منافع ایران با عربستان و روسیه در تضاد است
سایه جنگ سرد بر منطقه
نویسنده: محمد صالح صدقیان*
دیپلماسی ایرانی: دیپلمات اروپایی که اخیرا در تهران مقیم شده حرف تازه ای درباره تحولات سیاسی و امنیتی اخیر منطقه که روس ها می روند فصل آخر آن را بنویسند، نگفت.
این دیپلمات غربی گفت که منطقه می رود شاهد تحولات مهمی بعد از دخالت روسیه در بحران سوریه باشد، همچنین گفت که منطقه زایمان دردناکی را تجربه می کند که در پی آن کشورهای تازه ای متولد می شوند که شامل کشور علوی در سوریه، کشوری سنی متشکل از عراق و سوریه، کشورهای کردنشین، و کشوری شیعی علاوه بر بقایای کشور به جا مانده در سوریه این بار در عراق خواهد بود.
وقتی که به این دیپلمات که کشورش اهمیت بسیاری به تحولات منطقه می دهد، طرح خاورمیانه بزرگ را که نومحافظه کاران ایالات متحده در ابتدای قرن فعلی ارائه دادند، یادآوری کردم و گفتم که در دوران آنها این طرح تحقق نیافت، گفت: «طرح جدید زمینه اجرای طرح قدیم را فراهم می کند. اما اختلافات ریشه ای با خاورمیانه قدیم که بر مناطق جنوبی و غرب آسیا تمرکز داشت، دارد. این طرح جدید بر منطقه شمالی از غرب آسیا تمرکز دارد، و بهار عربی ایستگاهی از ایستگاه های طرح نومحافظه کاران بود. اما این قطار همچنان به راه خود ادامه می دهد و تا زمانی که به طور کامل به اهدافش نرسد متوقف نخواهد شد.»
وقتی از او درباره تفسیرش از اهداف کامل پرسیدم، گفت: «منظور مدت زمانی است که برای رسیدن به این اهداف سپری خواهد شد.»
سپس به روشنی گفت: «تجزیه منطقه به ویژه عراق و سوریه علی رغم مخالفت ایران و ترکیه در مدت زمانی نه چندان دور امکان پذیر است.»
این دیپلمات که اطلاعاتش از دستگاه های رسمی و غیررسمی کشور است، تنها کسی نیست که چنین تصوری دارد، منابع مختلفی تلویحا مشابه این اطلاعات را ارائه می دهند و می گویند بعد از توافق روسیه و امریکا که راه را برای ورود روسیه به خط بحران سوریه فراهم کرد، تحقق چنین اتفاقی بسیار ممکن است.
بعضی ها نسبت به این اطلاعات شبهه وارد می کنند و می گویند که مسکو نمی تواند چنین نقشی را به ویژه در منطقه ایفا کند، و متحد آن تهران که از ورود روسیه در سوریه استقبال کرد، تا الان ایده تجزیه سوریه یا عراق بر اساس ترکیب بندی های قومی یا طایفه ای یا نژادی را رد کرده است. اما منافع طرف های منطقه ای با یکدیگر متضاد است، در آخر هم بعید است توافقی میان منافع بازیگران بزرگ یا بازیگران منطقه ای ببینیم.
منطقه بازیگران اساسی بزرگی دارد که روسیه و امریکا هستند، این دو بازیگر مصالح خاص خود را در سطح جهان و منطقه دارند، شاید یک روز این مصالح با یکدیگر هم پوشانی داشته باشند، اما ضرورتا این هم پوشانی نباید ظرف روزهای آینده باشد. کما این که آنها اختلافات بسیاری دارند که محصور به مرزهای داخل منطقه نیست اما ممکن است عرصه رویارویی در داخل منطقه باشد.
طرف اسرائیلی بازیگری قدرتمند است و به خوبی هر چه در منطقه می گذرد را زیر نظر دارد اما محرک اصلی این تحولات نیست اما تحولات چه در سوریه چه در عراق چه حتی در منطقه کردی نشان می دهد که این رژیم نیز نخ هایی از بازی سیاسی را در اختیار دارد که می تواند به تجزیه و فروپاشی بینجامد، و این هدفی استراتژیک است که اسرائیل تلاش می کند برای رسیدن به آن به اشغال خود در سرزمین های فلسطینی ادامه دهد چرا که آن را جوهر بقای خود در منطقه می داند.
اگر ترکیه را استثنا بگیریم، به این دلیل که طرفی وابسته و نه اصلی در تحولات منطقه است، ایران و عربستان دو کشور اصلی هستند که مصالحشان در منطقه با یکدیگر در تضاد است، آنها تصورات و افکار متضاد و متناقضی بر سر تمامی موضوعات مطرح در عرصه های سیاسی و امنیتی دارند. تحولات و افق ها نشان از نزدیکی منافع دو کشور نمی دهد بلکه بر عکس این گونه به نطر می رسد که خط تنش میان آنها دائما در حال افزایش است.
با استناد به این تصور، انتظار می رود که انتظارات و توقعات دیپلمات اروپایی در مورد نقشه سیاسی منطقه چندان عملی نشود اگر چه به نظر می رسد که امور به این سمت تمایل یافته است. و اگر کشورهای منطقه تلاش نکنند که به طور جدی واقعیت ها و متغیرهای موجود را بررسی کنند و اصول ثابت نقشه سیاسی منطقه را در نظر نگیرند، همه غرق در بازی بزرگان خواهند شد، بازی جنگ سرد جدیدی که می رود منطقه را به فضای قبل از جنگ جهانی دوم برگردارند.
یادداشت اختصاصی محمد صالح صدقیان، مدیر مرکز عربی مطالعات ایران که به طور اختصاصی برای دیپلماسی ایرانی نوشته است.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
انتشار اولیه: جمعه 8 آبان 1394 / انتشار مجدد: جمعه 22 آبان 1394
نظر شما :