مانور ناوها به سوی تغییر مرزها پیش می رود

اوکراین یک بام و چند هوا

۰۴ فروردین ۱۳۹۳ | ۲۲:۲۶ کد : ۱۹۳۰۴۳۲ اخبار اصلی اروپا
دکتر علی بمان اقبالی زارچ کارشناس اروپا و امریکا، در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی وضعیت روابط روسیه و غرب با توجه به تحولات اخیر اوکراین و چشم اندازی که برای آینده آن متصور خواهد بود، پرداخته است.
اوکراین یک بام و چند هوا

دیپلماسی ایرانی: بیش از چهار ماه از تحولات نسبتا خونین و سریع اوکراین می گذرد و اهمیت وقایع اخیر موجب شده تا موضوع اوکراین به مهمرین محور بحث مجامع بین المللی و قدرت های جهانی به ویژه امریکا و اتحادیه اروپا  از یک طرف و روسیه از طرف دیگر تبدیل شود . در پرتو تحولات دو هفته اخیر سوال اساسی حول محور چرایی سوق دادن اوکراین به وضعیت کنونی از سوی طرفین رقابت می چرخد و چرا روسیه و آقای پوتین اینگونه بر مواضع خود استوار و محکم هستند؟

رویدادهای چند ماه اخیر سرزمین غلات اروپا ریشه در تحولات 20 ساله گذشته ، فروپاشی شوروی سابق و نوع تعاملات امریکا و روسیه دارد آقای پوتین معتقد است اضمحلال اردوگاه کمونیسم بزرگترین اشتباه تاریخ معاصر است و روسیه باید از هر فرصتی برای احیاء و تقویت قدرت و دایره نفوذ در اروپا و خصوصا در منطقه شوروی سابق بهره گیرد و غربی ها به ویژه امریکا سعی در محدودیت روسیه و انتقال خط مقابله با قدرت تزاری در مرزهای مستقیم و حتی فروپاشی روسیه داشته و دارند .

در دو دهه اخیر روابط مسکو و واشنگتن متکی بر روابط عالی شخصی بیل کلینتون و بوریس یلستین بود در واقع کلینتون در دوره حضور در کاخ سفید مدیریت روابط با روسیه را به معاون خود ال گور و استورتالبوت سپرد در حالیکه ال گور توجهی به سیاست خارجی نداشته و الویت هایش اصلاحات ساختاری ، توسعه فناوری و حفاظت از محیط زیست بود . دولت مردان روسیه در این دوره با بهره گیری از روابط ویژه شخصی با سران کاخ سفید توانستند همزمان قدرت دولت مرکزی را تقویت و طیف جدیدی از الیگارش سیاسی و اقتصادی را به وجود آورند . 

روس ها در دوره کلینتون از کمک های میلیاردی غرب و امریکا برای نوسازی واحدها تولیدی دولتی و تقویت انحصار شکل جدیدی از بخش خصوصی که رابطه ای چندانی با اقتصاد بازار واقعی نداشتند بهره حداکثری بردند. در آن دوره بیش از هرزمان دیگر قدرت در دست آقای یلتسین و دخترش تاتیانا متمرکز شد و روابط امریکا و روسیه در کمیسیون همکاری های اقتصادی وقتی که ریاست آن برعهده آقایان الگور و چرنورمردین بود، مدیریت می شد ولی تلاش های این کمسیون برای گسترش روابط اقتصادی طرفین نتیجه چندانی نداشت به طوری که در دهه پایانی قرن بیستم امریکا تنها 5 درصد تجارت خارجی روسیه را در اختیار داشت در حالیکه 50درصد تجارت خارجی روسیه با اتحادیه اروپا بود .

سال پایانی هزاره دوم تجربه تلخی را در روابط طرفین به ثبت رساند . روس ها در جریان بمباران صربستان توسط هواپیماهای ناتو تحقیر شدند و گر چه روس ها با 200 نیروی ویژه اسنور مانور قدرتی نشان داده و فرودگاه پرشیتینا را اشغال موقتی کردند ولی این تحرک موجب توقف حملات ناتو نشد و نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی حملات خود را تا تسلیم اسلوبودان میلشوویچ ادامه داده و یکی از سنگرهای کلیدی روسیه در منطقه بالکان را تسخیر کردند.

روس ها در سال 1381 نیز با وجود میل باطنی به حملات امریکا به عراق و سرنگونی صدام که روابط دوستانه ای با مسکو داشت تن دادند و همزمان نیز شاهد پیوستن کشورهای جدید به ناتو و اتحادیه اروپا بودند در دوره 2002 میلادی تا 2007 ده کشور اردوگاه کمونیسم سابق و حتی جمهوری های تازه استقلال یافته از شوروی سابق به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا درآمدند ، فرایندی که حلقه محاصره و محدود نمودن روسها را تنگ تر می کرد.

حرکت رو به جلوی غربی ها و امریکا هم چنان ادامه داشت. امریکا با طوفان انقلاب های نارنجی در اوکراین ، گرجستان و قرفیزستان سعی در توسعه نفوذ خود در منطقه شوروی سابق داشتند و گر چه با بهره گیری از احساسات ضد کمونیستی و ملی گرایی ملت های این کشورها و شعارهای پر زرق و برق اقتصاد بازار ، دمکراسی و جامعه مدنی توفیقاتی را بدست آوردند ولی عمر بهار این دستاورد ها کوتاه بود و در عین حال موجب هوشیاری روس ها نیز شد . در این دوره که پوتین نقش بی بدیلی در حاکمیت و قدرت روسیه داشت از ابزارهای اقتصادی ، امنیتی و اطلاعاتی حداکثر استفاده برای محدود شدن نفوذ غربی ها و کنار زدن نیروهای غرب گرا در جمهوری ها صورت پذیرفت .

روس ها با تمرکز بر حوزه نفوذ خود در شوروی سابق به یک اقدام توسعه طلبانه و نظامی دیگر امریکا یعنی اشغال افغانستان نیز چراغ سبز نشان دادند البته دولت مردان مسکو با علم به تجربه تلخ اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ چندان هم با گرفتار شدن غربی ها به ویژه امریکا در تله افغانستان مخالف نبودند. آنها خوب می دانستند که سربازان امریکایی نخواهند توانست با افتخار پیروزی کابل را به سمت آنسوی آتلانتیک ترک کنند و اگر چه آمریکایی ها به دستاوردهای نسبی در اشغال افغانستان دست یافته اند ولی امروزه مجبورند با صرف نظر از اهداف راهبردی خود در تدارک ترک این کشور باشند . یقینا ملت امریکا هرگز نخواهد توانست خاطره تلخ بازگشت جنازه صدها سرباز قهرمان خود از این منطقه از جهان را فراموش کند.

رویدادهای اخیر اوکراین راه حل سیاسی و سریع الوصول ندارد البته در امریکا هم دولت و هم سنا و  مجلس نمایندگان از هر دوحزب دمکرات و جمهوری خواه در موضوع حمایت از اپوزیسیون اوکراین و مقابله با روسیه وحدت نظر دارند ولی ابزار اجرایی و قدرت مانور بسیار محدود است

بیدار اسلامی و انقلاب های عربی نیز مرحله ای تعیین کننده در روابط غرب و روسیه بود. روس ها که در تحولات لیبی و سرنگونی معمر قذافی از غرب و امریکا رودست خورده و اگر چه منافع مهم و راهبردی به ویژه در حوزه قراردادهای مهم نفتی و اقتصادی با لیبی از دست دادند ولی به هشیاری ارزشمندی دست یافتند. روس ها از آن زمان دریافتند که دوران مصالحه و توافق با امریکا به سر رسیده است و اکنون که به وضعیت اقتصادی و سیاسی و امنیتی مطلوبی رسیده ، با بهره گیری از افزایش قیمت انرژی و وابستگی شدید اروپا به نفت و گاز خود به همکاری بی چون و چرا با غرب پایان بخشیده و در تحولات سوریه تمام قد در برابر امریکا و قدرتهای اروپایی قدرت نمایی کرد. البته روس ها در روابط ایران و غرب نیز کج دار و مریز حرکت کرده و در مزاکرات 1+5 بیش از پیش بر محور منافع اقتصادی و محدود کردن نقش راهبردی ایران در تأمین انرژی اروپا حرکت کردند.

در روزهای اخیر تلاش های دیپلماتیک به ویژه از سوی سران دول غربی و امریکا برای رسیدن به راه حل مشترکت با روس ها همراه با انواع تهدیدها و مانور قدرت ها تقویت شده است ولی در مواضع غرب و امریکا وحدت نظر وجود ندارد طرحهای روسیه در انحصار کامل منابع انرژی مثلث اقتصادی اتحادیه اروپا به بار نشسته است . اقتصاد آلمان به ویژه بشدت به گاز و نفت روسیه وابسته است ، اروپائیها با دست خود در دام روسیه افتاده و در کوتاه مدت جایگزینی ندارند تنها جایگزین بالقوه ایران است که این پروسه نیز زمان بر است.

رویدادهای اخیر اوکراین راه حل سیاسی و سریع الوصول ندارد البته در امریکا هم دولت و هم سنا و  مجلس نمایندگان از هر دوحزب دمکرات و جمهوری خواه در موضوع حمایت از اپوزیسیون اوکراین و مقابله با روسیه وحدت نظر دارند ولی ابزار اجرایی و قدرت مانور بسیار محدود است. در عرصه میدانی ارتش اوکراین ظرفیت چندانی برای مقابله با ارتش روسیه ندارد و کشورهای متعهد امریکا در منطقه از جمله رومانی ، بلغارستان و کشورهای بالتیک و حتی لهستان از سوی نگرانی تاثیرات منفی روند تحولات اوکراین بر کشور و ملت خود بوده و از سوی دیگر از ظرفیت نظامی چندانی نیر بهره مند نیستند. موضوع مهمتر اینکه در مجامع بین المللی خصوصاً سازمان مل هم نفوذ روسیه و حق وتو کار را برای غربی ها دشوار کرده است .

در کوران کشمکش های اخیر آیا اوکراین شانسی دارد ؟ پاسخ به این سوال مبهم و حداقل برای اوکراینی ها خوشنایند نیست . روس ها در خشکی پایگاه نظامی و نفوذ سنتی در کنار اقلیت روس تبار داشته و در دریای سیاه ناوگان روسیه بسیار عظیم تر و قدرتمند تر از ناوگان اوکراین و دیگر کشور های حاشیه دریای سیاه است. در عرصه سیاسی اوکراین نیز رهبران قدرتمند و تصمیم گیری برای مدیریت شرایط بحران وجود ندارد، دولتمردان کنونی از تجربه کافی برخوردار نبوده و بشدت تحت تاثیر افکار و تبلیغات دول غربی هستند در حالی که ریشه مشکلات مردم اوکراین و نارضایتها در کمبودهای  اقتصادی ، فقر ، فساد و بروکراسی است.

جمع بندی :در یک ارزیابی کلی از رویدادهای چند ماه اخیر اوکراین می توان به موارد ذیل به عنوان جمع بندی موجز اشاره کرد :

1ـ تحولات اخیر دستاورد قابل ملاحظه ای برای مردم اوکراین نخواهد داشت یا حداقل مردم این کشور برنده حوادث اخیر نخواهند بود .

2ـ روسیه در مواضع خود استوار بوده و تحت تأثیر تهدیدهای غیر مؤثر غرب تن به مصالحه نخواهد داد . پوتین خوب می داند که تسلیم شدن در موضوع اوکراین به مفهوم گام نهادن در پروسه فروپاشی روسیه خواهد بود .

3ـ امریکا و اتحادیه اروپا از ابزار و ظرفیت مناسب برای مدیریت تحولات و هدایت اوضاع به نفع اهداف راهبردی خود ندارند .

4ـ روند تحولات به ویژه انتخابات در کریمه و رای قاطع مردم منطقه به استقلال ، موجب نگرانی کشورهای جنوب شرق اروپا به ویژه ملداوی ، بالتیک ، رومانی ، بوسنی و مجموعه یوگسلاوی سابق شده است همچنان نغمه جدایی طلبی و استقلال جدایی در اکثر کشورهای منطقه قدرتمند است .

5ـ رویدادهای اخیر اوکراین در تحولات سوریه و مذاکرات 1+5 نیز تأثرگذار بوده و موجب کاهش لجاجت غرب در این موضوعات خواهد شد .

6ـ  مهمتراینکه مرحله جدیدی از جنگ سرد شروع شده که با تغییر نقشه ژئواستراتژی جهانی می تواند ضمن جابجایی نقش اجزای پازل قدرت در شرق اروپا ، عواقب خطرناکی از جمله تغییر مرزها و حتی آغاز اولین جنگ فرامنطقه ای در هزاره سوم میلادی برای بشریت داشته باشد .    

کلید واژه ها: روسیه اوکراین علی بمان اقبالی زارچ


نظر شما :