پنجاه و چهارمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
مسکو برای اوکراینی ها مثل نیویورک برای امریکایی ها است
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت پنجاه و چهارم آن را می خوانید:
مقام مهم در اداره سوم مهم داخلی کاخ سفید که اوضاع روسیه و سیاست های آن در خارج را دنبال می کند، در پاسخ به این سوال من که پرسیدم واکنش "پیمان آتلانتیک شمالی" به اشغال شبه جزیره کریمه توسط روسیه و تحریکاتش در شرق اوکراین چیست؟ گفت: «ناتو هیچ کار نمی کند. ناتو و امریکا اهمیت اوکراین برای روسیه را می دانند. امریکا می داند که اکثریت اوکراینی ها چندان برای پیوستن به ناتو دست و پا نمی زنند، برای این که دنبال ثبات هستند و می خواهند از مشکلات به دور باشند. نزدیکی میان اوکراینی ها و روس ها واقعا بسیار است. همان طور که امریکایی ها رویای دیدن از نیویورک یا زندگی در آن را دارند، اوکراینی ها نیز آرزوی دیدن از مسکو یا زندگی در آن را دارند. البته پیمان آتلانتیک شمالی و امریکا و اروپا نسبت به تعدی پوتین به اوکراین ساکت نخواهند نشست. تحریم هایی علیه روسیه اعمال کرده اند، این مساله سبب ایجاد مشکلاتی برای اقتصاد روسیه شده یا بر مشکلاتش افزوده است، به ویژه بعد از کاهش شدید قیمت نفت. همه می دانند که درآمد اصلی روسیه از نفت و گاز است. همه چیز (زیر بناها) در روسیه فرسوده شده است و نیاز به بازسازی و نوسازی دارند.»
نظر دادم: «عدم اقدام پیمان ناتو و عدم برخورد قاطع آن نسبت به تعدی روسیه به اوکراین سبب می شود تا کشورهای دیگر در اروپای شرقی به خصوص سه کشور حوزه بالتیک نیز مورد تعدی مشابهی قرار بگیرند. اگر روسیه این کار را کرد، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی چه خواهند کرد؟ آیا این بار هم پشت آنها را خالی خواهند کرد؟» جواب داد: «اگر پوتین گمان می کند در سه کشور حوزه بالتیک هم می تواند تظاهرات مردمی در تایید دخالت خود به راه اندازد مثل همان کاری که در اوکراین کرد، سخت در اشتباه است. اگر فکر کند که پیمان ناتو هیچ تحرکی برای حمایت از اعضای خود از جمله سه کشور حوزه بالتیک نخواهد کرد، باز هم سخت در اشتباه است. اوکراین عضوی از ناتو نبود. اما امنیت کشورهای عضو تامین خواهد شد.»
پرسیدم: «آیا به همین دلیل است که امریکا برگشته و بعد از آن که بسیاری از پایگاه های نظامی خود در اروپا را بست و ارتش خود را از آن جا بیرون کشید، دوباره انواع و اقسام سلاح و مهمات و ذخایر تسلیحاتی در آن جا انبار کرد تا خود را آماده رویارویی قدرتمند با پوتین کند و اگر مورد حمله قرار بگیرد با قدرت جواب دهد؟» جواب داد: «بله، امریکا این کار را خواهد کرد. این به آن معنا است که اگر نیازی پیدا شد نیروهای نظامی امریکایی به سرعت و با تمامی ابزارها حرکت خواهند کرد و می توانند در مدت کوتاهی وارد جنگ شوند. البته امریکا بعد از پایان جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، که روسیه معظم آن را به ارث برد، صدها هزار نفر از سربازانش که در اروپا متمرکز بودند را به شهرهایشان برگرداند. حتی تانک ها را بیرون آورد. اینها اگر لازم باشد برخواهند گشت. این رویکرد امروز است، اما هنوز کنگره تصمیمی در این باره نگرفته برای این که جزئی از بودجه سالانه ای است که باراک اوباما، رئیس جمهوری به کنگره ارائه داده و هنوز رای گیری بر سر آن نشده است.»
گفتم: «برایم از سوریه و روسیه پوتین و خط قرمز امریکا بگو. قصه این خط قرمز چیست؟» جواب داد: «خط قرمزی که اوباما ترسیم کرد و بعد از آن عقب نشست این است که در صورتی که اسد سامانه های سلاح های شیمیایی خود را تحویل ندهد، مورد حمله موشکی قرار بگیرد، همه این را می دانند. اوباما در مصاحبه با جفری گلدبرگ که اسم "عقیده اوباما" را بر آن گذشت، توضیحات بسیاری در این زمینه داد و خیلی از امور را روشن کرد. اوباما بعد از تجربه دخالت در افغانستان و عراق دیگر نمی خواهد به خارج از امریکا به خصوص خاورمیانه نیروی نظامی زمینی بفرستد. روسیه (رئیس جمهور پوتین) آمد و دید که راه خروجی هست. پوتین خودش را در موقعیت جئوپولتیکی ضعیفی دید، و مشاهده کرد که اسد فرو می پاشد، واحدهای نظامی زمینی و هوایی و دریایی به سوریه فرستاد تا بتواند ارتشش را نجات دهد. هدف اولش حمایت از مصالحش (مصالح کشورش) در منطقه بود. هدف دومش حفاظت از پایگاه دریایی طرطوس بود. هدف سومش نشان دادن قدرت خود به عنوان یک کشور مهم بود. اما وارد این مرحله نشد الا بعد از این که با ایران به تفاهم یا توافق رسید، ایران از او خواست که در سوریه دخالت کند برای این که دید دیگر به تنهایی نمی تواند اسد را حفظ کند و کاری کند که به مقاومت خود ادامه دهد یا جلوی سرنگونی ناگهانی او را بگیرد. اما با این وجود پوتین خیلی احساس آسودگی می کند. اما ایران، همان طور که گفتی ابزار توسعه یافتن منطقه ای اش نه نزد روسیه است نه نزد چین یا هند بلکه نزد امریکا است. ایران می خواهد گشایشی به روی امریکا داشته باشد اما بسیار کند و با حفظ حکومت اسلامی حاکم بر آن. روسیه نمی خواهد ایران هسته ای در همسایگی اش باشد، اگر از آن احساس خطر کند. مجموعه 1+5 که روسیه نیز در آن عضو است، نشان دادند که تمایل به حمایت از مصالح آن دارند. اما بعد از توافق هسته ای، به مصالح روسیه احترام نشد. به این ترتیب ایران به صادرات نفت خود با وجود سقوط شدید قیمت نفت، ادامه داد و به همراه دیگران بازار را پر از نفت کرد. این مساله روسیه را آزار داد.»
ادامه دارد...
نظر شما :