سی و دومین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
اگر ایران نبود داعش بغداد را گرفته بود
دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخش سی و دوم این یادداشت ها می آید:
در ابتدای دیدارم با مسئول پیگیر پرونده مبارزه با تروریسم در کاخ سفید که مسئولیتش پیگیری امور تروریسم در داخل امریکا و خارج از آن و چگونگی کمک به مبارزه با آن است، گفتم: «تروریسم در دهه های گذشته آشوبی و چپ گرایانه افراطی و فلسطینی بود اما فعالیت این گروه ها به دلایل مختلف به پایان رسید. جای آن را تروریسمی گرفته که غرب و جهان تروریسم اسلامی می نامند. آیا فکر می کنی این تروریسم هم به پایان برسد؟ اگر آری چه وقت؟»
جواب داد: «تروریسم اولی پشت جریان هایی بود که به آن کمک کردند و حمایتش کردند و آن را آموزش دادند که همان طور که گفتی به پایان رسید. اما به اندازه تروریسم فعلی که نمی دانی چه کسی پشت آن است، خطرناک نبود. همه کشورها می گویند که علیه آن هستند و هر کس به نوعی چه با مشارکت در پیمان بین المللی مبارزه با تروریسم چه به طرق دیگر با آن می جنگد و به آن ضربه می زند. کشورهایی هم که در هیچ پیمانی مشارکت ندارند هم به تنهایی علیه آن می جنگند. این مساله سبب می شود که بگویم این جنگ فعلی طولانی خواهد بود. هم طولانی و هم پرهزینه.»
پرسیدم: «آیا کشورهایی که در داخل پیمان مبارزه با تروریسم هستند عملا روی چیز خاصی حساب کرده اند؟ آیا این کشورهای عضو مصالحی از این تروریسم یا سازمان های تروریستی دارند؟ گفته می شود قطر از بعضی از آنها حمایت مالی می کند و از این کار خجالت هم نمی کشد. گفته می شود عربستان سعودی هم از بعضی از آنها حمایت می کند اما به شکل غیر رسمی یا به واسطه افراد یا جمعیت های مردمی که عمدا خودش را به آن راه زده که نمی بیند آنها چه می کنند. ترکیه پولی پرداخت نمی کند اما گفته می شود که نیروهای تروریستی را آموزش می دهد و راه عبور آنها به سوریه را آسان می کند. این تروریست ها نمی توانستند از ترکیه به سوریه بروند اگر دولت ترکیه موافق رفت و آمد آنها نبود. اگر واقعا نمی داند آنها به خاک ترکیه می آیند و از آن جا به سوریه می روند این بدان معنا است که مشکل بزرگی دارد و حتی گرفتاری بزرگی دچار شده است که باید از آن ناامید بود.»
جواب داد: «تو می دانی که در پیمان مبارزه با تروریسم 36 کشور شاید هم بیشتر عضو هستند که بعضی وقت ها مصالحشان متضارب می شود یا اهدافشان متعدد است. اما مبارزه با تروریسم هدفی مهم برای همه است.»
نظر دادم: «حق با توست. شاید مصالح کشورها با یکدیگر متضارب و اهداف متفاوت باشد، مثلا عربستان ایران را خطر بزرگی برای خود می داند اما مبارزه با آن می تواند از راه های مختلف از جمله همکاری با گروه های تروریستی صورت بگیرد. ایران هم می گوید که علیه تروریسم می جنگد اما علیه دشمنانش هم فعالیت می کند.»
گفت: «موضوعی که به آن اشاره کردی صحیح است. ایران و عربستان هر دو هستند. چگونه می توان این دو را کنار هم جمع کرد؟»
گفتم: «به نظر من ایران تهدید مستقیمی برای عربستان نیست چرا که می داند این مساله به معنای عبور از خطوط قرمز امریکا است. ترس عربستان از ایران قابل هضم است. ایران به فکر صدور انقلاب اسلامی است، طرح سیاسی – دینی دارد و می خواهد بر جهان اسلام با صدور انقلاب خود مستولی شود از جمله بر کشورهای عربی و شرق جهان عرب و کشورهای آفریقایی در راس آنها مصر و سودان و کشورهای غرب جهان عرب. اما با این جال دو کشور مجبورند یک روز در یک مسیر گام بردارند. عربستان به رغم خوشحالی اش برای پیروزی های داعش علیه ایران و همچنین به نمایندگی از آن در عراق و سوریه خود را در معرض تهدید داعش می بیند حتی خود را هدفی برای جریان هایی از این دست می داند. ایران هم از این افراط گرایی تند سنی می ترسد. برای همین مصالح مشترکی میان عربستان و ایران وجود دارد که می توانند بر سر آنها به تفاهم برسند. اگر چه چنین چیزی بعید به نظر می رسد مگر این که امریکا و ایران بر سر برنامه هسته ای ایران و مسائل منطقه ای به توافق برسند. بعد از این توافق است که عربستان و ایران هم ممکن است به تفاهم برسند.»
نظر داد: «خوب است. اما وقتی که تفاهم یا توافقی که گفتی به دست آمد چه کسی می تواند تضمین کند که ایران با امریکا و کشورهای منطقه برای حل قضایای پیچیده منطقه ای که به معضلات اختلافی میان آنها تبدیل شده اند، برسند، به ویژه بعد از توافق هسته ای و رفع تحریم های امریکا و اروپا و جامعه جهانی (سازمان ملل) علیه ایران چه کلی چه جزئی؟»
گفتم: «سوالت به جا است. ایران راضی به مذاکره نمی شود مگر بعد از این که از ناحیه ای احساس فشار کند. ایران با شما مثل خودتان مذاکره می کند مثل یک حامی. شما هم مثل خودش با آن تعامل می کنید، مثل یک حامی با آن مذاکره می کنید. به این ترتیب نوعی همکاری و فشار میان دو طرف وجود دارد که می تواند افق راه حل ها را بگشاید. به هر حال شما در امریکا درباره تروریسم ایران خیلی حرف می زنید در حالی که تروریسم دیگران را فراموش می کنید. به نظر شما ایران کشوری است که از تروریسم حمایت می کند و شبکه های تروریستی را خیلی خوب مدیریت می کند، خیلی خوب. اما تروریسمی که ایران دنبال می کند، همیشه گفته ام، تروریسم یک کشوری است که می توان با آن به توافق رسید. اما تروریسم دیگران که دنیا را امروزه خفه می کند، چه؟ تروریسمی کشورهای مسلمان عربی و غیر عربی با آن همراه هستند و به آن تمایل نشان می دهند و مردمانشان با آن منعطفند؟ این دیگر تروریسم دولتی نیست. توافق با این کشورها و همانند آنها کافی نیست. برای همین نیاز به همکاری با دوستان و دشمنان در آن واحد دارد. شما گفتی این تروریسم سال ها ادامه خواهد داشت. این یعنی این که باید پیمان سنی – شیعی و عربی – جهانی علیه آن به وجود آید. امریکا می تواند این کار را بکند اما به شرطی که با ایران به تفاهم برسد، به ویژه بعد از آن که ایران در موقعیت دفاعی قرار گرفت و بعد از آن که دشمنانش در منطقه واقعا فهمیدند چاره ای جز تفاهم با آن ندارند.»
نظر داد: «چگونه؟ ما همچنان معتقدیم که ایران در مرحله هجوم است. عراق را ببین جلونگاه کارشناسان ایرانی و گروه های شبه نظامی آنها و ارتشی است که ایران بر آن مسلط است. حاج قاسم سلیمانی را ببین که چگونه معرکه بازپس گیری تکریت و موصل را اداره می کند. اگر ایران نبود داعش بغداد را گرفته بود، با وجود این که می دانیم این کار ساده ای برای داعش نیست.»
گفتم: «در موضع دفاعی است برای این که بازپس گیری کل سوریه دیگر غیرممکن به نظر می رسد و ایران بخش بزرگی از سوریه را از دست داده است، برگه فلسطین را از دست داده برای این که حماس دیگر با ایران نیست، نیمی از لبنان علیه آن هستند، عملا همه عراق با ایران نیست بلکه فقط مناطق شیعه نشین در جنوب و بغداد با ایران هستند.»
نظر داد: «اما اگر توافق با ایران بر سر پرونده هسته ای اش به دست آید همه چیز به سود ایران تمام می شود و ایران در همه چیز پیروز می شود، برای این که خلاصه بگویم می تواند همه خلاءها را پرکند و همه طرح های خود را اجرا کند.»
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :