نقشهای که ترکیه برای سوریه کشیده است
هدیه مسموم اردوغان به کردهای کوبانی
دیپلماسی ایرانی: روابط سوریه – ترکیه از زمان شکل گیری کشور سوریه و ترکیه و فروپاشی امپراطوری عثمانی در سال 1918 همواره در کش و قوس و در فضایی از تیرگی بوده است. در آوریل 1920 فرانسوی ها بر اساس توافق سان ریمو تصمیم گرفتند که کشور سوریه را ایجاد کنند. مرزهای شمالی سوریه تحت کنترل فرانسوی ها بود که شامل منطقه کیلیکیا با خط امتدادی از شهر طرسوس تا شهر جزیره بن عمر در رود دجله در مرزهای سه گانه فعلی ترکیه و سوریه و عراق می شد که این خط شهرهای عنتاب و اورفه و ماردین را تشکیل می دادند. در طول مدتی که فرانسوی ها بر این منطقه تسلط داشتند هیچ کس حق دخالت در آن را نداشت تا این که در سال 1921 پاریس به نفع آنکارا از کیلیکا کوتاه آمد و بعد از آن هم در سال 1937 فرمانداری اسکندریه را سلاخی کرد و آن را به ترکیه داد. حکومت های سوریه که بعد از رفتن فرانسوی ها از 17 آوریل 1946 بر این کشور مسلط شدند تا کنون هیچ کدام این سلاخی فرانسوی ها را به رسمیت نشناخته اند و منطقه کیلیکیا زخمی همیشگی بر پیکر سوریه باقی ماند. در همین گیر و دار تیرگی روابط نیز ترک ها دو بار در پاییز سال های 1957 و 1998 تصمیم داشتند سوریه را اشغال کنند.
دوران نزدیکی روابط سوریه – ترکیه بین سال های 2004 تا 2011 بود که استثنائی در روابط همیشه تیره دو کشور بعد از فروپاشی حکومت عثمانی محسوب می شد. بعد از آغاز بحران سوریه که در 18 مارس 2011 از سوریه آغاز شد، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر وقت ترکیه گفت که «مساله سوریه برای ترکیه به مثابه یک موضوع داخلی است.» و حتی در هفته اول اگوست 2011 وقتی که احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه وقت ترکیه از دمشق دیدن کرد، آنکارا در سیاست فشار به دمشق باقی ماند تا به مطالبات اصلی خود برسد، و آن این که جماعت اخوان المسلمین وارد ترکیب قدرت شوند. ترکیه سال ها بود تلاش می کرد درعا را با حکومت سوریه آشتی دهد و راه به جایی نمی برد.
ترکیه از روز اول از جمله کشورهایی بود که با تشدید لحن باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا علیه سوریه که از 18 اوت 2011 بعد از آن که خواستار کناره گیری بشار اسد از قدرت شد، همراه بود. در حالی که 5 ماه دائما صحبت از لزوم انجام اصلاحات توسط بشار اسد می کرد. با تشکیل «شورای ملی سوریه» در استانبول در تاریخ دوم اکتبر 2011 روشن شد که مذاکره ای میان امریکایی ها با ترک ها وجود دارد که اداره پرونده مخالفان سوری به دست آنها بیفتد، در این موقع بود که اسلام گرایان اعصاب اصلی تشکیل دهنده این مجلس محسوب می شدند. این زمانی بود که ازدواجی امریکایی – اخوانی به وجود آمده بود و نشانه های آن را در قاهره و تونس و صنعاء و طرابلس و مغرب بین سال های 2011 تا 2012 یعنی همان دورانی که "بهار عربی" تشکیل شدند، می دیدیم.
این ازدواج در می 2013 قبل از آن که روشن شود تاثیرات آن چقدر بوده با کناره گیری امیر قطر در 25 ژوئن 2013 و سقوط حکومت اخوان المسلمین در 3 جولای 2013 پایان یافت. اولین نشانه های پایان این ازدواج هفته آخر از ژانویه 2013 در استانبول بود که ائتلاف مخالفان سوری که شورای مخالفان را به دست آورده بودند، از اکثریت اسلام گرایان افتاد و آنها تبدیل به طرفی ضعیف در این شورا شدند. بعد از این تحول بود که شورای مخالفان سوری تصمیم گرفتند که دفتر کاری خود را از آنکارا خارج کند.
از آن زمان دیگر نقش ترکیه در بحران سوریه ضعیف شد تا زمانی که با حمله داعش به موصل در 10 ژوئن دوباره قدرت گرفت. در این موقع بود که آنکارا ثابت کرد که نقشی حیاتی در پرونده های عراق و سوریه برای واشنگتن دارد و عملا نیز مشخص شد که نیروهای داعش از مرزهای ترکیه با این دو کشور عبور می کنند و به جنگ افروزی می پردازند. این زمانی بود که مساله داعش به موضوعی اساسی در روابط امریکا با عراق و سوریه تبدیل شده بود.
در این جا بود که آنکارا با قدرت نمایی تاکید کرد که پیمان بین المللی مبارزه با داعش نمی تواند بدون اجازه آن از مرزهای ترکیه عبور کند. ترکیه نزدیک ترین رابطه را با مسعود بارزانی در میان کردهای عراق دارد در حالی که روابط با حزب دموکراتیک، قوی ترین حزب کردهای سوریه، به هیچ وجه خوب نیست. این مساله سبب شد که در برابر دو حالت قرار بگیرد: یا به کردهای عراق پشت کند و نسبت به نفوذ داعش بی تفاوت باشد و اجازه فعالیت به آن بدهد. یا این که به این دو حزب کردی که امتداد فکری – سیاسی کردهای ترکیه به رهبری عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کردستان محسوب می شوند، مجال فعالیت دهد. تداوم خصومت اردوغان با کردها سبب می شود تا طرح های سیاسی متعددی متولد شوند و در تمامی جهت ها فعالیت داشته باشند که شاید باب میل ترکیه نباشد.
از سوی دیگر شکست اتحاد دموکراتیک در معرکه عین العرب یا کوبانی پایان طرح خودمختاری کردها محسوب می شود، چیزی که کردها تلاش داشتند از آن به عنوان پلی برای ارتباط گرفتن با قامشلی و عفرین استفاده کنند. مساله ای که ترکیه تهدیدی برای خود و تقویت حزب اوجالان در داخل خود می داند. در حالی که شکست کردها در کوبانی شکستی مضاعف برای اوجالان در مذاکراتش با دولت ترکیه برای پایان دادن به درگیری های مسلحانه اش نیز محسوب می شود.
پیروزی داعش در عین العرب باعث می شود که نواری مرزی از ترکیه تا راس العین به وجود آید که آنکارا آن را بهانه ای برای ورود نظامی زمینی به سوریه قلمداد می کند، چرا که واشنگتن تحمل نخواهد کرد که خطی ممتد از فلوجه تا مرز ترکیه – سوریه در طول رود فرات به وجود آید، خطی که می تواند از حسکه شروع شده و به موصل و بیجی و تکریت و حتی دیالی در مرز عراق و ایران، در شمال شرقی پایتخت عراق برسد، چنین اتفاقی می تواند زنگ خطر سقوط بغداد به دست داعش را به صدا در آورد. در این صورت ترکیه می تواند به بهانه جلوگیری از ایجاد چنین فضایی پناهندگان سوری را وادار کند در این منطقه بمانند و در آن جا توسط ترکیه آموزش ببینند، آن هم زیر سایه دولت موقت سوریه که در 14 اکتبر گذشته دوباره تحت سیطره ترکیه و اسلام گرایان قرار گرفت.
عملا خط امتداد داعش در عراق و سوریه باعث می شود تا نقش ترکیه در بحران سوریه احیا شود، حتی آن گاه آنکارا کشوری اساسی در مساله عراق ملتهب تبدیل خواهد شد که از زمان سقوط صدام حسین تا کنون سابقه نداشته است. در جریان درگیری عین العرب و در طول زمانی که درگیری ها به سمتی می رفت تا توازنی میان قوای زمینی داعش با نیروهای در حال مبارزه کردها حاکم شود، روشن بود که اردوغان می خواهد «هدیه ای مسموم» که مدافعان عین العرب توان رد آن را نداشتند، به آنها تحمیل کند: نیروهای پیشمرگ دوست اردوغان در اربیل که دشمن تاریخی اوجالانی ها هستند و وفادار به مسعود بارزانی، به همراه نیروهای نظامی مخالف سوریه که آنکارا سه سال از عمر بحران سوریه را صرف آموزش آنها کرده است، وارد کوبانی شوند.
منبع: الحیات / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :