آمریکا، کمی تا پایان ماجرا
سعدالله زارعی در سرمقاله امروز کیهان نوشت:
«تغییر دولت در عراق» به یک مخمصه بزرگ برای غرب و متحدان منطقه ای آن تبدیل شده است. چرا که از یک سو تغییر دیپلماتیک این دولت امکان پذیر نیست و نتایج انتخابات اردیبهشت ماه پارلمان از آن خبر می دهد و از سوی دیگر تغییر خشن آن نیز امکان پذیر نیست و توقف روند حرکت ارتش بعثی تکفیری- موسوم به داعش- از آن حکایت می کند. هم اینک آمریکا نه مایل به کمک به بغداد برای برون رفت از این شرایط است و نه قادر است حمایت موثر پنهانی از تروریست ها در عراق را علنی انجام دهد. باراک اوباما در این میان امیدوار بود ایران در حمایت از هم پیمان خود در بغداد نیروی نظامی به سمت استان های سنی نشین صلاح الدین، نینوا و الانبار اعزام کند تا اقدامات علنی ترکیه، اردن و عربستان در حمایت علنی و موثر از تروریزم عملی گردد اوباما معتقد بود ایران نمی تواند در برابر تهدید عتبات عالیات شیعه واکنش فوری نظامی نداشته باشد از این رو مقامات وزارت خارجه آمریکا پس از آن که نشانه ای از اقدام نظامی ایران نیافتند، موافقت رسمی خود را با این نحوه مداخله اعلام کردند. جان کری وزیر امور خارجه هفته پیش پا را از این هم فراتر گذاشت و گفت ما حتی به ایران برای ورود نظامی به عراق کمک هم می کنیم! وی گفت: «اگر ایران آماده ایفای نقش سازنده در عراق باشد، واشنگتن برای گفت وگو با تهران آماده است در این میان همکاری نظامی نیز غیرممکن نیست.»
بحران جاری برای آن ایجاد شد تا دولت جدید عراق که به زودی تشکیل می شود، متحد جبهه مقاومت نباشد. پیش از این هم آمریکایی ها با صراحت از لزوم تغییر در بغداد سخن گفته بودند. چهار سال پیش در روز انتخابات دوم پارلمانی عراق، باراک اوباما با یک جمع بندی غلط اعلام کرد که این انتخابات فرایند سیاسی و دولت را تغییر می دهد که البته اینطور نشد و دولت عراق متحد جبهه مقاومت باقی ماند و حتی خود نوری مالکی باردیگر به نخست وزیری رسید این در حالی بود که در آن مقطع حدود 300 هزار نیروی نظامی و اطلاعاتی آمریکا در عراق حضور داشتند و به طور مستقیم می توانستند مخالفان داخلی دولت عراق را برای جداسازی عراق از جبهه مقاومت مدیریت نمایند. الان هم آمریکایی ها بیش از داعش، انگشت اتهام را به سمت دولت فعلی عراق نشانه رفته و مدعی اند که عامل اصلی بحران امنیتی کنونی شخص «نوری مالکی» و سیاست های هشت سال اخیر او می باشد! باراک اوباما می گوید بحران کنونی راه حل نظامی ندارد و بدون کناره گیری مالکی از قدرت به سرانجام نمی رسد. روزنامه U.S.A.today سه روز پیش نوشت: «اوباما در سخنرانی خود بغداد را به اتخاذ سیاست های تبعیض آمیز متهم و کمک به این کشور را به تغییر وضعیت فعلی مشروط کرد.» وزیر خارجه سابق آمریکا، هیلاری کلینتون نیز در گفت وگو با شبکه فاکس نیوز، مالکی را مسبب بی ثباتی عراق نامید و ارائه کمک های نظامی آمریکا به عراق را تنها به شرط برکناری نخست وزیر از قدرت ممکن دانست.
آمریکایی ها در حالی که مهمترین اتهام نوری المالکی را هم پیمانی با جبهه مقاومت می دانند، از ایران می خواهند که نیروهای نظامی خود را برای مهار تروریزم به عراق بفرستد! آمریکا برای آنکه ملاحظات ایران را در ورود نظامی به پرونده امنیتی عراق کم کند اعلام کرد که حاضر است در این مواجهه، کمک های نظامی را در اختیار ایران قرار دهد. واشنگتن از این سیاست چند هدف را پیگیری می کند:
1- ورود ایران به پرونده امنیتی عراق، تهران را درگیر مخمصه ای می کند که ضمن تحمل هزینه های فراوان، انتهای آن مشخص نیست و البته طولانی مدت شدن آن خالی از تصور نیست از منظر آمریکا، چنین مداخله ای توان نظامی ایران را مستهلک می کند و اتهام قدیمی و بی دلیل دخالت ایران در امور همسایگان را مدلل می گرداند.
2- مداخله نظامی ایران در عراق به دولت های ترکیه، اردن، عربستان، امارات و قطر امکان می دهد تا سیاست های غیررسمی حمایت از تروریزم در عراق که تأثیر عمده ای در معادله امنیتی عراق ندارند را به سیاست های رسمی و جدی تر تبدیل کرده و حضور نیروهای نظامی و شبه نظامی خود که هم اینک هم بنا بر اسناد افشا شده در کنار تروریست های بعثی تکفیری- موسوم به داعش- را توسعه داده و توجیه کنند 3- مداخله نظامی ایران در عراق، انفعال نسبی آمریکا در امور عراق را که ناشی از شکست سابق و ناتوانی فعلی در تأثیرگذاری بر روند سیاسی عراق است، توجیه می نماید یعنی دولت اوباما می تواند ادعا کند که انفعال سیاست واشنگتن در عراق ناشی از این است که میان اهداف آمریکا و اهداف ایران از یک سو و اهداف تروریست ها در عراق از سوی دیگر ناهمخوانی جدی وجود دارد و در نهایت آمریکا از شکست هر کدام از این دو منتفع می شود، بنابراین نیازی به مداخله و اتخاذ سیاست فعال ندارد. دقیقاً در این راستا سه روز پیش روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» به نقل از یک مقام بلند پایه آمریکا نوشت: «آمریکا گزینه حمله هوایی علیه مواضع گروه تروریستی داعش را کنار گذاشته است.»
اما ایران در مواجهه با بحران های امنیتی منطقه از جمله آن دسته از بحران های امنیتی که علیه هم پیمانانش تدارک دیده شده و از آبشخور مشترک بین المللی - منطقه ای بهره مند می باشد، سیاست خاص خود را دارد و به تجربه هم ثابت شده است که این سیاست موفق بوده است.
ایران ضمن رصد جدی و لحظه ای تحولات منطقه، نیازی به مداخله نظامی در عراق نمی بیند. ایران حتی در سوریه 2011 تا 2014 هم نیازی به مداخله نظامی ندید و حال آنکه یک توطئه فراگیر و همه جانبه بین المللی و منطقه ای با محوریت آمریکا علیه سوریه شکل گرفته بود. ایران البته برای برون رفت متحد خود در دمشق اقدامات موثری انجام داد ولی این اقدامات هیچگاه شامل اعزام نیروی نظامی نشد. مهمترین اقدام ایران این بود که به توانایی دولت و ملت سوریه در خنثی کردن تهدیدات چند لایه و فراگیر که اسد از آن به درستی به «جنگ جهانی» تعبیر کرد، کمک کرد.
از منظر ایران دولت و مردم عراق به مراتب از دولت و ملت سوریه قوی ترند در حالیکه بحران امنیتی عراق به مراتب ضعیف تر از بحران امنیتی سوریه است. آن روزی که آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی، ترکیه، اردن، عربستان، قطر به صحنه آمدند تا دولت دمشق را سرنگون کنند و در این راه سه جریان تروریستی - شامل داعش، جبهه النصره و ارتش آزاد - به وجود آوردند، خیلی ها گمان می کردند طی چند هفته دولت دمشق سقوط می کند اما امروز کمتر کسی در اینکه دولت عراق بر جبهه تروریزم غلبه خواهد کرد، تردید دارد.
ایران البته هیچگاه متحدان خود را در بحران تنها نمی گذارد و با تمام وجود از آنان دفاع می کند سیاست ایران در مسایل منطقه ای کاملا اخلاقی و جوانمردانه است و همه جاذبه سیاست های منطقه ای ایران، به اخلاقی بودن آن باز می گردد. سیاست ایران در مواجهه با بحران امنیتی عراق بر ورود نظامی استوار نیست اما این به معنای انفعال نیست.
ایران، حل بحران کنونی را در توان داخلی دولت و ملت عراق می داند و همه تلاش خود را در تقویت همگرایی داخلی بخش های مختلف پازل قدرت در عراق معطوف کرده و نشانه های موفقیت این سیاست را می توان در نزدیکی مواضع بخش های مختلف حاکمیتی و مردمی در عراق مشاهده کرد. آگاهان سیاسی به خاطر دارند که حدود 7 ماه پیش نزدیک به بیست میلیون شیعه عراقی در روز اربعین حسینی در کربلا حضور پیدا کردند و قدرت و عرق ملی و مذهبی خود را به رخ جهانیان کشیدند. چگونه ممکن است چنین مردمی حریف چند هزار تروریست مزدور نشوند؟ از سوی دیگر بر خلاف سوریه که نیروهای آن تجربه درگیری های داخلی و مواجهه فراگیر با پدیده تروریزم را نداشتند و تنها به ارتش کلاسیک خود متکی بود، عراق دست کم 30 سال تجربه چنین درگیری هایی را دارد و سازمان های شبه نظامی نظیر سپاه بدر، جیش المهدی، عصائب حق و... را در اختیار دارد و می تواند در مدت کوتاهی مناطق اشغال شده در سه استان سنی نشین را آزاد نماید.
آمریکا در عراق به مخمصه عجیبی گرفتار آمده است. تغییر دولت در عراق از طریق تروریزم وحشی آخرین شانس و ابتکار آمریکا به حساب می آید. اگر دولت کنونی عراق از این بحران، سربلند بیرون آید، مسلما دولت عراق به اصلاح «نظم کنونی» و مسامحه های خسارت باری که در اعمال حق حاکمیتی اکثریت انجام شده، مبادرت می ورزد. ارتش عراق قطعا اصلاح جدی خواهد شد و از وضع متفرق کنونی به وضع منسجم تبدیل می شود. کما اینکه این اصلاحات جدی، دستگاه امنیتی عراق را نیز دربر خواهد گرفت. این ضمن آنکه موضع دولت در مواجهه با اختلافات داخلی را تقویت کرده و به آن امکان فیصله دهندگی می دهد، آمریکا و رژیم های ترکیه و عربستان را به شدت نگران می کند.
روند شرایط عراق بیانگر آن است که عراق بدون کمک آمریکا به بغداد و حتی با وجود کمک آمریکا به تروریزم، از بحران کنونی خارج می شود. در این صورت همکاری بغداد- تهران تقویت می شود بدون آنکه با دخالت نظامی ایران توام شده باشد. انفعال آمریکا در بحران عراق، ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی را به شدت عصبانی می کند چرا که چنین انفعالی، آخرین امیدهای این دولت ها به غلبه منطقه ای بر جبهه مقاومت را به یاس مبدل می کند. ترکیه بعد از شکست در سوریه و پس از ناکامی در تغییر دولت بغداد با بحران بزرگی مواجه می شود چرا که عراق و سوریه تنها کشورهایی هستند که جغرافیای ترکیه را به منطقه عربی متصل می کنند. عربستان نیز با شکست در عراق و به دلیل رو شدن سیاست های تروریستی آن، به انزوا می رود. پیروزی جبهه اصیل مقاومت دو مدل ترکی و سعودی را منزوی می کند و زمانی که این دو رژیم با بن بست مواجه شوند، امید رژیم صهیونیستی نیز در اینکه با یک اتحاد منطقه ای بتواند نگرانی های امنیتی حیاتی خود را کاهش دهد به یاس مبدل می گردد.
نظر شما :