حمید بعیدی نژاد در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی

لغو تمام تحریم ها به چند سال زمان نیاز دارد

اخرین موضوعی که در برنامه اقدام مشترک بر سر آن به توافق رسیدیم غنی سازی بود/در حال حاضر این لغو تحریم های یک جانبه است که می تواند کمک شایانی به ما بکند/روند پیگیری پرونده هسته ای باید معکوس شود و موضوع مجددا به آژانس برگردد و حالتی عادی پیدا کند
لغو تمام تحریم ها به چند سال زمان نیاز دارد

دیپلماسی ایرانی : امضای سند برنامه اقدام مشترک در  ماه نوامبر و پس از آن تعیین تاریخ 20 ژانویه برای ورود ایران و 1+5 به فاز اجرایی گام نخست ، موجی از امیدواری به لغو تحریم ها و بازگشت پرونده هسته ای ایران به ماجرایی فنی – حقوقی و نه ابزاری سیاسی را زنده کرده است . در حالی برخی منتقدان امضای این سند اعتقاد دارند که در این سند میان داده و ستانده ایران توازنی برقرار نیست هستند در سوی دیگر سکه کسانی که امضای این سند را مساوی با لغو تمامی تحریم ها می دانند. تیم مذاکره کننده هسته ای ایران بازده زمانی 9 تا یک سال را برای ورود به مرحله نهایی یا همان طرح جامع در نظر گرفته است اما در سند برنامه اقدام مشترک قید قابل تمدید بودن لحاظ شده است تا در صورت مواجه هرکدام از طرفین با چالش های بیشتر در مرحله اجرا تعهدات ؛ کل روند مذاکرات طی شده کان لا یکن تلقی نشود. به نظر می رسد که در این مرحله تیم هسته ای ایران نه تنها به حمایت تمامی نهادهای تصمیم گیرنده سیاسی نیاز دارد بلکه باید نگاه عامه مردم به روند مذاکرات و دستاوردهای قابل حصول در هرمرحله هم به نوعی وارد فاز منطقی خود شود. تحریم هایی که از سال 2006 تاکنون در قالب اقدام های یک جانبه یا چند جانبه و یا از مجرای شورای امنیت و به استناد قطعنامه های این شورا به تصویب رسیده است در بازده زمانی یک ساله قابل حل و فصل نهایی نیست و به نظر می رسد که مذاکره کنندگان ایرانی در جریان مذاکرات با در نظر داشتن منافع ملی سیاست برقراری توازن در اقدام های دوجانبه را پیگیری خواهند کرد. حمید بعیدی نژاد مدیرکل سیاسی وزارت خارجه در گفتگویی تفصیلی با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر وجود تقاوت های بنیادین میان تحریم های غیر هسته ای و تحریم های هسته ای مدنظر در جریان مذاکرات با 1+5 ، تاکید می کند که لغو تمامی تحریم ها شاید به بازده زمانی چندساله نیاز داشته باشد و سیاست زدایی از پرونده هسته ای می تواند به تسریع  دستاوردهای دوطرف از مذاکرات کمک شایانی کند. متن گفتگو با عضو تیم مذاکره کننده هسته ای که ریاست هیات کارشناسی ایران در مذاکرات ژنو را هم بر عهده دارد به شرح زیر است:

تا چه اندازه پرونده هسته ای ایران در گذر این 10 سال مذاکرات پیچیده و طولانی از موردی حقوقی و فنی تغییر شکل داده و به پرونده ای امنیتی – سیاسی تبدیل شده است ؟

این سوال ، پرسش بسیار محتوایی است و جنبه های مختلفی را شامل می شود اما به زبان ساده باید بگویم که در ترمینولوژی و ادبیات مباحث هسته ای زمانی که موضوعی از زاویه موضوع صنعت هسته ای و در چارچوب کار آژانس بین المللی انرژی اتمی قابل تعریف باشد می توان گفت که موضوع بحثی فنی و حقوقی است. بنابراین تا زمانی که بحث هسته ای در چارچوب آژانس است ، جزئیات در قالب همان کمکهای فنی و تخصصی به کشورهای عضو در خصوص صنعت هسته ای مانند مباحث مربوط به نیروگاه های برق ، ایمنی هسته ای ، استانداردهای ایمنی ، آموزش و بهره برداری از انرژی هسته ای در امور بهداشتی - پزشکی و  مبارزه با بیماری ها تعریف می شود.  همچنین آژانس بر اساس ماده سوم معاهده NPT مسولیت نظارت بر تعهدات اعضا نسبت به عدم انحراف از اهداف صلح آمیز هسته ای را بر عهده دارد که در این چارچوب اسناد حقوقی متعددی در آژانس به تصویب رسیده و به أجرا در می آید.  پس تا آنجا که  همین چارچوب کار بر اساس اساسنامه آژانس که سندی حقوقی است و مجموعه دستورالعمل ها و قوانینی که در این سالها در این نهاد بین المللی به تصویب رسیده،پیش می رود، پرونده ها و مباحث درچارچوب فنی وحقوقی حرکت می کنند. در مجموع جنبه های حقوقی به اسناد و چارچوب های حقوقی نظارتهای آژانس باز می گردد و جنبه فنی هم به زمینه های اجرایی نظارتی و بحث های کمک های فنی به کشورهای عضو در خصوص مباحث صنعت هسته ای مانند بحث کمک به ایمنی نیروگاه ها و دیگر موارد مشابه .

اما زمانی که آژانس پرونده ای را به دلیل ماهیت تحولات آن از صرف حوزه مباحث فنی و حقوقی خود خارج می داند و به اهرم سیاسی و امنیتی قوی تری چون شورای امنیت متوسل می گردد و پرونده ای را به این شورا ارجاع می دهد ؛ باید گفت که این پرونده وارد حوزه سیاسی – امنیتی شده است .اصولا سالها تلاش ایران ممانعت از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت و حل و فصل آن در داخل آژانس بود اما به دلیل تحولات و اتفاقاتی که در گذر این سالها رخ داد موضوع هسته ای ایران به شورای امنیت ارجاع داده شد و چندین مجموعه از  تحریم ها هم به دلیل ماهیت یافتن امنیتی این موضوع بر ایران تحمیل شد . از همان زمان  ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل بود که موضوع از پرونده صرف حقوقی فنی هسته ای به پرونده ای با ابعاد سیاسی – امنیتی تبدیل شد .

برای بازگشت این پرونده به موردی حقوقی و فنی چه پروسه ای باید طی شود؟

در واقع پاسخ به این سوال در پاسخ به سوال قبلی نهفته است . یعنی باید روند پیگیری پرونده معکوس شود و موضوع مجددا به آژانس برگردد و حالتی عادی پیدا کند. زمانی که شورای امنیت تصمیم بگیرد به روند بررسی های خود در خصوص پرونده هسته ای ایران پایان داده و به زبانی به رسیدگی موضوع  در شورا پایان دهد، موضوع باز هم در چارچوب آژانس بین المللی انرژی هسته ای قرار خواهد گرفت و از منظری فنی و حقوقی به آن پرداخته خواهد شد. این همان حرکت معکوسی است که در جریان مذاکرات ما بر آن اصرار داریم. 

بنابراین برای بازگشت پرونده به آژانس در حال حاضر به تصمیمی سیاسی نیاز است و نه صرف رسیدگی های فنی و حقوقی ؟

بله. ارجاع پرونده به شورای امنیت به این معنا است که این مورد خاص به سطحی رسیده است که تصمیم گیرهای سیاسی کشورهای خاص می تواند بر روی آن تاثیرگذار باشد. اگر مبنا بر حل موضوع از منظر فنی و حقوقی بود اصولا نیازی به ارجاع پرونده به شورای امنیت وجود نداشت . در حقیقت إرجاع موضوع به شورا یک تصمیم سیاسی بوده است که طی آن تصمیم سیاسی ، مجوز ورود شورای امنیت به این پرونده صادر شده است. بنابراین تصمیم از ابتدا قطعا سیاسی بوده اما برای اعتبار بخشیدن و مشروعیت بین المللی به این تصمیم سیاسی باید پوششی فنی و حقوقی  هم بدهند. هرکشوری در این قبیل پرونده ها تلاش می کند به تصمیم سیاسی خود رنگ و لعاب حقوقی و فنی هم ببخشد. بنابراین نقش این تصمیم گیری سیاسی بسیار پررنگ است اما محمل این تصمیم گیری سیاسی ، استناد به مسائل فنی و حقوقی است  که شورای حکام در ارجاع پرونده به شورای امنیت  به آنها استناد هم می کند. در خصوص پرونده هسته ای ایران هم در سندی که از شورای حکام به شورای امنیت ارجاع داده شده است به این مسایل و سوال های فنی و حقوقی اشاره شده است .

با توجه به تعیین زمانی برای اجرای برنامه اقدام مشترک، هنوز ابهام هایی در خصوص نحوه دسترسی ایران به در آمدهای نفتی در این 6 ماه وجود دارد. بر اساس این سند، صادرات نفت ایران در این بازه زمانی ثابت خواهد ماند و از طرح پیشین برای به صفر رساندن این صادرات در چندماه آتی خبری نخواهد بود. بر این اساس ایران به چه میزان از نقدینگی حاصله از فروش نفت در این چندماه دسترسی مستقیم خواهد داشت؟

بهتر است برای تبیین بهتر کلام اینگونه توضیح دهم که اگر برنامه اقدام مشترک به امضا نرسیده بود ، در همین دو ماه گذشته صدور نفت ایران به دلیل مقررات پیشین تحریم ها که وجود داشت از یک میلیون بشکه به 800 هزار بشکه می رسید. با امضای برنامه اقدام مشترک در حقیقت 200 هزار بشکه به میزانی که پیش از این باید موجود می بود اضافه شده است . مبلغ ناشی از فروش این 200 هزار بشکه به ایران به شکل نقد بازگردانده خواهد شد که بخش عمده ای از مبلغ ٤/٢میلیارد دلار اعلام شده هم از همین منبع است . پس بخشی از این مبلغ اعلام شده محاسبه مقدار اضافه بر 800 هزار بشکه ای است که در شش ماه حاصل خواهد شد.اما مابقی درآمد نفتی ما به حساب هایی واریز می شود که نمی توان عنوان بلوکه را بر انها داد اما حساب هایی است که با برخی محدودیت ها مواجه است . از جمله این محدودیت ها این است که این مبالغ باید به ارز محلی در همان کشورها هزینه شود و در حساب خاصی قرار گرفته و در نهایت هم با محدودیت های خاص برداشت مواجه است . این محدودیت ها کماکان وجود خواهد داشت. و برداشتن آن تحریمها در چارچوب مذاکرات راه حل دراز مدت خواهد بود.  بنابراین درامد حاصل از فروش این 800 هزار بشکه کماکان وارد همان حساب با محدودیت های گفته شده خواهد شد.

اما اتفاق دیگری هم بر اساس برنامه اقدام مشترک رخ داده که باید مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر یک کانال مالی تشکیل شده است که فرایند ویژه ای در خصوص استفاده از درامدهای نفتی به حساب می آید. ما از این پس قادر خواهیم بود از مبالغی که به این حساب ها واریز می شود و با محدودیت های خاص روبه رو است تا سقف نامحدود  اقدام به خرید محصولات کشاورزی ، مواد غذایی ، دارو  و اقلام دیگر مانند پرداخت هزینه های درمانی بیماران خارج از کشور و تا سقف 400 میلیون دلار هزینه دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می کنند و  مبالغی مانند پرداخت سهمیه ایران به سازمان های بین المللی نظام ملل متحد را بنماییم. این بدان معنا است که ما برای هزینه در موارد قید شده در بالا می توانیم از نقدینگی موجود در حساب هایی که با محدودیت روبه رو است ، استفاده کنیم. بنابراین یک ٤/٢ میلیارد از منابع نفتی آزاد می شود و مازاد 800 هزار بشکه را شامل می شود اما بقیه موارد هم می تواند برای مصارف گفته شده هزینه شود. به زبان دیگر می توان گفت که با این برنامه اقدام مشترک شکافی در تصمیم گذشته که پول های ایران در این حساب ها با محدودیت کامل روبه رو شود ، به وجود امده است . بنابراین ما می توانیم بدون هیچ گونه محدودیت سقفی، برای مصارف فوق از درامدهای نفتی خود استفاده کنیم.

درآمد حاصله از  لغو تحریم های پتروشیمی که از 20 ژانویه آغاز خواهد شد، به چه صورت خواهد بود؟

می دانید که صادرات پتروشیمی از ایران به حکم اتحادیه اروپا و امریکا ممنوع اعلام شده بود. بنابراین بخش مهمی از صنعت نفت ایران با محدودیت هایی در صادرات روبه رو شد. از روز بیستم ژانویه صادرات پتروشیمی ایران از سر گرفته خواهد شد و تمام محدودیت های لازم در امریکا و اروپا برای ممانعت از این صادرات از میان برداشته خواهد شد. می توانیم بگوئیم که از هفته جاری میلادی یعنی روز 20 ژانویه ، صادرات پتروشیمی ایران از سر گرفته خواهد شد. درامدهایی که از صادرات پتروشیمی عاید شرکت های ایرانی می شود تماما به کشور بازگردانده خواهد شد. اطلاعاتی که مقام های مربوطه به ما داده اند دال بر این است که تا پیش از این تحریم ها صادرات پتروشیمی ایران سالانه تا میزان 17 میلیارد دلار  و پیش از مشکلات حاد اخیر هم به 10 میلیارد دلار رسیده بود و بنابراین اگر مبلغی میانگین این مبالغ را در نظر بگیریم برای بازده زمانی 6 ماهه مبلغ قابل توجهی خواهد شد.

در برنامه اقدام مشترک یک بار در مقدمه و یک بار هم در انتهاییه تفاهم به صراحت امده است که " در ارتباط با گام نهایی و گام های میانی ، اصل استاندارد که " هیچ چیزی توافق نمی شود مگر اینکه در مورد همه چیز توافق شود، اعمال می شود . " بار حقوقی این عبارت به چه شکل قابل تفسیر است ؟

این ترمینولوژی برای کسانی که با سازوکارهای بین المللی سر و کار دارند بسیار آشنا است . در سطح مذاکرات بین المللی از این عبارت بسیار استفاده می شود و دلیل ان هم این است که متنی که در سطح مذاکرات مورد توافق قرار می گیرد طبیعتا دارای عناصر متفاوتی است که این عناصر ارزش سیاسی یکسانی برای طرفین ندارند. ممکن است که در هرمتنی دو یا سه بند خاص مورد توجه یک کشور قرار گیرد و به همین منوال اگر این کشور مختار بود ترجیح می داد چندین بند دیگر را تغییر دهد.  برعکس این هم مصداق دارد که کشورهایی هستند که مواردی را که کشور نخست چندان به ان تمایل ندارد بسیار به آنها اهمیت می دهند بلکه بر عکس چندان از سایر بندها راضی نیستند. به هرحال از انجا که این قبیل متون به نوعی داد و ستد سیاسی است برخی ملاحظات و نگرانیهای شما در متن در نظر گرفته شده  و برخی از نگرانیهای های طرف مقابل هم در متن گنجانده شده است. ما با متنی روبه رو هستیم که نمی توان تک تک بندهای آن را از منظر سیاسی برای تمام طرفین ارزش گذاری یکسان کرد . برخی از بندها برای یکی از طرفین عزیز و حایز اهمیت و برخی برای دیگری مهم به شمار می آیند. این اصطلاح به این معنی است که شما نمی توانید در متن تنها به بندهایی که مطلوب طرف شما است استناد بکنید. به این معنا که با پررنگ کردن بندهای مدنظر خود ادعا کنید که بر اساس این متن این حقوق من به رسمیت شناخته شده است. زمانی که این اصطلاح را به کار می بریم به این معنا است که این متنی است که باید با تمام مفادهای آن در نظر گرفته شود . به زبان ساده تر طرف مقابل نمی تواند بدون در نظر گرفته شدن سایر مفاد متن برنامه اقدام مشترک اینگونه ادعا کند که ایران مثلا امتیاز غنی سازی بالای 5 درصد را فارغ از دیگر مفاد متن واگذار کرده است . این اصطلاح داخل متن گنجانده شد تا هر یک از طرفین نتوانند با ارزش گذاری متفاوت بندها ، یکی از مفاد مطلوب خود را پررنگ تر و مستقل تر از کل متن کنند. زمانی که پای مذاکرات پیچیده ای در میان است که هرکدام از طرفین سعی در پررنگ کردن دستاوردهای خود در ان دارند ، معمولا به این اصطلاح در متون اشاره می شود. بر این اساس شما نمی توانید یک یا چند عنصر خاص از متن را استخراج کرده و به همان استناد کنید بلکه باید این متن را به عنوان مجموعه ای در هم تنیده مورد بررسی قرار دهید. این بدان معنا است که به عنوان نمونه زمانی صادرات پتروشیمی ایران آزاد می شود که اقدام های اعتماد سازهم انجام بگیرند. در مقابل ایران هم می تواند ادعا کند که زمانی اقدام های اعتمادساز را انجام خواهد داد که موارد  تحریمی رفع شود. بنابراین با استناد به این اصطلاح نمی توان یک بند را از این متن بیرون کشیده و به آن هویت حقوقی مستقل بخشید.

در متن برنامه اقدام مشترک در بخش اقدام های داوطلبانه ایران آمده است که :" ایران برنامه تحقیق و توسعه ( R&D) تحت نظارت ، از جمله برنامه تحقیق و توسعه جاری غنی سازی خود را که با هدف انباشت اورانیوم غنی شده صورت نمی گیرد ، ادامه خواهد داد." این در حالی است که پس از امضای برنامه اقدام مشترک بر سر نصب نسل جدیدی از سانتریفیوژها در ایران با طرف مقابل اختلاف هایی به وجود آمد. دامنه فعالیت های ایران در حوزه تحقیق و توسعه بر اساس سند به امضا رسیده به چه شکل است؟  

ایران از ابتدای مذاکرات همواره بر این امر تاکید داشته  که مساله تحقیق و توسعه از نظر ایران محدودیت پذیر نیست . چرا که تحقیق و توسعه امری است که عناوین آن ماهیت ان را تعریف می کند. تحقیق و توسعه امری است که ذاتا بر اساس تعریف کسی نمی تواند در آن حوزه بر تلاشهای  دیگری در زمینه تحقیق و توسعه محدودیتی را ایجاد کند. تحقیق به ماهیت بی حد و مرز علم باز می گردد، توسعه نیز به تجسم بخشیدن به نتیجه تحقیق در سطح غیر تولید انبوه و غیر صنعتی  برمی گردد. تحقیق بدون توسعه ناقص است. ضمنا تحقیق و توسعه لازمه هر صنعتی است . ذات علم و تحقیق مجرد از تحقق عینی در سطح تولید انبوه، امری ست که هیچ گاه محدود نشده است . اما در برنامه اقدام مشترک نکته ای وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و ان هم این است که توافق های ما در قالب دو بازده زمانی انجام گرفته است : یک دوره 6 ماهه و یک دوره دراز مدت. برای دوره نخست برخی اقدام های مقدماتی را در نظر گرفته ایم اما عمده مسائل در چارچوب کلی انها در دوره دراز مدت مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت . بحث تحقیق و توسعه نیز از مواردی است که در خصوص برخی از مصادیق آن میان دو طرف اختلاف نظرهایی وجود دارد. در مجموع ایران تفسیر بسیار موسعی از امر تحقیق و توسعه دارد  در حالیکه طرف مقابل تفسیر نسبتا مضیق و محدودتری دارد . طرف مقابل ادعا می کند که از آنجا که کل پرونده هسته ای ایران هنوز با ابهام هایی روبه رو است ، تحقیق و توسعه برای ایران باید تا یک بازده زمانی مشخص محدود باشد. بنابراین،  این اختلاف نظر میان دو طرف وجود دارد، اما برای دوره 6 ماهه به نوعی توافق رسیده ایم که بر اساس آن تمامی برنامه هایی که ایران در حال حاضر تهیه کرده و به آن پرداخته است قابل تداوم باشد اما درعین حال دو طرف اعتقاد دارند در مرحله طرح جامع باید به این موضوع بیشتر پرداخته شود. شاید در آن زمان دو طرف بتوانند به تعریف مشترکی در امر تحقیق و توسعه دست یابند.

بنابراین نصب نسل جدیدی از سنانتریفیوژها خلاف توافقنامه ژنو نیست ؟

انواع مختلف سانتریفیوژهایی که به نسل جدید بازمی گردند در برنامه هسته ای ایران تعریف شده اند و مورد شناسایی آژانس هم قرار گرفته اند. این بدان معنا است که نه تنها سانتریفیوژهایی که در نظنز نصب شده و کار غنی سازی انجام می دهند بلکه ماشین های انواع مختلف از جمله سانتریفیوژهای IR2M,IR3,IR4, Ir5 , ir6  همگی تحت تحقیق و توسعه هستند بنابراین ایران هیچ گونه محدودیتی بر تحقیق و توسعه روی ماشین های انواع دیگر را نپذیرفته است و نهایتا هم برای این دوره 6 ماهه طرفین به توافقی رسیده اند و مشکلی در این خصوص وجود ندارد.

ایران برای این دوره 6 ماهه محدودیت ها در حوزه کمی را پذیرفته است یا در پیشرفت های کیفی ؟

محدودیت ها در حوزه کمی و به سانتریفیوژهایی مربوط است که کار غنی سازی را انجام می دهند. در آن قسمت از نظر کمی پذیرفته ایم که گسترشی صورت نگیرد. اما گسترش کیفی به بحث تحقیق و توسعه باز می گردد که در این خصوص محدودیتی نداریم. بنابراین تمام برنامه های موجود در این حوزه ادامه پیدا خواهد کرد .

ایران تاکنون به واسطه 6 قطعنامه مصوب شورای امنیت تحریم های بی سابقه بسیاری را تجربه کرده است . یکی از اصلی ترین دلایل تصویب تحریم ها ، غنی سازی اورانیوم در ایران بود. برای عبور از این قطعنامه ها آیا در گام های بعدی امکان تعلیق غنی سازی به شکل کامل وجود دارد و اصلا برای "پرداختن" به این قطعنامه های شورای امنیت چه راهکارهایی اندیشیده اید؟

همانطور که شما هم در سوال اشاره کردید ما به نوعی از بحث اجرای قطعنامه های شورای امنیت عبور کرده ایم و این دستاورد یکی از ابعادی است که در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت. در این شرایط یکی از مهم ترین اتفاق های برنامه اقدام مشترک ، بحث ارتباط این توافق با قطعنامه های شورای امنیت است .

همانطور که می دانید در قطعنامه های شورای امنیت از ایران خواسته شده است که بدون هیچ گونه تاخیری اقدام به متوقف کردن برنامه غنی سازی هسته ای خود کند. این در حالی است که در این 6 ماه به توافق همین اعضای شورای امنیت ، ایران در زمینه های مختلف هم غنی سازی 5 درصدی خود را ادامه می دهد و هم موارد 20 درصد را به اکسید اورانیوم و سپس سوخت تبدیل می کند ، این به معنای عبور از درخواست پیشین شورای امنیت از ایران است . این بدان معنا است که تمام حوزه های غنی سازی ایران ادامه خواهد داشت و پذیرش این موضوع مترادف است با امتناع رسمی ما از خواسته ای که شورای امنیت داشته است . اکنون اصلی ترین سوال این است که اگر 1+5 این غنی سازی را پذیرفته است پس قطعنامه های شورای امنیت چه مطالبه ای از ایران دارد؟ در حقیقت نوعی ناهماهنگی میان توافق ژنو و خواسته شورای امنیت وجود دارد. جناب آقای ظریف از همان نخستین جلسه در نیویورک این حقیقت را اعلام کردند که قطعنامه های شورای امنیت را به هیچ وجه به رسمیت نمی شناسیم و مذاکرات به معنای به رسمیت شناختن این قطعنامه ها نیست.  آنچه امروز می بینیم نتیجه مقاومت مردم ایران است که منجر به تجدید نظر طرف مقابل در برخی مواضع  بسیار اصولی خود شده است . علیرغم اینکه 6 قطعنامه شورای امنیت با استناد به ضرورت تعلیق غنی سازی  صورت گرفته بود امروز می بینیم که 5 عضو همین شورای امنیت  توافقی را با ایران امضا می کنند که بر اساس آن به ایران حق غنی سازی  هم در کوتاه و هم در دراز مدت داده می شود. همانطور که شما گفتید در این متن عبارتی آمده است دال بر اینکه باید به قطعنامه های شورای امنیت "پرداخته" شود . یکی از خواسته های اصولی کشورهای 1+5 این بود که باید در این عبارت قید شود که قطعنامه های شورای امنیت به " اجرا " در آید که با مخالفت شدید ما روبه رو شد و تیم ایرانی تاکید کرد که اجرای قطعنامه هایی را که به رسمیت نمی شناسد هرگز نخواهد پذیرفت. همین مساله در جریان مذاکرات به امر بسیار بغرنجی تبدیل شد که برای تفاهم بر سر آن چه راهکاری را می توان در نظر گرفت؟ عبور این 5 کشور عضو شورای امنیت از قطعنامه های شورای امنیت برای انها آثار حقوقی و سیاسی بسیاری داشت  و به همین دلیل این مساله به معمایی تبدیل شد که یکی از مشکل ترین چالش های ما با 1+5 بود. در نهایت طرف مقابل پذیرفت که به جای واژه " اجرای " قطعنامه ها عبارت  "پرداختن "به این قطعنامه ها  را مورد استفاده قرار دهد. تیم ایران هم با این عبارت مشکلی نداشت و ان را پذیرفت چرا که از نظر حقوقی برای رسیدن به راهکاری جامع باید تکلیف این قطعنامه ها مشخص می شد. از انجا که ایران این قطعنامه ها را به رسمیت نمی شناسد و خلاف حقوق بین الملل می داند طبیعتا به اجرای به ان تن درنخواهد داد اما کسانی که این قطعنامه ها را وضع کرده اند باید راهی برای عبور از انها پیدا بکنند. در این مرحله پرداختن به قطعنامه ها ضروری است اما این پرداختن و حل موضوع مسئولیت ما نیست بلکه مسئولیت 1+5 است که برای هموارسازی مسیر توافق و رسیدن به راه حلی جامع ، راهکاری برای پرداختن به این قطعنامه ها هم بیابد. ایران اقدام های شورای امنیت را ناعادلانه می داند و به این قطعنامه ها و عمل هم نخواهد کرد. بنابراین ما در خصوص قطعنامه ها به تفاهمی متکی خواهیم بود که در سر میز مذاکره با 1+5 خواهیم داشت .

پیش و پس از امضای سند اقدام مشترک در ژنو طرف غربی همواره تاکید کرده است که در جریان این مذاکرات تنها تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران لغو خواهد شد. این در حالی است که ایران به دلیل برخی اتهام ها نظر نقض حقوق بشر و یا حمایت از جریان های تروریستی مورد ادعای غرب هم تحریم هایی را تحمل می کند. با به ثمر رسیدن این مذاکرات ما شاهد لغو کدام دسته از تحریم ها خواهیم بود؟ گستره تحریم های هسته ای  و غیرهسته ای چه تفاوت هایی با هم دارند؟

بحث تحریم علاوه بر بحثهای سیاسی یک بحث حقوقی هم هست . تحریم های شورای امنیت و تحریم های یک جانبه ای که از سوی برخی کشورها اعمال می شود ،طبقه بندی های مختلفی دارد. طبیعی است که به دو علت در این سند به تحریم های مرتبط هسته ای اشاره شده است . نخست آنکه تیم ایران از ابتدای مذاکرات تاکید داشته  که ایران تنها در خصوص بحث های هسته ای با طرف مقابل وارد مذاکره می شود. این بدان معنا است که مبنای مذاکره ایران با 1+5 محدود به بحث های هسته ای است و این سیاست اعلام شده ایران بوده است. نکته دوم این است که اصولا چارچوب این توافق ، چارچوب بحث های هسته ای ایران است . این دو بحث علیرغم شباهت و قرابتی که با هم دارند فرق ظریفی هم با هم دارند. در مجموع در حال حاضر ما در رابطه با یک توافق جامع مسائل اختلافی میان ایران و غرب مذاکره نمی کنیم که در آن تمامی جنبه ها را مورد بررسی قرار دهیم. همانطور که می دانید بحث های منطقه ای و فرامنطقه ای فراوانی در تعامل ایران با غرب وجود دارد و در خصوص برخی از آنها دیدگاه های متفاوت مبنایی میان دو طرف جاری است و بر همین اساس از ابتدای کار مبنا بر وارد شدن به این قبیل بحث ها نبوده است . پس چنانچه عده ای فکر می کنند درج این قید در خصوص تحریم حاصل بی توجهی تیم مذاکراتی نبوده است. اما در مقابل اینگونه هم نباید استنباط کرد که طرف مقابل به عمد قید تحریم های مرتبط با هسته ای را ذکر کرده تا بتواند حتی با برداشتن تحریمهای مرتبط هسته ای هر روز به بهانه های دیگر بر مجموع تحریم های ایران افزوده و ایران را در منگنه بیشتری قرار دهد. و بدین ترتیب  برداشتن تحریم های مرتبط هسته ای را بی اثر سازد.

مساله اینجاست که گستره تحریم های هسته ای به هیچ وجه با گستره تحریم های حقوق بشر یا تروریسم قابل مقایسه نیست. بنابراین این تصور ساده که فکر کنیم امریکا تحریم های هسته ای را لغو و به دلایل دیگری با ادبیات متفاوت تری همین تحریم ها را دوباره برقرار می کند اشتباه است .

در بحث حقوق بشر به عنوان نمونه خوبست یک بررسی مقایسه ای انجام دهید و ببینید کشورهایی که تحت این دسته از تحریم ها هستند با چه اقدامات تنبیهی روبه رو شده اند؟ با این مقایسه متوجه متفاوت بودن این دو گستره خواهید شد. در بحث هسته ای ما به شکل خاص با مسائل امنیت بین المللی  و روابط کشورها در سطح امنیتی روبه رو هستیم اما در بحث حقوق بشر به نوعی ما شاهد اختلاف های ایدئولوژیک و فرهنگی هستیم. بنابراین اعمال سیاست های واحد در سطح جهانی به شکل گسترده در حوزه ای مانند حقوق بشر امری نیست که به سادگی ممکن باشد. بر همین اساس هم سطح تهدیدهایی که در این چارچوب متوجه کشورها و نظام بین المللی میگردد بسیار محدود است. نوع و ماهیت تهدیدها و مخاطراتی که  سلاحهای هسته ای بالقوه میتواند متوجه کشورها و نظام بین المللی نماید بسیار گسترده میباشد.  با طرح برخی از اتهامات بی اساس علیه ایران هم تحریم های یک جانبه ای از سوی امریکا و اتحادیه اروپا علیه برخی چهره ها و نهادهای ایرانی اعمال شده است  اما گستره همان تحریم ها هم به هیچ وجه با گستره تحریم های هسته ای قابل مقایسه نیست. بنابراین نباید نگران این باشیم که با لغو تحریم های هسته ای و تغییر یک عنوان می توان همان تحریم را مجددا علیه ایران اعمال کرد. باید به این واقعیت اذعان کرد که برخی چهره ها و نهادهای ایرانی در چند لیست تحریمی وجود دارند اما لیست تحریم های شورای امنیت حول محور هسته ای است. البته امریکا و اروپا به شکل یک جانبه لیست هایی دارند که با تحریم های هسته ای متفاوت است. طبیعتا نمی توان انتظار داشت که با این مذاکرات این دسته از تحریم ها هم لغو شود . برای لغو ان دسته از تحریم ها باید از چارچوب های خاص خود استفاده کرد تا اتهام های نادرست وارده بر برخی چهره ها و نهادها را حل و فصل کرد. البته باید توجه داشت که فضای منفی که به دلیل برنامه هسته ای ایران ایجاد شده است به بسیاری از حساسیت های ایجاد شده در خصوص ادعاهای مربوط به تروریسم و حقوق بشر هم دامن زده است. این یک تاکتیک قدیمی است که ابتدا کشور و یا نهادهایی از یک کشور را به اتهاماتی متهم می کنند و بعد که برخی از این اتهامات را با فشار در برخی سطوح جا انداختند خیلی از اتهامات واهی دیگر را با توجه به جو حاکم روانی راحت تر خیلی تحمیل می کنند. 

بنابراین تحریم های نفتی و بانکی ما صرفا به دلیل فعالیت های هسته ای است و اتهام های حقوق بشری یا حمایت از تروریسم در این تحریم ها نقشی ندارند؟

بله. در سطح ملی و کشوری این تحریم ها صرفا به دلیل مسائل هسته ای بوده است . اعمال تحریم های نفتی و بانکی علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور و نه علیه اشخاص و برخی نهادها، به استناد قطعنامه های شورای امنیت و تحریم های یک جانبه ای که در چارچوب برنامه هسته ای بوده صادر شده است.  تحریمها علیه اشخاص و نهادها در این حوزه هم نه به اعتبار هویت مستقل آنها بلکه پیرو تحریمهای سطح ملی علیه کشور وضع شده اند. بنابراین با مذاکرات هسته ای موفقیت امیز این دسته از تحریم ها هم برداشته خواهد شد.

مرحله طرح جامع دارای چه زمان بندی خواهد بود؟ برخی از رسانه های غربی از احتمال تعیین بازه زمانی 15 تا 20 سال سخن می گویند.

این موضوع از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که پس از ورود به گام نهایی مذاکرات باید به ابعاد متفاوت آن بپردازیم و جنبه های مختلف ان را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. در توافقی که در ژنو در قالب سند برنامه اقدام مشترک صورت گرفته است تنها چشم اندازی کلی از توافق نهایی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . در مذاکرات ژنو ما همواره تاکید می کردیم که توافق جامع هم  باید بخشی از توافق اولیه ما باشد و امکان ندارد که ایران تنها بر روی یک گام متمرکز شود و راه حل درازمدت را نادیده بگیرد. اما در خصوص گام نهایی تنها به عناصر کلی اشاره شده است و حتی در مذاکرات اولیه همانطور که شما گفتید در خصوص سال هم صحبت هایی انجام شد اما از انجا که به توافق رسیدن در این خصوص با مشکلات فراوانی روبه رو بود موضوع  به ابهام برگزار شده و تصمیم گیری در خصوص آن به مراحل آتی موکول شد.

تعریف کلی از مرحله طرح جامع به این شکل است که مرحله ای زمان دار خواهد بود که در این مرحله به احتمال بسیار زیاد ، اقدام های مختلف از هردو طرف دارای مراحل زمان بندی شده هستند. به عنوان مثال ایران ممکن است برای غنی سازی قالب ها و زمان بندی هایی را بپذیرد و در مورد راکتور آب سنگین اراک هم راهکارهایی برای رفع نگرانی مان بندی هایی را بپذیرد و در مورد راکتور آب سنگین اراک هم راهکارهایی برای رفع نگرانی های عده ای که فکر می کنند این راکتور می تواند در اشاعه تسلیحات هسته ای نقشی داشته باشد ، در نظر گرفته شود . طرف غربی هم باید به سمتی حرکت کند که تمام قطعنامه های شورای امنیت  برداشته و تحریم های یک جانبه اروپا و امریکا هم لغو شود . عملی شدن این مسائل به فوریت ممکن نیست و به فرایند زمانی نیاز دارد که در جریان مذاکرات عملی شدن طرح جامع باید در خصوص آن گفتگو شود.

 نکته اینجاست که مهم ترین بحث در مرحله طرح جامع این است که باید در پایان این مرحله با ایران مانند هر کشور غیر دارنده سلاح هسته ای عضو ان پی تی برخورد شود. در حال حاضر برنامه هسته ای ایران در این سه دهه گذشته به عناوین مختلف و در بازده های زمانی متفاوت  وبه اشکال مختلف در سطح بین المللی  تحت فشارهایی قرار داشته است. زمان هایی در فراز و نشیب این برنامه حتی امریکایی ها مخالف احداث نیروگاه بوشهر بودند و اعتقاد داشتند که ایران به دلیل برخورداری از نفت ، نیازی به انرژی هسته ای به عنوان یک منبع ندارد. ایران از این مرحله عبور کردو وارد مراحل جدیدی شد که هرکدام از انها هم باز موضوع هسته ای ایران را با چالش های جدیدتری روبه رو کرد . به عنوان مثال از سال 2003 تاکنون بحث غنی سازی ایران مطرح بوده  و تا به امروز هم یکی از چالشی ترین مباحث بوده است .

در مجموع بیش از سه دهه است که ما بر روی بحث پرونده هسته ای به عناوین مختلف متمرکز هستیم. اکنون در یک نگاه منطقی به این پرونده باید ببینیم که این موضوع در عرض چند سال می تواند به یک پرونده عادی تبدیل شود و مانند تمامی کشورهایی که از انرژی هسته ای صلح آمیزاستفاده می کنند ایران هم در چه بازده زمانی می تواند از این عادی شدن برنامه هسته ای خود استفاده کند و از جمله بدون هیچگونه ابهام و سوالی به غنی سازی و دیگر فعالیتهای چرخه سوخت هسته ای ادامه دهد؟ عادی سازی پرونده هسته ای ایران به دلیل بالا بودن پروفایل سیاسی آن نمی تواند در یک بازده زمانی خیلی کوتاه مدت صورت بگیرد . بازگرداندن این پرونده بعد از بازگشت به روند فنی و حقوقی  به مدت زمان معقولی نیاز دارد تا کاملا به بحثی عادی تبدیل شود. بهر حال وجود فضای بی اعتمادی  بین دو طرف در عادی شدن موضوع تاثیر دارد. تبدیل فضای متقابل بی اعتمادی به فضای اعتماد در خصوص فعالیتهای هسته ای یک شبه اتفاق نمی افتد. بر همین اساس ممکن است که طرف مقابل به زمانبندی طولانی تر بیندیشد و این در حالی است که ما قطعا خواهان زمانبندی کوتاه تری هستیم و در نهایت هم باید شرایط به گونه ای پیش رود که هر  دو طرف در خصوص یک بازده زمانی میانگین به اشتراک نظر دست یابند. این پرونده زمانی عادی خواهد شد که ارتباط های ما با آژانس و روند شکل گیری بازرسی ها عادی شوند، قطعنامه ها شورای امنیت لغو ، تحریم های یک جانبه پایان یافته باشد. از نظر طرف مقابل هم این اتفاق زمانی محقق میشود که ایران  رویه های بین المللی بویژه پروتکل الحاقی را پذیرفته باشد. خوب اینها همه زمان بر است. 

آیا در این طرح گام به گام می توانیم به لغو عمده تحریم ها پیش از ورود به مرحله طرح جامع امیدوار باشیم و یا این مساله پس از گذشت سالهای مورد توافق دو طرف در این مرحله جامه عمل خواهد پوشید؟

برداشتن تحریمها تدریجی و مرحله ای خواهد بود اما در این چارچوب لغو تحریم های یک جانبه می تواند کمک شایانی به ما بکند. تحریم های مصوب شورای امنیت از گستره  و حجم محدودتری برخوردار هستند . البته تحریم های یک جانبه ای که توسط برخی کشورها صورت گرفته  به استناد قطعنامه های شورای امنیت بوده  اما قطعنامه های شورای امنیت با همه وسیع بودن،  در مقایسه با تحریمهای یکجانبه قطعنامه های کلی هستند که چارچوب های کلی را تعریف کرده اند. این اقدام های یک جانبه است که به دلیل گستره وسیعی که در حوزه های بانکی و غیره به خود اختصاص داده  بسیار بیش از تحریم های شورای امنیت گسترش پیدا کرده است . در یک بازده زمانی مشخص در برابر اقدام های ایران باید طرف مقابل هم در برخوردی متوازن تحریم هارا لغو کند. قطعا هدف ایران برداشته شدن تمامی تحریم های یک جانبه و چندجانبه است اما مبدا آغاز این روند حرکتهای متوازنی خواهد بود که باید از سوی طرفین اتخاذ شوند. همواره میان اقدام های ما و تعهدات انها موازنه ای برقرار خواهد بود. همانطور که در گام نخست ایران تمام تلاش خود را برای نوشتن متنی که گام های دو طرف در ان متوازن و متقارن باشد به کار گرفته بود در مرحله طرح جامع هم بی شک همین وضعیت حاکم خواهد بود. این بدان معنا است که هر گامی که از سوی ما برداشته شود به شکل متوازن با گام های طرف مقابل موازنه خواهد شد.

با اینهمه مساله ی که شما گفتید از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . پیش بینی ما این است که در بازه زمانی کمتر از یک سال در خصوص اجرایی شدن راه حل جامع به توافق برسیم اما این به منزله پایان تمام تحریم ها در یک سال اتی نخواهد بود . توافق در این خصوص  در زمانبندی خود صورت می گیرد اما قطعا اجرای این توافق هم دارای زمان بندی هایی خواهد بود . در پایان این مذاکرات احتمالا یک ساله ما با طرحی روبه رو خواهیم شد که تمام اقدامات متقابل مدنظر در آن زمانبندی شده است  و تمام اقدام هایی که دو طرف باید انجام دهند در ان بر اساس جدول زمانی و اجرایی طبقه بندی شده است . پس از این مرحله می توانیم بر روی به حالت عادی درآمدن بحث هسته ای سرمایه گذاری کنیم.

بحث نظارت بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای با توجه به جزئیات مندرج در برنامه اقدام مشترک نگرانی هایی را در خصوص افرایش بی رویه مانیتورینگ بربرنامه هسته ای ایران ایجاد کرده است . آیا در عمل هم ما شاهد مدیریت های دسترسی شده هستیم یا خیر؟

برای هرگونه بازرسی از سایت های هسته ای اسنادی میان دو طرف منعقد میشود . این بدان معنا است که ایران و آژانس برای بازرسی از هرکدام از تاسیسات با توجه به ماهیت انها در خصوص تناوب بازرسی ها ، اقدام های بازرسان آژانس در آن تاسیسات ، تعداد بازرس ها و چند و چون اطلاعاتی که باید در اختیار انها قرار بگیرد ، تصمیم گیری کرده و به توافق می رسند. در حال حاضر تاسیسات هسته ای ایران بسیار متعدد و فهالیتهای قابل توجهی دارند .ما در تهران ، اصفهان ، اراک ، نظنز و فوردو تاسیسات هسته ای داریم و البته که ماهیت های این تاسیسات با هم کاملا متفاوت است و این ماهیت این تاسیسات است که الزام های بازرسی ها را تعریف می کند. در حال حاضر به دلیل تعدد بازرسی ها و گستره تاسیسات هسته ای ایران، به شکل مداوم بازرس های اژانس به داخل ایران رفت و آمد دارند. با اینهمه به هیچ وجه بحث استقرار  دایم انها وجود ندارد. اکنون تفاهم بسیار خوبی میان ایران و آژانس برقرار است و بر اساس دستورالعمل هایی که وجود دارد بازرس های این نهاد هم به ایران سفر کرده و بازرسی های خود را بر اساس توافق هایی که مورد به مورد با ایران انجام گرفته است ، انجام می دهند. همانطور که شما گفتید در برنامه اقدام مشترک هم در چند جا اشاره شده است که باید مدیریت های دسترسی شده به معادن و یا سایت های هسته ای صورت گیرد. 

و اما داستان جنجالی غنی سازی در ایران. در حالی که تیم هسته ای ایران تعبیری از ان پی تی را قبول دارد که در آن به شکل تلویحی غنی سازی اورانیم هم گنجانده شده است طرف غربی بخصوص امریکا برای هیچ کشوری چنین حق ذاتی را قایل نیست . چگونه در گام های اتی می توان به تفاهم مشترکی در این خصوص دست یافت ؟

نخستین نکته ای که باید بگویم این است که برای ما جای تاسف دارد که مساله ای که در جریان مذاکرات هسته ای از سوی تیم ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته بود تا این اندازه در داخل مورد انتقادهای بی حد و حصر و بی توجهی قرار گرفت. تیم ایران از ابتدایی ترین مراحل مذاکره با غرب تاکید کرد که اگر آنها آمادگی پذیرش غنی سازی ایران را ندارند، پس امکان تفاهمی  وجود ندارد لذا بی دلیل مذاکرات را آغاز نکنیم. طرف غربی هم  با این فرض پذیرفت که در خصوص چگونگی ادامه یافتن غنی سازی در ایران در کنار برخی اقدام های اعتمادساز که ایران انجام خواهد داد با ما وارد مذاکره شود. البته از همان ابتدا هم طرف غربی تاکید کرده بود که بی شک بحث غنی سازی از چالشی ترین بحث ها در مذاکرات خواهد بود. از نظر سیاسی با اغاز مذاکرات طرف مقابل این تعهد را داد که به پیش شرط ایران در خصوص ادامه غنی سازی احترام بگذارد اما چالش ما بر سر عبارت پردازی بود. این بحث بسیار حساس بود. متن برنامه اقدام مشترک از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و ما در مذاکرات با کسانی سر و کار داریم که به اثار سیاسی  و حقوقی کلمه به کلمه نکاتی که به نوشته در می آید بسیار اهمیت می دهند. طرف های مقابل ایران در این مذاکرات هم باید پاسخگوی منتقدان در سیستم داخلی خود باشند و هم مراقب الگوسازی برای دیگر کشورهایی که خواهان ورود به چرخه غنی سازی هستند، باشند. 

بنابراین شما از همان ابتدا درخواستی برای به رسمیت شناخته شدن حق ایران نداده بودید ؟

نه با این عبارت. ما هیچ گاه در جریان این مذاکرات از طرف مقابل درخواست پذیرش "حق " غنی سأزی نکردیم چرا که منشا حق از منظر حقوق بین المللی  ، قراردادها و تعهدات بین المللی است . مرجع اعطای این حق هم در این مورد خاص معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای موسوم به ان پی تی است . حق را یک کشور به کشور دیگر نمی دهد. بنابراین تیم ایران" حقی" را مطالبه نکرده است چرا که این حق در اختیار انها نیست که بتوانند ان را به ایران هم بدهند. چیزی که ما از انها خواسته ایم این است که این حقی که ایران ذاتا به دلیل قراردادهای بین المللی از ان برخوردار است را به شکل عملی بپذیرند. طرف مقابل تا پیش از این برنامه اقدام مشترک ، اجرای این حق توسط ایران را نپذیرفته بود. در این سالها و تا پیش از این مذاکرات هم حتی شورای امنیت از ایران خواسته بود که این غنی سازی را انجام ندهد و به نوعی از حق خود عبور کند. همین جا باید تاکید کنم که اخرین موضوعی که در برنامه اقدام مشترک بر سر آن به توافق رسیدیم غنی سازی بود. مساله غنی سازی بر تمام ابعاد دیگر مذاکرات سایه انداخته بود و به جرات می توان گفت که اگر ما با غرب به توافق نرسیده بودیم به استناد همین بحث بود. اصلی ترین دلیل تطویل مذاکرات که تا ساعت 3 صبح 24 نوامبر هم به طول انجامید همین مساله عدم به توافق رسیدن در خصوص غنی سازی بود. البته پس از امضای این توافقنامه طرف امریکایی به نوعی وارد مغلطه شده و ادعا کرد که ما حق غنی سازی ایران را به رسمیت نشناخته ایم. این موضع گیری ها به هیچ وجه عجیب نیست و می دانیم که همواره طرف مقابل دستاوردهای خود را پررنگ تر از دستاوردهای دیگری می داند. تیم ایران از ابتدا تاکید کرده بوده که ما در خصوص اصل موضوع غنی سازی مذاکره نمی کنیم اما در خصوص ابعاد و میزان غنی سازی آماده مذاکره هستیم . و همین موضوع هم بود که در انتها در مذاکرات ژنو مورد توافق قرار گرفت و آنها غنی سازی را پذیرفتند. پس به ما حق بدهید که از این امر خیلی ناراحت باشیم که  با وجود این مذاکرات سخت و پذیرش غنی سازی ایران حالا عده ای به دلائل سیاسی سعی می کنند این دستاورد بزرگ را که حاصل مقاومت بیش از یک دهه ملت ایران بوده است با انداختن در پیچ وخم های مغالطات کلامی نادیده انگارند. شک نکنید که برسمیت شناخته شدن تداوم غنی سأزی ایران توسط شش قدرت بزرگ جهانی متشکل از پنج عضو دایم شورای امنیت بزرگترین دستاورد تفاهم ژنو میباشدو ما باید همه به آن افتخار کنیم.  

اما در چارچوب مذاکرات آینده در خصوص راه حل دراز مدت قطعا ایران از حوزه هایی که تا به امروز در انها موفق شده است عقب گرد نخواهد داشت. دستاوردهای صنعت هسته ای ایران نتیجه خلاقیت جوانان و مهندسان این مرز و بوم است و همه هم در خدمت رشد و پیشرفت و اعتلای کشور و برای مقاصدی کاملا صلح آمیز بنا شده اند. این قیدی که ما در خصوص برنامه هسته ای میپذیریم یعنی قید صلح امیز بودن  قید مهمی است که ما آنرا پذیرفته ایم. برنامه صلح امیز تعریف مشخصی دارد و تعریف ان با برنامه های نظامی متفاوت است . بنابراین زمانی که ما قید صلح آمیز بودن را می پذیریم یعنی از زمینه هایی که شائبه نظامی دارد و یا توجیه صلح آمیز ندارد ، پرهیز می کنیم. این یک اصل بسیار مفید در مذاکرات خواهد بود.

نکته مهم این است که برنامه هسته ای ایران باید اندک اندک از بعد امنیتی  سیاسی خارج شده و به بعد فنی  حقوقی خود بازگردد. جامعه جهانی باید به این برنامه به شکل یک صنعت هسته ای نگاه کند . ایران این امادگی را دارد که با خارج کردن این موضوع از بعد سیاسی امنیتی ، نگاهی صنعتی به ان داشته باشد. کما آنکه تا بحال نیز همین گونه بوده است. با این نگاه تعامل ایران با طرف مقابل وارد دوره جدیدی از همکاری ها خواهدشد . ما در بند اخر برنامه اقدام مشترک به  همین موضوع همکاری های  بین المللی بیشتر هم اشاره کرده ایم. اگر ما بتوانیم به ذهنیت های سیاسی منفی درخصوص  برنامه هسته ای ایران پایان دهیم بی شک می توانیم در بخش صنعتی انرژی هسته ای ، همکاری های گسترده ای با جهان داشته باشیم و این امر به شفافیت و اعتماد بیشتر هم کمک می کند.

کلید واژه ها: حمید بعیدی نژاد برنامه هسته ای ایران


نظر شما :