رژیم آلسعود نگران بازگشت به موقعیت فرودست است
خطاهای راهبردی عربستان در ایجاد وضعیت بحرانی
نویسنده: علیرضا اکبری، کارشناس مسایل استراتژیک و دانش آموخته صلح سازی و حفظ صلح
دیپلماسی ایرانی: سرانجام حکومت سعودی، در پی مقدمه چینی و زمینه سازی ها، روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرد و دیپلمات های خود را از تهران فراخواند. این عمل، نشانه خوبی در روند تحولات آتی امنیتی منطقه نیست. حکومت ریاض، ایران، منطقه و جهان را چگونه ارزیابی می کند که اینچنین پر مخاطره رفتار می کند؟ پر واضح است که راهی را که حکومت سعودی دنبال می کند، به ترکستان است. تصورات غلط و اشتباهات محاسباتی، حکام سعودی را به خروج از مسیر منطقی کنش منطقه ای سوق داده است. رویکردی که می تواند به "ایجاد وضعیت بحرانی" تا لبه پرتگاه جنگ فراگیر فرامنطقه ای، منجر شود. اشتباهات حکام سعودی را می توان در این فصول، ارزیابی کرد:
نخست: سوءبرداشت از "توان نظامی خود" و تصور "داشتن قدرت عبور" از یک مخاصمه جدی، با یک قدرت فراتر از طراز منطقه ای. (خود بزرگ بینی)
دوم: تصور غلط "امکان بسیج کنندگی" دولت های عربی و غیر عربی منطقه و همراه کردن آنها در قمار بزرگ امنیتی خود
سوم: تصور غلط احتمال و امکان حمایت و پشتیبانی قدرت های جهانی، از جنگ افروزی سعودی، تا مرز "گسترش جهانی جنگ"
چهارم: برآورد خطا نسبت به "میزان توانمندی و قدرت راهبردی" جمهوری اسلامی ایران، و تصور امکان "مقاومت و بقای سعودی" در صورت وقوع "برخورد مستقیم" با ایران
پنجم: اشتباه محاسبه، در خصوص "توان کنترل صحنه بحران"، بعد از تهدید، و قبل از برخورد احتمالی. ( اشتباه محاسبه راهبردی در فرایند کنترل بحران)
ششم: نداشتن تحلیل و ارزیابی صحیح و واقعی از " کیفیت و وضعیت روندهای امنیتی" جاری در سطح منطقه و جهان. ( دولت سعودی به غلط تصور می کند اگر قادر بوده در پروژه داعش، تا حدودی منافعی دست و پا کند و یک ائتلاف نیم بند - و ناکام- از تعدادی دولت بی انگیزه و دست دوم فراهم کند، به همان قیاس قادر خواهد بود، در قواره یک کشور سطح منطقه ای، از عهده یک بحران کنترل شده "ساختگی" در حد و اندازه "مخاصمه با جمهوری اسلامی ایران" نیز برآید)
هفتم: دولت سعودی، به غلط، تصور می کند، در پی ایجاد یک جریان "تخریبی و آنارشیستی" نظیر داعش، و راه انداختن یک جنگ بی هویت در یمن، توانسته باشد تا سطح "تفوق نظامی - امنیتی" بر کل منطقه، ارتقاء بیابد.
رژیم آل سعود، از سوی دیگر، تصور (یا فرض) می کند که، جمهوری اسلامی ایران، با ورود به فاز اجرایی برجام، در عین حفظ و ارتقاء توانمندی دفاع ملی، و بازسازی مناسبات سیاسی اقتصادی خود با قدرت های جهانی، مجالی برای تنفس و حضور منطقه ای عربستان سعودی، باقی نخواهد گذاشت؛ بنابراین، حکومت ریاض، خود را در نوعی "تنگنای تاریخی خفقان آور" تصور می کند که اگر پیش از عادی سازی روابط و مناسبات جهانی ایران و بازگشت ایران به موقعیت و منزلت طبیعی خود، "نظام قدرت و امنیت" منطقه را از طریق بحران سازی، در لبه پرتگاه یک جنگ بزرگ قرار ندهد، دیگر هرگز از سوی منطقه و جهان، جدی گرفته نخواهد شد و بار دیگر ناچار خواهد بود در "موقعیت فرودست" که وضع طبیعی شبه جزیره العرب است، تا ابد اسیر شود. این تصور و برداشت غلط، ناشی از احساس لذتی است که رژیم آل سعود، در طول بیش از سه دهه گذشته، در پی غیبت ایران و از ناحیه ورود اقتضائی سعودی، به جرگه یک کشور سطح منطقه ای و عدول ایران از "وضعیت راهبردی طبیعی" خود حس کرده است. کابوس اتمام دوران لذت بخش "کلانتر خود خوانده منطقه ای"، حکومت آل سعود را از تعادل خارج کرده است. علاوه بر این، سه دسته مشکل اساسی در حوزه داخلی، مزید بر علت، و تشدید کننده " میل به بحران سازی" سعودی ها شده است:
یکم: بحران مشروعیت، ناشی از شکاف اجتماعی و عدم انطباق بافت اجتماعی با ساخت سیاسی
دوم: بحران توزیع، هم در سطح حاکمیت ( ناشی از درگیری های شدید قدرت، بین نوادگان عبدالعزیز) و هم در سطح جامعه، ناشی از دیکتاتوری طبقه شاهزادگان و شدت طبقاتی بودن جامعه
سوم: بحران هویت، ناشی تعارض میان رویکرد ایدئولوژیک حکومت (در عرصه استبداد داخلی و سیاست بین الاسلامی) و رویکرد ضد دینی و ضد ایدئولوژیک حکومت، در عرصه خصوصی یا تنگنای بقاء رژیم آل سعود، خود را ناچار می بیند برای پوشاندن این نقاط ضعف و تهدیدات داخلی، به فرافکنی و بحران سازی مبادرت کند. از این رو است که برای گریز از سقوط به مرتبه طبیعی " فرودستی" در سطح خارجی و منطقه ای، به توسعه ناامنی – به وسیله داعش- و ایجاد جنگ و توسعه طلبی - در یمن- مبادرت کرده است. این تصوری است که حکومت سعودی، به غلط، از خود، منطقه، جهان و جمهوری اسلامی ایران دارد. همین اشتباه محاسبه و سوءبرداشت دولت سعودی است که موجب شده، جمهوری اسلامی ایران را "رقیب قادر به حذف" خود و خود را نیز، قادر به حذف رقیب از چرخه قدرت و امنیت منطقه و تصرف جایگاه طبیعی رقیب ( جمهوری اسلامی ایران ) بداند. این نوع نگاه، نه ژئوپالیتیک، نه ژئو اکونومیک و نه ژئواستراتژیک است. زیرا، در هر سه نوع نگاه، منطقی نهفته است که مانع بروز چنین خطای محاسباتی بزرگی می شود. این نوع نگاه، نگاهی بیمارگونه است که، متاسفانه هیچ درمانی به جز چشیدن طعم تلخ واقعیت ندارد. واقعیتی که جز رنج بیهوده، نتیجه دیگری نخواهد داشت مگر اینکه، عقول منطقه و خردمندان جهان، مسئولیت خود را در امر حفظ ثبات و صلح منطقه و جهان به یاد آورند، و رژیم آل سعود را پیش از به آتش کشیدن منطقه و جهان، از این بیماری " خطای راهبردی" نجات بخشند. در غیر این صورت، مصداق آن سخن نَغز خواهد شد که گفت: ... عِرض خود می بری و زحمت ما می داری...
نظر شما :