چرا ولایتی با پوتین دیدار کرد؟

۱۱ بهمن ۱۳۹۳ | ۲۰:۱۹ کد : ۱۹۴۳۸۰۸ سرخط اخبار

دیدار نماینده ی ویژه ی رئیس جمهور کشورمان با رئیس جمهور روسیه و ارائه پیام  آقای روحانی، موضوع مهمی در روابط ایران و روسیه و فراتر از آن در سطح بین المللی ست. شرائط مذاکرات هسته ای و دیدارهای مکرر مقامات روسی و ایرانی، از جمله سفر وزیر دفاع روسیه به تهران پس از سیزده سال اهمیت این سفر و نقش آن در آینده روابط تهران و مسکو را نشان می دهد. در این نوشته تلاش شده است تا این دیدار و اهمیت و پیامدهای احتمالی آن بررسی شود.

روز چهارشنبه هشتم بهمن ماه 1393 آقای علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بین المللی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، به عنوان نماینده ی ویژه ی رئیس جمهوری اسلامی ایران پیام ایشان را به آقای پوتین رئیس جمهور روسیه داده و دیداری یک ساعته هم انجام شد. در این دیدار مهدی سنایی، سفیر فوق العاده و تام الاختیار ایران در روسیه و ابراهیم رحیم پور معاون وزیر امور خارجه ایران، سرگی لاوروف وزیر امور خارجه و آلکساندر نوواک وزیر انرژی روسیه نیز حضور داشتند.

موضوعات روابط دو جانبه و امور جاری منطقه ای و بین المللی محورهای اصلی گفتگوی دو طرف بود و مذاکرات هسته ای، ارتقای روابط اقتصادی، گسترش حمل و نقل ریلی، صادرات محصولات اقتصادی از ایران به روسیه، همکاری های اقتصادی در زمینه آبزیان، ایجاد شش نیروگاه حرارتی در ایران از جمله برخی توافق های صورت گرفته اعلام شد.

ولایتی پس از این دیدار در مصاحبه ای اظهار داشت که "ایران در فعالیتهای میدانی به دولت و ملت سوریه کمک کرد و نیزدر تامین نیازمندیهای تسلیحاتی سوریه همکاری ایران و روسیه بسیار ثمر بخش بوده است. همکاریهای منطقه ای ایران و روسیه در سوریه، پاسخ مثبت داده است و الگوی مثبت همکاریهای تهران و مسکو در سوریه می تواند نوید بخش همکاری های سه جانبه و چندجانبه ایران و روسیه با سایر کشورهای حوزه نفوذ ایران از لبنان و سوریه تا عراق و یمن و آسیای مرکزی و قفقاز باشد".

وی گفت: امیدواریم همکاریهای روسیه در زمینه مذاکرات هسته ای بیشتر شود و با توجه به امضای قرارداد با روسیه برای ساخت راکتور هسته ای در ایران و درخواست تهران برای تاسیس شش نیروگاه تولید برق حرارتی، پیش بینی می شود روابط اقتصادی دو کشور در سال 2015 به بیش از20 میلیارد دلار برسد و در همکاری های دوجانبه، تهران و مسکو مصمم به داشتن یک رابطه استراتژیک، درازمدت و همه جانبه هستند.

در بخش منطقه ای و بین المللی نیز، همکاری های دو کشور در حال افزایش است. بنابه گفته آقای ولایتی  در جریان مذاکرات، دو طرف توافق کردند برای ارتقای عضویت و جایگاه ایران در پیمان شانگهای تلاش کنند و ایشان اشاره کردند که روسیه با عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای موافق است اما این امر نیاز به زمان دارد.

وی با بیان اینکه افق همکاریهای دو کشور بسیار روشن است گفتند که پوتین در آینده به ایران سفر خواهد کرد و برخورد مثبت رئیس جمهور روسیه نشانه امکان بهره برداری از این فرصت است. و نیز اینکه پوتین هم از گسترش روابط در همه زمینه ها استقبال کرد و بستر مناسبی فراهم شد تا با تلاش و برنامه ریزی دقیق، همکاری ها و تعاملات در سطوح مختلف ارتقاء یابد. دکتر سنائی سفیر ایران در مسکو نیزنتایج ملاقات با رئیس جمهور روسیه را مهم تلقی کرده و بر ضرورت هرچه بیشتر تعمیق و گسترش همکاری ها تاکید کرد.

اما در کنار این دیدار و اظهارات رسمی متعاقب آن، به نظر می رسد که این سفر دو بعد مهم سیاسی و عملیاتی دارد. در بعد سیاسی تصور آنست که این پیام به طرفهای غربی داده می شود که ایران گزینه هایی را برای شرائط پس از بن بست مذاکرات دارد و عزم خود را برای استقامت بر سر اهداف مشروع و منطقی هسته ای خود جزم کرده و در صورت عدم توافق، روابط گسترده تری را با دولتهایی چون روسیه دنبال خواهد کرد.

این موضوع طبعا با استقبال دولت روسیه مواجه خواهد شد که با شرائط نسبتا مشابهی در روابط با غرب به سر می برند. روسیه در یک سال گذشته و به دنبال تحریمهای غرب به گسترش روابط با دولتهای مستقل و غیر غربی و به ویژه چین و هند و ایران روی آورده است و مجموعه رفت و آمدها و قراردادهای منعقد شده اهمیت این وضعیت را نشان می دهد.

اما جدا از اینکه این پیام به طرف های غربی چقدر موثر باشد یا نه، موضوع دیگر آنست که دولت روسیه نیز از زمان روی کار آمدن آقای روحانی در ایران و عزم دولت برای یک سیاست خارجی تعامل گرا با غرب و به ویژه پس از بحران اوکراین، نگران حل و فصل پرونده ی هسته ای ایران شده و آن را از جهت احتمال همکاری های بیشتر ایران و غرب و نیز کاهش مسائل بین المللی و بالتبع امکان بیشتر غرب برای فشار بر روسیه، ناخوشایند می داند.

اگر چه روسیه از ابراز مخالفت با مذاکرات هسته ای خودداری کرده اما باوجود انتظار ایران، همچنان سکوت را ترجیح داده و طبعا کمکی به تسریع روند حل و فصل پرونده نمی کند. این سفر می تواند پیامی جدی به دولت روسیه باشد که از حل و فصل موضوع هسته ای نگران نبوده و توافق در این موضوع  لزوما به معنای حل همه مسائل با غرب و شکل گیری یک روابط گسترده میان دو سوی قضیه نخواهد بود و از این رو، ایران انتظار دارد تا روسیه در مسیر مذاکرات نقش مثبت تری بازی کند.

آنچه در عرصه های عینی تر اهمیت دارد به ویژه باید به کاهش درآمدهای نفتی که برای دو کشور بسیار اهمیت دارد اشاره نمود. حضور وزیر انرژی روسیه در نشست این موضوع را بیشتر تقویت می کند که تهران و مسکو پیش از هر موضوعی باید فکری برای این موضوع بکنند. طبعا ظرفیتهای دو کشور برای مقابله با اقدام عربستان و کاهش آثار آن در صورت هم افزایی می تواند از پیامدهای منفی کاهش در آمدهای نفتی بکاهد.

اما جدا از این مباحث، این سفر و پیام مهم آن می تواند همانند مراحل گذشته ی روابط ایران و روسیه یک ابتکار عمل از سوی رئیس جمهور کشورمان برای گسترش همکاریهای دو دولت و فتح بابی دگر باره دانسته شود که دو کشور را از زیر بار برخی مسائل که از سالهای گذشته بر روابط دو کشور حاکم شده رهانیده و مسیر جدیدی را ترسیم نماید. به ویژه باید بدانیم که روسیه هنوز بنا به دلایلی حاضر نیست تحریمهای غرب علیه ایران را نادیده بگیرد.

پوتین با وجود مشکلات و فشارهای پس از بحران اوکراین، هنوز امیدوار است که به توافقی با غرب برسد وکشورش را از زیر بار تحریمها و نتایج آن برهاند و به قول خودش روسیه را در انزوا قرار ندهد، و به شکل های مختلف از تشویق تا تهدید به غرب پیام می فرستد که به راه حلی برای بحران اوکراین برسند.

از این رو، پیام روحانی  با فرض نومیدی روسیه از توافق با غرب و با هدف ارائه ی بسته ای از پیشنهادات عملی برای آغاز دوره جدیدی از روابط است. برای درک اهمیت این موضوع باید توجه کرد که روابط ایران و روسیه در دو و نیم دهه گذشته و از زمانی که با پیام امام خمینی(ره) در سال 1367 به گورباچف و سپس سفر آیت الله هاشمی رفسنجانی به شوروی به یک قرارداد ده ساله همکاریها انجامید، وارد مرحله ای متفاوت از گذشته شد و با وجود فراز و نشیبهای مختلف از سال 1370، در دوره پوتین و از سال 1379 و تجدید قرارداد دهساله همکاریا وارد مرحله جدی تری شد.

دو کشور تا سال 1385 همکاریهای مهمی داشتند ولی با روی کار آمدن احمدی نژاد و مدویدف و ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و سیر تسلسلی قطعنامه های شش گانه از یک سو و از همه مهم تر بهبود روابط روسیه و امریکا متعاقب طرح ریست خانم کلینتون، روسیه نیز به تحریم کنندگان ایران پیوست و روابط اقتصادی تهران و مسکو از حدود 4 میلیارد دلاردر سالهای منتهی به 1387 به 1 میلیارد دلار در سالهای پس از آن رسید.

البته باید عرصه همکاریهای امنیتی منطقه ای میان ایران و روسیه را تا حدودی از این روند مجزا کرد. دو کشور حسب ضرورتهای امنیتی در مناطق مشترک خود در تاجیکستان و افغانستان و سوریه همکاری های مهمی داشته اند و نتایج مثبتی نیز برای منافع منطقه ای آنها به دنبال داشته است و این موضوع مورد اتفاق دو دولت در هر شرائطی بوده است.

به هر حال روابط ایران و روسیه در دوره دولت آقای روحانی مورد توجه بیشتر قرار گرفته و در دو سال گذشته مقامات دو دولت بارها با یکدیگر دیدار نموده و توافقاتی را امضا نموده اند. در سومین دیدار رسمی روحانی و پوتین توافق شد دو کشور همکاری در زمینه علم، فناوری، تجارت، خدمات و کالاهای کشاورزی را به طور جدی تر در پیش گیرند.

در ماه های اخیر در روسیه نیز توجه به روابط با ایران بسیار اهمیت یافته است تا جایی که حتا از شراکت راهبردی نیز سخن به میان می آید. از این رو، سفر آقای ولایتی با توجه به سابقه ی دیپلماتیک و جایگاه در بیت رهبری و مجمع و مواضع اصولی و معتدل ایشان، در واقع گامی برای یک احیای مجدد در روابط دو کشور دانست که با توجه به تحولات بین المللی و منطقه ای جدید می تواند پیامدهای مهمی داشته باشد.

اما اینکه این موضوع در صورت تحقق تا چه اندازه می تواند برای شرائط ایران مفید باشد، طبعا با ارزیابیها و داوریهای مختلفی از دیدگاههای گوناگون تحلیل خواهد شد. به نظر من توجه به روابط گسترده تر با روسیه برای منافع ملی کشور و با توجه به نیازهای متقابل و عینی دو دولت در حوزه های متعدد، فرصتی ست که بایستی بسیار جدی گرفته شود. اما حتما باید به دو نکته ی مهم توجه کنیم.

نخست اینکه، دولت روسیه حاضر نیست روابط با غرب را به صورت کلی و در اصول کلان سیاست خارجی خود، فدای هیچ رابطه دیگری بکند و مادامی که کورسوی امیدی برای تعامل با غرب برای کرملین متصور باشد همچنان اولویت رابطه با یورآتلانتیک را بر دیگر روابط لحاظ خواهد کرد.

متاسفانه برخی در ایران از یک جنگ سرد میان روسیه و غرب طوری حرف می زنند که گویا قرار است که فردا نظام بین المللی دو قطبی بازگردد. در حالی که شرائط بین المللی امروز بسیار متفاوت شده و روسیه هرگز امکان بازگشت به شرائط گذشته را ندارد و حتا نمی خواهد به آن شرائط برگردد. البته طبیعی ست که در قبال خط قرمز های امنیتی اش نیز کوتاه نخواهد آمد.

اما نکته دوم این که جمهوری اسلامی در صورتی که به توازن و تعادلی در سیاست خارجی خود برسد آنگاه روابط با روسیه نیز بیش از هر زمان دیگری گسترش خواهد یافت. در واقع، یک سیاست خارجی متوازن در عرصه های ارتباطی، روابط ایران و روسیه را از تاثیر گذاری عامل غرب و محدودسازی آن و مقطعی ماندن این رابطه رها خواهد کرد. این موضوع البته کار ساده ای نیست. شرائط داخلی و خارجی کشور برای روی آوردن به یک سیاست خارجی با این خصوصیات چندان مساعدت گر نیست.

 در ایران اساسا سه نگرش یا گفتمان در مورد سیاست خارجی مطرح است. نخست، نگرشی عمدتا ایدئولوژیک و امنیت گرا که نفوذ منطقه ای را بر مدار ضدیت با امریکا و اسراییل و سپس عربستان و یارگیری از نیرهای مستعد در میان اهل سنت و حمایت از شیعیان دنبال می کند. این نگرش از آرمانگرایی محض اولیه به واقع گرایی ژئوپلیتیک رسیده و حضور امریکا پس از یازده سپتامبر در منطقه و در آمدهای نفتی دهه گذشته بسیار به آن مدد رسانده است.

اما نگرش دوم بر اولویت توسعه اقتصادی تاکید دارد و طبعا عادی سازی روابط با غرب را عنصر مهمی برای تحقق این هدف می داند و با تاکید بر مشکلات دیرپای اقتصادی کشور، موفقیت دولتهای توسعه گرا از مالزی و چین و هند تا ترکیه را نمونه های مهمی برای خود می داند. نگرشی سوم نیز کمابیش مطرح است که به عناصر فرهنگی و تمدنی و منطقه ای بر مدار ایران توجه می کند و طبعا به امر توسعه به عنوان مبنای  قدرتمندی و سرآمدی منطقه ای اهمیت می دهد که بیشتر در چارچوب سند چشم انداز بیست ساله ترسیم شده است.

اما در عرصه عمل، دولت حسن روحانی، بیشتر به عنوان یک دولت عملگرا خود را نشان داده که ترکیبی از هر سه را دنبال می کند و ظاهرا هم چاره ای غیر از این نیست و در این شرائط است که روابط با روسیه نیز منطق خاص خود را پیدا می کند و واقعیت های بین المللی نیز دو کشور را با وجود برخی مسائل همچنان به همدیگر نزدیک می کند.

نویسنده: دکتر جهانگیر کرمی، مدیر گروه مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و عضو شورای علمی ایراس؛

کلید واژه ها: ایران و روسیه تهران و مسکو روابط ایران و روسیه


نظر شما :