، نه مقابله با تحریکات پیونگ یانگ که پیگیری مناقشه ارضی توکیو – پکن است؛ براساس گزارش شبکه N.H.K، نیروی زمینی دفاع ژاپن و ارتش آمریکا رزمایش مشترک زمینی در پایگاه آموزشی نیروی دریایی آمریکا در کالیفرنیا با شرکت 350 نیروی نظامی ژاپنی در کنار نیروهای ارتش آمریکا بر اساس سناریوی بازپس گیری یک جزیره دورافتاده را انجام دادند. این شبکه در ادامه گزارش داد که نظامیان ژاپنی در این رزمایش از خودروی نظامی خاکی – آبی AAV7 برای ورود به خشکی استفاده کردند و واحدهای ارتباطاتی – شناسایی نیز در این رزمایش شرکت داشتند. در نهایت این شبکه روشن می کند که وزارت دفاع ژاپن با برگزاری رزمایش های مشترک، خود را برای رویارویی با وضعیت اضطراری در زمان افزایش تحرکات دریایی چین آماده می کند. اما مکمل این گزارش را باید در خبر اول مارس روزنامه "سان کی" دید که به خوبی روشن می کند که این دست از اقدامات ایالات متحده یک سریال ناتمام است؛ روزنامه سان کی در گزارش مزبور اذعان داشت که ناو هواپیمابر "یواس اس کارل وینسون" قرار است بعد از اتمام رزمایش مشترک آمریکا با ژاپن به رزمایش مشترک آمریکا با کره جنوبی بپیوندد. این در حالی است که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا قرار است چند روز دیگر سفرش به کره جنوبی، ژاپن و چین را آغاز کند.
اما در مقابل این تحرکات، پکن هیچ گاه دست و پا بسته عمل نکرده و همیشه زیرکی خاص خود را در مقابله با این اقدامات داشته است. پکن همواره بعد از جنگ جهانی دوم دیگر در سایه تز سه جهان داعیه نمایندگی کشورهای فقیر دنیا را ندارد. امروز چین با یک اقتصاد آزاد قوی، سیاست های سوداگرانه و کاسب کارانه اش را پی گرفته است، از همین روست که هیچ گاه از کشوری حمایت یا عدم حمایت قطعی نداشته است و همواره همراهی و عدم همراهیش با سایر کشورها را فقط به داشتن منافع برای خود گره زده است. به همین واسطه هم زیرکی سیاسی دولتمردان پکن در راستای اقتصاد سوداگرانه شان به جایی رسیده است که در مواضع اخیر خود آزمایش های موشکی پیونگ یانگ را برای نزدیکی به ایلات متحده و کاهش تنش های موجود محکوم کرده است. در سایه استراتژی کاهش تنش و تنش زدایی، امروز چین دومین قدرت اقتصادی جهان است که خود را برای گرفتن جایگاه اول از آمریکا آماده کرده است. از همین رو هم امروز پکن برای تعدیل سیاست های واشنگتن نیازی به دست بردن به ماشه ندارد. کافی است مانند عربستان تهدید به خروج ثروتش از آمریکا را عملی کند و آن گاه نه تنها مانند واشنگتن در قبال عربستان که آن را از لیست کشورهای منع روادید خارج کرد که حتی به تکریم سیاست بین المللی اش هم دست می زند. ثروت 700 میلیارد دلاری ریاض تقریبا نصف اندوخته های اقتصادی 3/1 تریلیون دلاری اوراق قرضه پکن در آمریکاست، به همین واسطه آمریکا بزرگترین بدهکار چین به شمار می آید. این نکته مهمترین هشدار و تهدید برای واشنگتن است و مقامات کاخ سفید هم این را به خوبی درک کرده اند. ترامپ که با شعارهای پوپولیستی رشد اقتصادی و کاهش همین بدهی ها روی کار آمده است، اما هم او هم خوب می داند که نمی تواند زیاد پکن را عصبانی کند. چرا که ترامپ هم مانند پکن دنباله رو نوعی رویکر کاسب کارانه و اقتصادی است تا اندیشه های سیاسی در روابط بین الملل. از همین روست که اقتصاد پکن را با خروج از پیمان ترنس پاسیفیک یا افزایش 60 درصدی عوارض گمرکی کالاهای چینی و... نشانه رفته است.
اما از سوی دیگر هم جنگ پکن – واشنگتن روی دیگری هم یافته است، هرچند ذات هر دو بازیگر اکنون بر عدم وقوع جنگ بنا شده، چرا که روی دادن جنگ به نفع سیاست های اقتصادی هیچ کدام نیست اما اقدامات غیر اقتصادی اخیر را هم نباید فراموش کرد. اقداماتی نظیر افزایش بودجه نظامی آمریکا تا سقف 54 میلیارد دلار که در تاریخ آمریکا بی سابقه است و در مقابل افزایش 7 درصدی بودجه 146 میلیارد دلاری سال 2017 که برخی از فرماندهای ارتش ونظامیان بلندپایه چین تقاضای افزایش بودجه نظامی را تاسقف 12 درصدی نسبت به بودجه نظامی سال قبل را داشته اند. همچنین خرید سامانه موشکی اس- 400 از روسیه توسط پکن که بسیاری از کشورها من جمله ترکیه در همین سفر اخیر به مسکو تقاضای خریدش را داشتند یا اضافه کردن جنگنده رادار گریزJ-20 چینی که به نوعی در تقابل با جنگدهF -22 آمریکایی قرار دارد که اخیرا اسکادران هوایی ارتش این کشور آن را به خدمت گرفته است؛ البته چین در نمایشگاه هوایی ژوهای در سال 2014 نیز از یک جنگنده رادارگریز دیگر خود تحت عنوان جنگنده J-31 رونمایی کرد و مدعی شد که این جنگنده قرار است با جنگنده های F35 آمریکا رقابت کنند، اما حتی با وجود چنین اقداماتی هم نمی توان نشانه های وقوع جنگ را در این منطقه دید و این دست از اقدامات بیشتر به یک چنگ و دندان نشان دادن به همدیگر شبیه است ونظیر رقابت تسلیحاتی جنگ سرد شوروی و آمریکا است.
در راستای این ابعاد اقتصادی ونظامی، در بعد سیاسی هم باید گفت که چین در اکتبر و نوامبر امسال انتخابات " پلیتبرو "ی 19 امین کنگره ملی را برای تعیین کادر دفتر حزب کمونیست خود را در پیش دارد که در این اتنتخابات 24 عضو کمیته دفتر مرکزی و 9 عضو کمیته پارلمانی تعیین می شوند. بسیاری از کارشناسان معتقدند این انتخابات می تواند شرایط را برای حضور مجدد شی جین پینگ، رئیس جمهوری کنونی و ادامه همین سیاست ها را مهیا کند که زمینه ساز چالش های جدی برای سیاست های واشنگتن خواهد بود. اما در نهایت باید گفت که با در نظر گرفتن تمامی شرایط و ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی در روابط پکن – واشنگتن، شاید این دو کشور با اقداماتی سبب تحریک هم شوند و این تحریکات هم تا مرز جنگ پیش رود اما هرگز وارد فاز عملیاتی نخواهد شد.
نظر شما :