نگاهی به دلایل موضع گیری های اخیر الابراهیمی در خصوص ایران و روسیه
غرب بپذیرد که سوریه، مصر و تونس نبود
دیپلماسی ایرانی: لخضر الابراهیمی میدان عملی در پرونده سوریه را به دیگران واگذار کرده و درست همان راهی را رفت که کوفی عنان پیش از وی طی کرده بود. مسیر سنگلاخ بحران در سوریه هر روز صعب العبورتر از قبل می شود. جامعه جهانی با بن بست سیاسی در این کشور روبه رو شده است. از یک سو بشار اسد رئیس جمهور سوریه کنترل بسیاری از مناطق در این کشور را دوباره به دست آورده و خود را برای برگزاری انتخابات در این کشور مهیا می کند و از سوی دیگر جامعه جهانی با دولتی در سوریه سر و کار دارد که قدرت نظامی و سیاسی را در دست داشته و کنارزدنی هم نیست.حضور نیروهای تکفیری در سوریه ادامه بازی را سخت کرده است و این در حالی است که سخنان اخیر الابراهیمی در گفتگویی که با پایگاه خبری المانیتور داشته است ، حکایت از رویکرد جدید وی نسبت به ایران و روسیه در پرونده سوریه دارد. در این خصوص گفت وگوی کوتاهی با محمدعلی سبحانی سفیر اسبق ایران در لبنان و کارشناس مسایل خاورمیانه انجام دادیم که در زیر می خوانید:
اخضر الابراهیمی بر این عقیده است که طرح 4 ماده ای ایران برای حل بحران سوریه، همانند چراغی در تاریکی است و ارزش بحث کردن را دارد. این اظهارات بعد از استعفای وی در حالی از زبان او شنیده می شود که وی در جریان تصدی پست نمایندگی جامعه جهانی در سوریه گام عملی برای بررسی طرح ایران در سوریه برنداشت. آیا ما شاهد یک نوع تناقض در رفتار و گفتار وی هستیم؟
اظهارات اخضر براهیمی در این خصوص که طرح ایران هم ارزش مطرح کردن داشته و هم تیری در تاریکی است در ذات خود یک تناقض را جا داده است. این اظهارات حامل یک پیام است مبنی بر اینکه نمی توان ایران را در حل مشکل سوریه نادیده گرفت. هرچند که الابراهیمی این طرح را واقعی نمی داند اما در عین حال معتقد است نمی توان ایران را نادیده گرفت و البته که در این بخش حق با اخضر الابراهیمی است. این جمله که طرح ایران تیری در تاریکی است، دیدگاه کسی است که تجربه زیادی در این موضوع داشته و طبیعتا غیرواقع نبوده و محل بحث است. اوضاع سوریه چنان پیچیده شده که طرح های سیاسی قبل از دست یابی به اجماع منطقه ای و بین المللی باید از حداقل توافق بر سر شیوه فعالیت سیاسی در داخل برخوردار بوده و چنین چیزی تا به امروز روی نداده است. واقعیت این است که به طور کلی طرح های سیاسی جواب نمی دهد. مثلا اگر اقای ابراهیمی بر سر طرح ژنو2 موفق می شد، می توانستیم ادعا کنیم که طرح های سیاسی قابل اجرا است. معتقدم راه حل سوریه چیز دیگری است. اینکه قبل از ارایه هر طرح سیاسی، این طرح ها باید مبتنی بر یک توافق داخلی بین گروهای درگیر رسمی، اپوزسیون قابل قبول و دولت باشد. به عنوان نمونه این تفاهم می تواند بر روی سازوکار سیاسی و گفت وگو با همدیگر باشد.
مساله دیگر اینجاست که اگر در سطح منطقه ای بهبود روابط یا حل اختلافات میان ایران و عربستان و البته سایر کشورها از جمله ترکیه ، قطر و دیگر کشورهای درگیر در سوریه صورت نگیرد و اینکه تفاهمی مبنی بر تامین دیدگاه ها به وجود نیاید، رسیدن به یک نتیجه در خصوص سوریه دشوار یا حتی غیرممکن خواهد شد. درعین حال موضوع آمریکا و روسیه بر سر قضیه سوریه نیز مطرح است که اکنون با هم سرشاخ هستند و اوکراین نیز به بحران سوریه اضافه شده است. در اوکراین نیز اختلافات عمیقی میان این دو کشور به وجود آمده و وضعیت سوریه تحت تاثیر شرایط اوکراین پیچیده تر شده است. بنابراین طرف های مختلف مانند ایران این حق را داشته و شخص آقای ابراهیمی نیز باید بپذیرد که در سخت ترین شرایط نباید تلاش برای انجام کار سیاسی از بین برود. هرگونه طرح سیاسی و تلاش سیاسی قابل تقدیر و احترام است. از طرفی در شرایطی که تفاهم های حداقلی به وجود نیامده، به سراغ طرح های سیاسی رفتن نتیجه بخش نخواهد بود. هرچند خوشبینانه است ولی نمی توان امیدوار بود.
آقای الابراهیمی در ادامه اظهاراتش گفته که منظور ایران از ارایه چنین طرحی احتمالا خروج حزب الله، نیروهای خودی و عراقی نیز بوده است که بر همین اساس می توانیم این پیشنهاد را مورد بررسی و بحث قرار دهیم. استنباط الابراهیمی از چنین مفادی در طرح ایران، برگرفته از چیست؟
هرچند تا زمانی که توضیحات رسمی دولتی را نشنویم نمی توان نظر داد اما اعتقاد شخصی من این است که حضور کشورها در فضای سوریه باید صرفا با هدف کمک به تفاهم ملی باشد. من هیچگاه موافق حضور نیروهای خارجی در سوریه نبوده ام. البته این بدان معنا نیست که عدم حضور فقط برای یک طرف باشد، نه برای همه طرف ها و همه کسانی که به نوعی کمک به حضور نیروهای مسلح به اشکال مختلف می کنند، است. به نظرم این راه حل مناسبی نیست. با این مساله که شبکه نیروهای اسلامی به منظور تامین امنیت در سوریه تشکیل شود موافق هستم. این مساله که سوریه به میدانی برای جنگ نیابتی تبدیل شود، هرچند در ابتدا چندان خطرناک نباشد اما تمام بازیگران درگیر در این مساله با گذشت زمان، متوجه می شوند که خلا امنیتی موجب قدرت گرفتن نیروهای تروریستی می شود؛ یعنی محل امنی برای آموزش و تربیت تروریست ها.
اخضر الابراهیمی همچنین به تحلیل روس ها از موقعیت سوریه پرداخته که روس ها مدعی بودند سوریه همانند مصر، لیبی و تونس نیست که طی یک مدت زمان مشخص بتوان با برخوردهای نظامی آن را سرنگون کرد. او گفته در آن موقع هیچ کس این واقعیت را نپذیرفت درحالی که این مساله هم باید مورد بررسی قرار می گرفت. چرا الابراهیمی اکنون در شرایط فعلی مواردی را که پیش از این بعضا از سوی ایران و روسیه در قبال سوریه مطرح می شد بیان می کند و در آن زمان تلاشی برای مطرح کردن چنین دیدگاه هایی نمی شد؟
چندان جالب نیست که امروز از یک مسئول سیاسی انتظار داشته باشیم که همان حرف هایی را تکرار کند که چند سال پیش بر زبان می آورد. برداشت های در آن زمان بر اساس واقعیت های روز و تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا مبنی بر اینکه سوریه نیز تحت تاثیر همان شرایط می تواند زود دگرگون شود، بوده ست. از این رو نمی توان امروز به آقای الابراهیمی خرده گرفت که چرا بر همان تحلیل گذشته اصرار ندارد. نکته ای که نباید فراموش شود این است که خواسته ها و مطالبات مردم منطقه به طور کلی شبیه هم بود. یعنی مردم لیبی همان مطالبات را داشتند که مردم سوریه دارند. مطالبات مردم سوریه نیز به همان شکل بود حال این تحولات یا دچار بن بست شده یا گره خورده است که در سوریه و بحرین چنین مشکلی وجود دارد. در بحرین با دخالت عربستان، مشکل ادامه پیدا کرده، پیچیده و به گره کور تبدیل شده است. در سوریه نیز به دلیل اختلاف های منطقه ای و دخالت های منطقه ای و بین المللی به خصوص میان روسیه و آمریکا شرایط پیچیده و وضع دیگری به وجود آمد. قابل پیش بینی بود که عکس العمل نسبت به خواسته ها و مطالبات مردمی در کشورهای مختلف بر اساس شرایط و نوع برخورد حکومت ها با اعتراض ها می تواند متفاوت باشد. امروز بر همه آشکار شده که سوریه وضعیتی متفاوت با جاهای دیگر داشته و دولت سوریه به راحتی میدان را واگذار نکرده است. امروز شاهد جنگ داخلی، طایفه ای، منطقه ای و بین المللی هستیم.
انتشار اولیه: سه شنبه 30 اردیبهشت 1393/ باز انتشار: یکشنبه 4 خرداد 1393
نظر شما :