جای خالی متحدان منطقهای آمریکا در ائتلاف علیه تروریسم
اعراب هنوز تهدید داعش را باور نکردهاند
نویسنده: روبرت مانینگ
دیپلماسی ایرانی: «دوستان خود را نزدیک و دشمنان خود را نزدیک تر نگاه دار.» ای جمله نصیحت هوشمندانه مایکل کورلئونه در فیلم کلاسیک پدرخوانده است. با این حال به نظر می رسد که آمریکا در شرایط حاضر برای نظم بخشیدن به استراتژی خود در خاورمیانه باید دیدگاهی عکس آنچه کورلئونه بدان معتقد است، اتخاد کند. زمان آن فرا رسیده است که آمریکا نگاهی جدی تر به نقش دوستان و متحدان عرب خود در منطقه داشته باشد.
به نظر می رسد که حملات تروریستی اخیر در پاریس و ادامه یافتن جنگ در سوریه پاسخی بین المللی در حد و اندازه های پاسخی که به تجاوز صدام حسین به کویت در 1990 داده شد، نیاز داشته باشد. اقدامات تروریستی جدید گروه داعش نشان می دهد که این گروه تهدیدی جدی نه تنها برای کشورهای عرب منطقه، بلکه تهدیدی قابل توجه برای قدرت های خارج از منطقه شامل آمریکا، اروپا، روسیه، چین، هند و ژاپن است.
پس از حمله صدام به کویت جیمز بیکر، وزیر خارجه آمریکا توانست ائتلافی فراگیر با حضور شوروی و حتی رژیم اسد علیه صدام ایجاد کند. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا هم اکنون آمریکا نمی تواند چنین ائتلافی علیه داعش به پا کند؟ جیمز بیکر آمریکایی کجاست تا بار دیگر ائتلافی کارآمد ایجاد کند؟ اما اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم نباید همه تقصیرها را معطوف به اوباما و دولت آن ببینیم.
چرا عربستان سعودی، مصر، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه که داعش برای آنها تهدیدی حیاتی محسوب می شود کاری نمی کنند و مشغول دغدغه های دیگر شده اند؟ داعش اعلام خلافت اسلامی کرده است و خود را رهبر مسلمین خوانده است. بنابراین تلاش برای تصرف سرزمین های مقدس مسلمین یعنی مکه و مدینه نمی تواند دور از ذهن باشد. چگونه ریاض می تواند این واقعیت را نادیده بگیرد؟ داعش پیش از این در صحرای سینا عملیات داشته است.
همین چند کشور نزدیک به 5 میلیون نفر نیروی مسلح در اختیار دارند، اما اعزام نیروهای خود به جنگ با داعش را در حیطه منافع نسبی خود نمی بینند. همانطور که این واقعیت در جنگ عراق عیان شد، هیچ جنگی با اتکای صرف به حملات هوایی به پیروزی نمی رسد. هر استراتژی که هدف غایی آن از میان بردن داعش باشد، دیر یا زود به استفاده از نیروی زمینی برای بازپس گیری سرزمین های اشغال شده و بنیان نهادن حکومتی جدید نیاز پیدا می کند.
سوال جالب توجهی که اینجا مطرح می شود این است که چرا کشورهای عربی که خواهان نقش امنیتی جدی آمریکا در منطقه هستند، خود به شدت درگیر دغدغه های دیگری مثل ایران شدند؟
گفته می شود که عربستان و سایر متحدان آمریکا در منطقه هنوز داعش را به عنوان یک تهدید جدی که می تواند رژیم های آنها را در معرض خطر قرار دهد، باور نکرده اند. این باور که نقش ایالات متحده برای حفظ جریان نفت ضروری است، سابقه ای طولانی دارد. هیچ یک از اعضای اوپک علاقه ای به از بین بردن منبع حیاتی خود ندارند. چه کسی از این انگیزه برخوردار است که جریان نفت را به مخاطره بیندازد؟
علی رغم وجود بحث های زیاد پیرامون لزوم ایفای نقش واردکنندگان انرژی مثل چین و هند و ژاپن در حفظ جریان نفت، نقش موازنه بخش آمریکا در منطقه پرآشوب خاورمیانه هنوز یکی از مهم ترین ستون های ثبات قلمداد می شود.
اما معمایی که باقی می ماند این است که هیچ قدرت غربی به تنهایی نمی تواند مقابل داعش بایستد و آن را از پا در بیارد. اگر چنین ائتلافی به عنوان جنگ غرب علیه داعش نگریسته شود، واکنش شدید داعش را در پی خواهد داشت. این همان دامی است که داعش در انتظار آن است.
ائتلافی می تواند از کارآمدی برخوردار باشد که قدرت های منطقه ای نقش اصلی را در آن به عهده بگیرند. اگر این ائتلاف فقط نام آن را یدک بکشد و همه امور مهم آن به آمریکا و متحدان غربی آن محول بشود، کاری از پیش نخواهد برد. آمریکا، فرانسه و روسیه صرفا باید نقش حمایتی را ایفا کنند. این کشورهای منطقه هستند که باید نشان دهند داعش نماینده اسلام نبوده و از مشروعیت برخوردار نیست.
ماهیت این تعارض، حضور کشورهای منطقه در پایان دادن به این تهدید را اجتناب ناپذیر می کند. تخمین ها نشان می دهد که بیش از 100 هزار نیروی زمینی نیاز نیست. حدود نیمی از این تعداد برای عملیات های کوتاه مدت و نیمی دیگر به عنوان نیروهای حافظ صلح در بازه یک تا دو ساله دوران گذار مورد نیاز هستند. اگر ارزیابی های امنیتی متحدان منطقه ای آمریکا تا به این اندازه با ارزیابی های واشنگتن فاصله دارد، باید در ارتباط امنیتی دوجانبه آنها با آمریکا تجدید نظر صورت بگیرد. شراکت امنیتی باید بازتاب دهنده منافع مشترک باشد و جاده ای یک طرفه نیست.
بدون شک همه دولت های منطقه این را درک کرده اند که همه مداخلات نظامی غرب در منطقه از سایس پیکو گرفته تا تجاوز آمریکا به عراق همگی مخرب بوده است.
اگرچه نگرانی اعراب از افزایش نفوذ ایران در منطقه قابل درک است، اما در حال حاضر داعش تهدیدی جدی تر تلقی می شود. بعلاوه، داعش بدون حل معضل سوریه از بین نخواهد رفت. در حل بحران سوریه اشتراکات منافعی نیز با ایران وجود دارد که آن را به یکی از پایه های اصلی حل بحران سوریه تبدیل می کند.
در مناطق دیگر از جمله اروپا و آسیای شرقی، ایالات متحده نقش اصلی را در تامین امنیت به عهده دارد و روابط امنیتی و شراکت های فعالی با کشورهای این مناطق دارد. در ناتو تعهد به امنیت دسته جمعی بنیان همکاری های امنیتی است. در آسیای شرقی نیز با ائتلاف آمریکا-ژاپن، آمریکا- انگلیس، آمریکا-استرالیا و افزایش همکاری های استراتژیک در آ.سه.آن یک شبکه امنیتی در حال بسط و گسترش است.
اما در منطقه خاورمیانه هنوز اولویت های مشترک بر پایه درک مشترک از تهدید تعریف نشده است. اگر این روند ادامه پیدا کند، آشوب در منطقه ادامه پیدا خواهد کرد و تنها داعش از این وضعیت بهره خواهد برد. ادامه این شرایط تنها پیوندهای امنیتی آمریکا را با منطقه کاهش خواهد داد.
منبع: فارن پالسی / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/۲۵
نظر شما :