انتقاد به زیرکی و قدرتمند بودن رئیسجمهور آمریکا
اوباما یک استاد شطرنج است
نویسنده: جیمز فالوز
دیپلماسی ایرانی: چهار سال پیش در حال نوشتن مقاله ای درباره اوباما بودم. در آن مقاله من رویکرد آهسته و طولانی مدت یک رئیس جمهور یک دوره ای را بررسی کرده بودم که قصد شرکت در انتخابات مجدد را داشت و منتقدانش که او را ساده لوح و کسی که از پشت رهبری می کند، می نامیدند.
در حالی که بسیاری از متحدین، او را کناره گیر و منزوی می دانستند، او به جای این که مهره سرباز شطرنج باشد، یک استاد ماهر شطرنج است. آیا اوباما از جمهوری خواهان، چینی ها، روس ها و کنگره که باید با تلاش های وی موافقت یا مخالفت کنند (اگرچه حزب وی 63 کرسی را در مجلس نمایندگان از دست داد). انواع لابی ها و دیگرانی که با او مخالفت می کنند، زرنگ تر بوده است؟ یا این که جلوی آنها کم آورده است؟
مطمئناً برای بررسی پاسخ کامل به این سوالات نیاز به کتاب ها و سال های زیادی است. در حالی که بحران های بسیاری در جهان و آمریکا در حیطه مدیریت وی رخ داده است، بسیاری از موضوعات هم بی سر و صدا رخ داده است. ناآرامی های جهان عرب که تا حد زیادی ناشی از جنگ عراق در دوران بوش بوده است، در دوران اوباما شتاب بیشتری گرفته است. از لحاظ سیاسی، به جز حزب دموکرات، اوضاع در مقایسه با زمانی که وی روی کار آمد ضعیف تر شده است.
اما امروز، پس از توافق بر سر تغییرات آب و هوایی در پاریس، اشتباه خواهد بود اگر سه اتفاق مهم که در دوره وی اتفاق افتاد و اگر وی نبود احتمالاً رخ نمی داد، را نادیده بگیریم:
توافق آب و هوا: این توافق به طور غیرقابل باوری در نقطه مقابل مذاکرات کپنهاگ قرار دارد که در اوایل دوره اوباما به طور کامل فروپاشید.
برقراری روابط با کوبا: این اقدام آغازی بر پایان احمقانه ترین اشتباه (تغییر آن سخت تر بوده است) در سیاست خارجی معاصر ایالات متحده است.
توافق بین المللی با ایران: توافقی که در کوتاه مدت بهترین چشم انداز را برای ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای موجب شده است و در بلندمدت باعث پایان دادن به اقدامات مخرب در نظم بین المللی خواهد شد.
انجام این اقدامات کار آسانی نبوده است. دویست کشور بر سر همه چیز توافق کردند، آن هم زمانی که دو تا از آنها یعنی ایالات متحده و چین، به علاوه روسیه، هند و عربستان سعودی از بقیه مهمتر هستند. به این مسئله باید قانون بیمه درمانی را هم اضافه کرد. چه با این اقدامات موافق باشید، چه مخالف باشید، این کارها از عهده یک مهره سرباز بر نمی آید.
من مقاله چهار سال پیش خود را این گونه پایان داده بودم:
«اگر اوباما پاییز امسال در انتخابات شکست بخورد، همیشه به صورت یک فرد ناامید کننده در اذهان باقی خواهد ماند. فردی نمادین بودن مهم است، اما فردی تصادفی بودن که موجب برانگیخته شدن امید حل مشکلات می شود ولی نمی تواند کاری از پیش ببرد، مشکل ساز است. وی به عنوان کاندیدا توانست تغییری نمادین ایجاد کند. وی تغیرات محدودی به وجود آورد. مهمترین دستاورد وی کمک به پایان دادن به رکود بزرگ اقتصادی بود. اساسی ترین دستاورد قانونی وی، قانون بیمه درمانی است که ممکن است لغو شود. اگر اوباما مجدداً انتخاب شود این شانس را خواهد داشت تا دستاوردهایش را تقویت کند و مهمتر از آن براساس آن چیزهایی که یاد گرفته است، عمل کند. شواهد نشان می دهد اگر وی به دوره دوم ریاست جمهوری اش برسد، شانس بهتری برای عملی کردن آنچه که بسیاری از مردم تصور کرده بودند، خواهد داشت.»
احساسی ترین انتقاد تی پارتی به اوباما مربوط به بی اثر بودن و ضعیف بودن وی نیست، بلکه مربوط به زیرکی و قدرتمند بودن وی است و این که توانسته جمهوری خواهان مجلس نمایندگان و سنا را گول بزند و آنها قدرت متوقف کردن وی را ندارند: «در حالی که بسیاری از رای دهندگان حتی دموکرات ها درباره موفق بودن و به ثمر نشستن برنامه های اوباما ابهام دارند، جمهوری خواهان فکر می کنند که وی پیروز شده است. اما جمهوری خواهان معتقدند که فریب خورده اند و رئیس جمهور افکار عمومی را گول زده است و برنامه کاری سوسیالیستی-مارکسیستی اش را مخفی کرده است. جمهوری خواهان و این قبیل آمریکایی ها شکست خورده اند.»
منبع: آتلانتیک/ مترجم: حسین هوشمند
انتشار اولیه: پنج شنبه 26 آذر 1394 / انتشار مجدد: چهارشنبه 9 دی 1394
نظر شما :