چرا مهاجرتها شدت گرفت؟
اروپا و آینده مهاجران خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: طی روزهای اخیر شاهد حرکت سیل مهاجرانی هستیم که از خاورمیانه و شمال آفریقا به سمت اروپا سرازیر شده اند. در ابتدا این پرسش مطرح می شود که آیا حرکت مهاجران به سمت اروپا مربوط به نابسامانی منطقه خاورمیانه است؟ پاسخ، بلی است. به طور طبیعی از زمان شروع بحران ها در شمال آفریقا و سپس خاورمیانه و شبه جزیره عربستان و حتی افغانستان، مهاجرت وجود داشت. اما شدت گرفتن مساله مهاجران برای چیست؟ در حالی که 4 سال از بهار عربی گذشته و تعدادی از کشورها زیر موشکباران قرار گرفته اند، حال چه شد که به یکباره با چنین سیلی از مهاجران مواجه شده ایم؟ برای پاسخ به این پرسش چند دلیل را می توان بیان کرد:
ناامیدی: مردم کشورهایی مانند لیبی، افغانستان، سوریه و عراق ناامیده بوده و چشم انداز روشنی از حل و فصل مشکلات و چالش های کشور خود مشاهده نمی کنند. مردم این کشورها مدت هاست در نابسامانی و در اردوگاه ها زندگی می کنند. اکنون به این نتیجه رسیده اند که حتی با وجود تشکیل کنفرانس ها و تغییر دولت ها و نظام ها اوضاع بدتر شده است. بنابراین در درجه اول نسبت به آینده کشور خود ناامید شده و سپس به فکر آینده خود خواهند افتاد.
تحریک پذیری: هرگاه گروهی مهاجرت می کنند، بقیه نیز احساس از دست دادن و عقب ماندن از غافله می کنند. البته در میان این افراد کسانی هستند که شرایط اضطراری ندارند مانند مردم افغانستان. اما با این حال این افراد نیز در خیل جمعیت مهاجرانی که جا و مکان نداشته یا در معرض تجاوز و قتل عام قرار دارند، حضور داشته و همین مساله موجب افزایش جمعیت مهاجر می شود.
ترکیه و بهره برداری از یک فرصت: نزدیک به یک میلیون آواره وارد ترکیه شده است. شتابی که اکنون آغاز شده بی ارتباط با هدایت و نقشه راه ترکیه نیست. می توان گفت ترکیه بستر آن را فراهم کرده است. تعداد قابل توجهی از جمعیت مهاجران از ترکیه وارد یونان و ایتالیا شده، سپس به بالکان و مجارستان و در نهایت به اروپای مرکزی می روند. نکته ای از دید رسانه ها مغفول مانده، نقش ترکیه در ایجاد سیل مهاجران است. این مساله در دراز مدت می تواند برای ترکیه مفید باشد. حضور مهاجران مسلمان در اروپا موجب افزایش جمعیت مسلمان در این قاره می شود. از طرفی ترکیه خواهان عضویت در اتحادیه اروپا است. ترکیه با این اقدام سعی دارد بار سنگین مهاجران را از دوش خود برداشته و به اروپا منتقل کند. با توجه به تغییرات سیاسی داخلی ترکیه در حال از دست دادن امید خود بودند. در واقع اهدافی که اردوغان تعیین کرده بود کمرنگ شد. ترکیه با استفاده از مساله مهاجران برای اهداف خود بهره برداری می کند. ترکیه می تواند از مهاجران علیه حکومت سوریه بهره برداری کند. ترکیه این سوال را مطرح می کند که چرا باید بار مهاجران را به دوش بکشد؟ بنابراین نقشه راهی را تعیین کرده و با تبلیغات و فشار و راهنمایی درصدد هدایت مهاجران به سمت اروپاست. کار چندان مشکلی هم نیست. ترکیه می تواند به راحتی تبلیغات لازم را در میان مهاجران به منظور دستیابی به اهداف خود از جمله اقدام علیه نظام سوریه داشته باشد.
نزدیکی مناطق بحران خیز با اروپا: مناطق بحرانی کنونی در خاورمیانه و شمال آفریقا، نزدیک اروپا هستند. در عین حال اروپا مقرراتی را به منظور پذیرش مهاجران داشته و بر اساس آن تسهیلاتی را فراهم می کند. این قانون که در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه قرار دارد، بدین صورت است که هر کشوری که مهاجران وارد آن می شوند باید ثبت نام کرده و مهاجران را مورد بررسی قرار دهند که از کدام کشورهای دچار بحران هستند. در واقع کشور اول باید اجازه اقامت به مهاجران را بدهد. بنابراین از نظر مقررات اروپا، کشورهای اول مجبور به انجام اینگونه مقررات هستند. از طرفی راهی برای مهاجران به غیر از اروپا وجود ندارد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که چنین جنگی را در خاورمیانه به راه انداختند، با توجه به توان مالی و نیاز به نیروی کار متخصص و کارگری که دارند، اما به یک نفر از مهاجران اجازه ورود نمی دهند. بنابراین راه نزدیک اروپاست.
اختلاف درون اروپا و فرصتی برای مهاجران: با توجه به اختلافات پیش آمده در اتحادیه اروپا، مهاجران فرصت خوبی را به دست آورده اند. اختلاف در اتحادیه طی سه چهار روز اخیر و فشاری که به یونان و مجارستان مبنی بر پذیرش مهاجران وارد شده، فرصتی برای آنها فراهم کرده است. کشورهای اروپای شرقی به دلیل ضعف در ساختار اقتصادی و عادت نداشتن به پذیرش مهاجران گرچه عضو اتحادیه نیز هستند اما هنوز تمرین مساله مهاجرت و حقوق بشر را نکرده اند. آنها سال ها به عنوان کشورهای کمونیستی بلوک شرق شناخته می شدند. اینست که مهاجران از اختلاف میان اروپای مرکزی، غربی و بریتانیا با اروپای شرقی استفاده کرده اند. فقط در این میان آلمان توانست بهره برداری مثبتی داشته که آن هم به دو دلیل است:
اول آنکه، در حال حاضر آلمان دارای وجهه ای در دنیاست. این کشور به دنبال سرآمد شدن در اروپا بوده و تا حدودی در حال نزدیک شدن به این دستاورد است. کشورهای اروپایی نیز در حال پذیرش این مساله هستند. بحران مالی که گریبان برخی کشورهای جنوب اروپا از جمله اسپانیا، یونان و ایتالیا را گرفت، به غیر از آلمان کشور دیگری نتوانست کمک موثری به آنها کند. این نشان می دهد که آلمان خواستار رهبری اروپا است. این رهبری نیز نیاز به محبوبیت هم در داخل کشور و هم در جامعه بین الملل دارد. دولت آلمان با پذیرش مهاجران توانست مردم دیگر کشورهای اروپا را علیه دولت هایی که با مهاجران برخورد نامناسب داشتند، بسیج کند.
دوم آنکه، آلمان به این اقدام نیاز داشت. آلمان کشوری پیر است. گرچه در کوتاه مدت مجبور به تحمل فشارهای اقتصادی و اجتماعی است اما در دراز مدت آثار مثبتی را برداشت خواهد کرد. اکنون ده ها هزار مهاجر وارد آلمان می شوند. بر اساس آماری که توسط دولت آلمان ارایه شده، این کشور می تواند طی یک سال 800 هزار مهاجر را جذب کند. مهاجران از صفوف و طبقات مختلف اجتماعی از جمله، مهندس، کارگر، پرستار، کارمند و .. هستند. این افراد چرخه اقتصادی آلمان را به حرکت در می آورند. سپس آنها مالیات پرداخت کرده و این مالیات صرف رفاه جمعیت پیر می شود. بنابراین اقتصاد آلمان می تواند رقابت خود را در سطح اروپا و جهان ادامه دهد. از طرفی آنگلا مرکل روزهای آخر زمامداری خود را سپری می کند. او فردی از آلمان شرقی است. آلمان شرقی مردمانی نژادپرست و فقیر به حساب می آمدند. مرکل توانست با این اقدام خود را به عنوان یک چهره بین المللی موجه آلمان شرقی معرفی کند.
نظر شما :