معنای مواضع جدید واشنگتن چیست؟

عقب گرد کاخ سفید به سیاست های دوران بوش

۲۲ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۵:۱۸ کد : ۱۹۲۸۲۷۲ ترجمه برگزیده خاورمیانه
برخی از ناظران بر این اعتقادند که اظهاراتی که جان کری در کنفرانس ژنو 2 و در داووس بر زبان راند و چیزهایی را به اسم بر زبان آورد، از سرنوشت بشار اسد گرفته تا دخالت ایران در سوریه و مذاکرات بر سر توافق هسته ای با تهران همگی نشان می دهند که امریکا به سیاست دست به عصای خود در منطقه بازگشته است.
عقب گرد کاخ سفید به سیاست های دوران بوش

دیپلماسی ایرانی: آیا ایالات متحده امریکا به سیاست دست به عصای خود در منطقه بازگشته است، آن هم بعد از آن که دریافت سیاست تهاجمی به تنهایی فایده ای ندارد و سیاست دست به عصا به ویژه در زمانی که نیاز به استفاده از آن هست، ضرورت دارد؟

این سیاست را آخرین بار در کاخ سفید زمانی دیدیم که جان کری، وزیر امور خارجه امریکا تهدید کرد مخالفان معتدل بشار اسد را مسلح می کند تا به بشار اسد یادآوری کند که باید حتما به توافق از بین بردن سلاح های شیمیایی بر اساس چارچوب زمان بندی توافق شده بر سر آن پایبند باشد.

این در حالی است که بسیاری همچنان بر این اعتقادند که ایالات متحده امریکا همچنان بر قدرت بازدارندگی اش در منطقه پایبند است و برای دفاع از مصالحش و مصالح کشورهای دوست و هم پیمانش از این قدرت استفاده می کند. اگر این حرف صحیح باشد، بدان معنا است که امریکا به تصمیم نزدیکی روابط با کشورهای خاورمیانه که در سال 1995 آن را اتخاذ کرده بود، بازگشته است. لازم به یادآوری است که اهداف اساسی ایالات متحده در این کشورها، حمایت از پایگاه های نفتی، خطوط دریایی، شهروندان امریکا و کشورهای دوست است.

آیا می توان انتظار داشت که این عقب گرد امریکا در کنفرانس ژنو 3 که قرار است در 10 فوریه برای حل بحران سوریه برگزار شود، بازتاب داشته باشد، یعنی دوباره به تحریم های جدید و مسلح کردن نیروهای مخالف معتدل نه تنها برای رویارویی با حکومت اسد بلکه برای رویارویی با نیروهای تندرو و تروریستی که کنترل همه چیز را به روی زمین به دست گرفته اند، روی آورد؟ همچنین به حمایت از عشایر و دولت عراق با دادن سلاح های پیشرفته برای مبارزه با تروریسم بپردازد و بر روی پیوستن نیروهای عشایر و محلی به تاسیسات زیربنایی امنیتی کمک کند؟ اگر چنین باشد، این بدان معنا است که استراتژی کاخ سفید به دوران بوش پسر که توانست با حمایت از شوراهای بیداری در عراق شبکه القاعده را الانبار بیرون کند، بازگشته است.

برخی از ناظران بر این اعتقادند که اظهاراتی که جان کری، وزیر امور خارجه امریکا در کنفرانس ژنو 2 و در داووس بر زبان راند و چیزهایی را به اسم بر زبان آورد، از سرنوشت بشار اسد گرفته تا دخالت ایران در سوریه و مذاکرات بر سر توافق هسته ای همگی نشان می دهند که امریکا به سیاست دست به عصای خود در منطقه بازگشته است. در عین حال عده ای می پرسند که آیا واقعا می توان به اظهارات امریکایی ها اعتماد کرد یا این که حرف آنها از عملشان بزرگ تر است؟

منافع عربستان و ایران نیز با امریکا و روسیه در مبارزه با تروریسم که می رود تا به دشمن مشترک آنها تبدیل شود، تلاقی خواهد کرد، آن هم در زمانی که همگی عجله دارند قبل از آن که گسترش یابد و توانایی ضربه زدن به ثبات و امنیت کل منطقه را بیش از هر زمانی داشته باشد، آن را نابود کنند.

مرحله قبل از بازگشت به کنفرانس ژنو 2 در 10 فوریه ماه جاری مرحله ای است که می توان سیاست جدید امریکا را در منطقه محک زد و همچنین دید واقعا نیات امریکا از یک سو و روسیه و ایران از سوی دیگر چیست. اگر واقعا مبارزه با تروریسم اولویت امریکا و تنها اولویت آن است و روس ها و دیگر کشورهای بزرگ نیز همین مساله را اولویت خود قرار داده اند، آن گاه آنها نیازمند سازمانی قدرتمند و ارتش قوی با سلاح های مدرن و پیشرفته هستند. حکومت حاکم بر سوریه به این سادگی ها صلح نمی کند برای این که این نقش را خود در جنگ داخلی سرسختانه ای که در پیش گرفته است، دارد. اما آن گاه وضعیت مفاد توافق نامه ژنو چه می شود، مساله تشکیل حکومت انتقالی و ایجاد حکومتی قدرتمند که منتخب ملت باشد چه خواهد شد؟ اکنون همان مسئولیت مبارزه با تروریسم را حزب الله نیز در چارچوب حکومت وحدت ملی لبنان در داخل و در سوریه انجام می دهد، آیا همچنان می توان تصور کرد که حزب الله نیز در این چارچوب بگنجد؟

در مصر به نظر می آید که نظامیان مجددا به قدرت باز می گردند البته نه در چارچوب حکومت نظامی بلکه در چارچوب حکومت دموکراتیکی که قرار است با حمایت نیروهای مسلح از امنیت و ثبات کشور پشتیبانی کند، گویی که بدون وجود آنها هیچ شکوفایی اقتصادی و سرمایه گذاری خارجی و ایجاد فرصت کار جدید و مبارزه با بیکاری به وجود نخواهد آمد. شبیه همین توافقات می رود که در یمن و در اندازه ای کمتر در تونس و در آینده نزدیک در لیبی و عراق به دست آید.

در این میان منافع عربستان و ایران نیز با امریکا و روسیه در مبارزه با تروریسم که می رود تا به دشمن مشترک آنها تبدیل شود، تلاقی خواهد کرد، آن هم در زمانی که همگی عجله دارند قبل از آن که گسترش یابد و توانایی ضربه زدن به ثبات و امنیت کل منطقه را بیش از هر زمانی داشته باشد، آن را نابود کنند.

این در حالی است که همچنان اسرائیل حقوق اعراب و فلسطینیان را ضایع می کند و خود به دلیلی برای گسترش نژادپرسی و بنیادگرایی تبدیل شده است. قضیه فلسطینی به برگه ای معطل در تعاملات و دادوستدهای سیاسی طرف ها تبدیل شده است، آیا فشارهای امریکا و روسیه و اروپا می تواند اسرائیل و دیگر طرف ها را وادار کند که به صلحی کامل برسند و دست از خصومت علیه یکدیگر بردارند؟ همه این موارد را در کنفرانس ژنو 3 به روشنی می توان دید، آیا واقعا قرار است در آن جا درباره این مسائل تصمیم نهایی گرفته شود یا این که باز هم شاهد اختلافاتی بر سر سرنوشت اسد که می تواند برگزاری این کنفرانس را به تعویق بیندازد، خواهیم بود؟

منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

انتشار اولیه: پنجشنبه 17 بهمن 1392/ باز انتشار: سه شنبه 22 بهمن 1392

کلید واژه ها: باراك اوباما ايران و امريكا امريكا و عربستان


نظر شما :